رمان دلارای پارت 302

5
(6)

 

 

 

آلپ‌ارسلان جلو آمد

با تهدید انگشت اشاره‌اش را کنار سر جمیله روی دیوار کوبید و تاکید کرد

 

_ دارم بهت هشدار میدم جمیله

بدون اجازه‌ی من دیگه انگشتتم بهش نمیخوره فهمیدی؟

هرچی که شد ، هرکاری که کرد به من خبر میدی

دستت بهش بخوره قطعش میکنم

 

جمیله وحشت زده سر تکان داد و بی میل زمزمه کرد

 

_ هرچی شما بخواید آقا اما چرا؟

کیه مگه؟

اینطوری دخترای دیگه هم هوا برشون میداره که میتونن….

 

آلپ‌ارسلان با اخم رهایش کرد و بی توجه به مزخرفاتش غرید

 

_ هاتف کدوم گوریه؟

 

جمیله نفسش را بیرون فرستاد

 

_ آدماش اطراف میپلکن آقا اما خبری از خودش نیست

 

ارسلان از راهرو گذشت

 

صدای موزیک بیشتر شد

 

دخترها هماهنگ می‌رقصیدند و صدای گفتگو و خنده در فضا پخش شده بود

 

سمت کاناپه های گران قیمت بالای سالن رفت

 

محوطه‌‌ای دایره‌ای شکل که دو مرد با کت شلوار مشکی اطرافش ایستاده بودند

 

با دیدن آلپ‌ارسلان با احترام کنار رفتند

 

روی کاناپه لم داد و به مرد اشاره زد

 

_ بگو یک چیز قوی بیارن

 

_ چشم آقا

 

 

سرش را به پشتی کاناپه تکیه داد و چشمانش را بست

 

صدای موزیک سرسام آور بود اما او عادت داشت…

 

دستی روی سینه اش قرار گرفت

 

چشمانش را باز نکرد

 

انگشتان ظریف دختر از سینه اش بالا رفتند

و مشغول ماساژ دارن شانه هایش شدند

 

حرفی نزد

منتظر ماند

 

دختر روی پاهایش نشست

 

دستانش دیگر حالت نوازش وار گرفته بود

 

گرمای نفس هایش را که روی گردنش حس کرد بازویش را گرفت و عقب کشیدش

 

_ بسه ، حوصله ندارم

 

حوریا با چشمان آرایش شده خیره‌ی صورتش شد

 

_ خسته اید ، من یاد دارم چطور خستگیتونو بگيرم

 

مردی نوشیدنی اش را تعارف کرد و آلپ‌ارسلان حوریا را پس زد

 

_ به کارت برس

جدیدا خیلی تو دست و پامی

 

حوریا بعد از مکثی از روی پایش بلند شد و آلپ‌ارسلان دوباره چشم بست

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 3.6 (5)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

16 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
از منتظران 2025
از منتظران 2025
8 ماه قبل

خاک تو سرت دلی با این سلیقه ی مزخرفت بدبخت در به در😐
آخه این معتاد مفنگی چیه تو ازش خوشت اومده خودتو کشتی براش؟؟؟؟ 😐💔
ینی خاکککککککککک هیچی دیگه نمیتونم بگم 😶😶
آدمم اینقدر نفهم؟!
ولی خو شاید دلی بدسلیقه بوده
البته شاید نه حتما

A person
A person
8 ماه قبل

واقعا فاز دلی چی بود عاشق این عن آقا شد

mehr58
mehr58
8 ماه قبل

عالیه

😂Sober
😂Sober
8 ماه قبل

خیلی بدم میاد از این کاراش که فکر میکنه خیلیییییی زرنگه بقیه ببو
مثلا بین هر خط شیش تا خط فاصله بندازه ما مثلا نمیفهمیم کمه تو چه اونطوریشو بدی چه اینجوری ما میفهمیم که چقدررررررر بهت فشار وارد میشه 😑😐

😂Sober
😂Sober
8 ماه قبل

دلیل دارم واسه اینکه بترکونم

که پنت بشه خونم

من عزیزایی دارم باید دغدغه هاشونو به صفر برسونم

حق دارم اگه الان دل نگرونم

واسه ترک عادت های بدم

این حالت های شبم

اگه میدوئم همش پی وام از بانکا نرم

میبینی مادر یه روز از شاهم بالاترم

کف این شهر که پر گرگه

چیدن واسه من، تو تله طعمه

من تیر اولم باید وسط بخوره

خیس گیلیمم و خیلی کمه فُرجه

تا نزنه کسی بهم من آروم تر از برم

ولی دیو میشم

اگه با اعصابم ور رن

هر کیم داره یه زخمی پشتش از ما بشینه ببینه چی بوده پروندش قبلاً

دلیل دارم واسه اینکه بترکونم

که پنت بشه خونم

(دلیل دارم واسه اینکه بترکونم)

چی میتونه جلوشو بگیره؟

گوله ای که شلیک شده رو

انگیزه باشه نا ممکنی نیست

جهنم میکنه یه کبریت کوچه رو

کسی نیاورد برام بلیط شانس دم در

پر استرسم تو جونمه درد صبر

خیلی روزا میشکنم آب میشم ذره ذره

واسه بهشت رفتن باید از جهنم رد بشم

یه روز میگیرم سرم و بالا اون روزی که

ببینم خانوادم رسیدن به حقشون

ما رد شدیم بدون پوتین از برف و بوران

دیگه وقته جمع شدن دوره آتیشه بسشونه

دلیل دارم واسه اینکه بترکونم

که پنت بشه خونم

من عزیزایی دارم باید دغدغه هاشونو به صفر برسونم

حق دارم اگه الان دل نگرونم

واسه ترک عادت های بدم

این حالت های شبم

اگه میدوئم همش پی وام از بانکا نرم

میبینی مادر، یه روز از شاهم بالاترم

کف این شهر که پر گرگه

چیدن واسه من، تو تله طعمه

من تیر اولم باید وسط بخوره

خیسه گیلیمم و خیلی کمه فُرجه

تا نزنه کسی بهم من آروم تر از برم

ولی دیو میشم

اگه با اعصابم ور رن

هر کیم داره یه زخمی پشتش از ما بشینه ببینه چی بوده پروندش قبلاً

دلیل دارم واسه اینکه بترکونم

که پنت بشه خونم

مهیار _دلیل دارم واسه اینکه بترکونم👌🏾💪🏾👉🏾👩🏼👩🏻👨🏻👨🏻‍🦱🧑🏻‍🦱🤱🏼🤰🏼❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

هیچی
هیچی
پاسخ به  😂Sober
8 ماه قبل

😐😐😐😐چرا انقدر طولانییییی

lolo
lolo
8 ماه قبل

هااااا
یعنی الپ ارسلان انقدر خوشگل و خوشتیپه که انقدر دختر دور و برشه؟؟😐
اونوقت این الپ ارسلان زشتِ شورت پرتزی چرا بادیگارد دارع؟؟؟ میترسن بدزدنش ؟؟؟
فقط نویسنده ی قسمت از رمانو اینجور بنویس:
هنگامی ک الپ ارسلان وارد سالن شد و بادیگاردهایش اطراف ان را محاصره کرده بودند چرا که میترسن الپ ارسلان را ترور کنند ( زن ها تماما با دیدن الپ ارسلان دست از گرفتن پوست پرتقال کشیدند از شدت زیبایی الپ ارسلان شاهرگ خودرا با چاقوی میوه خوری بریدند ( باید تو گینس ثبتش کنیم این همه زن بخاطر الپ ارسلان شورت پرتزی مردن)😒

black girl
black girl
پاسخ به  lolo
8 ماه قبل

آلپ ارسلان بادیگارد نداره کلابش بادیگارد و نگهبان داره

هیچی
هیچی
پاسخ به  black girl
8 ماه قبل

درسته

سیلویا
سیلویا
8 ماه قبل

کامنت نزارید

😂Sober
😂Sober
پاسخ به  سیلویا
8 ماه قبل

مگه اون میبینه اخه 😑😂شما چقدر ساده این

ANA
ANA
8 ماه قبل

وات د…. لعنتی هنوز تموم نشده این رمانه

❌❌❌
❌❌❌
8 ماه قبل

❌❌❌❌❌کامنت تزارید آمار بیاد پایین پارت بده❌❌❌❌❌❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌ ❌

😂Sober
😂Sober
پاسخ به  ❌❌❌
8 ماه قبل

دوست عزیز اول از همه که اون نمبیینه برای اینکه حرص شو دربیارین و فکر کنه واقعا که مخاطبش کم شده ممبرای چنلش باید بیاد پایین و کسی نخونه واقعا و اگر پی ویشو کسی داره بره بهش بگه پارت بزاره چون اینجوری اون نه میبینه نه به جاییش حساب میکنه اصلا قشنگ فکر کنی میلیونی درست میگم😐!

Kmkh
Kmkh
8 ماه قبل

ای کاش یکم پارتا زیادشه

:)د
:)د
8 ماه قبل

عجب

دسته‌ها

16
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x