رمان گرداب پارت 299

4.4
(93)

 

 

 

 

بعد اروم نگاهش رو به سمت سورن چرخوند و با مکث و بغض شدیدتری گفت:

-کاش مامان و بابامم بودن..

 

سورن با لبخنده تلخی نگاهش کرد و زیرلب گفت:

-کاش..

 

عسل با بغض گفت:

-قربونت برم خواهری..اونا الان تورو میبینن..مطمئنم حالشون خوبه و خیلی خوشحالن…

 

سامیار خم شد و دوباره روی سر سوگل رو بوسید..

 

سوگل نگاهش کرد و با همون بغض شدید و اشک هایی که از چشم هاش می بارید، بی قرار گفت:

-چرا نمیارنش؟!..

 

-میارنش قربونت برم..

 

-برو بپرس ببین کِی میارن..دلم داره از دهنم درمیاد..

 

-باشه عزیزم تو اروم باش..میرم میپرسم..درد نداری؟!…

 

سوگل مظلومانه سر تکون داد:

-دارم..

 

بغضش ترکید و نالید:

-خیلی درد دارم..اما مهم نیست..می خوام دخترمو ببینم…

 

سامیار تند تند اشک هاش رو پاک کرد و هول شده گفت:

-باشه باشه..گریه نکن الان میرم..

 

عسل عصبی گفت:

-پس این سامان کجا موند..دوساعته رفته یه پرستار بیاره…

 

فاطمه خانم نگاهش کرد و با ارامش گفت:

-الان میاد مامان جان..اروم باش..

 

#پارت1724

 

سامیار عزم رفتن کرد اما همون لحظه در اتاق باز شد و سامان به همراه پرستار وارد شدن…

 

عسل چپ چپ نگاهش کرد و گفت:

-چه عجب!..

 

سوگل زبونش رو روی لبش کشید و با گریه گفت:

-پس دخترم کو؟..

 

سامان سوالی نگاهمون کرد که عسل اروم گفت:

-حالش خوبه..فکر کنم از شوک یه لحظه زمانهارو قاطی کرد…

 

سامان سرش رو تکون داد و مهربون رو به سوگل گفت:

-خوبی سوگل جان؟..

 

سوگل کلافه و با گریه بلند گفت:

-نه نه..دخترمو میخوام..

 

پرستار مشغول چک کردن سرم شد و با لبخند گفت:

-چه مامان کم طاقتی هستی خانم خانما..دخترتم میارن..اِاِ ببین چه گریه ای میکنه…

 

سامیار چنگی به موهاش زد و گفت:

-پس چرا نمیارنش؟..

 

پرستار سر تکون داد و گفت:

-الان میرم با بخش نوزادان تماس میگیرم میگم مامان خوشگلمون بهوش اومده که دخترشو بیارن بهش شیر بده….

 

با این حرف پرستار، سوگل بلندتر زد زیر گریه که همه همزمان گفتیم:

-اِاِاِ سوگل..

 

سامیار دستی به صورت سوگل کشید و با خنده ی مهربونی گفت:

-تو که اینقدر بی طاقت نبودی عزیزدلم..خانم پرستار گفت که الان میگن بیارنش..اروم باش گریه نکن اعصابم خورد میشه….

 

#پارت1725

 

پرستار سرش رو به تایید تکون داد و گفت:

-درد داری؟..

 

سوگل اهسته و با گریه گفت:

-اره..

 

-زیاده یا میتونی تحمل کنی؟..

 

-نمی تونم..خیلی درد دارم..شکمم از رو میسوزه و از داخل درد میکنه…

 

-باشه خانمی..الان توی سرمت مسکن تزریق میکنم..

 

پرستار با سرنگی که اورده بود ارامبخش رو داخل سرم خالی کرد و گفت:

-کم کم دردت کمتر میشه..

 

بعد به ما نگاه کرد و گفت:

-لطفا دیگه زودتر اتاق رو خالی کنین تا مامانمون استراحت کنه..همه نمی تونین بمونین…

 

فاطمه خانم با لبخند گفت:

-اگه ممکنه نوه امو ببینیم بعد بریم..

 

-باشه مشکلی نیست..نوزاد رو که دیدین لطفا فقط یک نفر بمونه و بقیه برن..برای ما مسئولیت داره….

 

فاطمه خانم تشکر کرد و پرستار داشت میرفت که سوگل بی تاب گفت:

-تورو خدا بگین زود بیارنش..

 

پرستار سر تکون داد و از اتاق بیرون رفت و در رو هم بست…

 

دو دقیقه که گذشت، سوگل بی تابی رو شروع کرد و هی گریه ش بیشتر میشد و بچه ش رو می خواست….

 

سامیار از گریه ها و بی قراری های سوگل کلافه شده بود و همه سعی می کردیم ارومش کنیم و با حرف زدن سرش رو گرم کنیم تا کمی حواسش پرت بشه اما نمیشد…..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 93

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230123 230225 295

دانلود رمان جنون آغوشت 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     زندگی دختری سیزده ساله که به اجبار به مردی به اسم حاج حمید فروخته می‌شه و بزرگ می‌شه و نقشه‌هایی می‌کشه که به رسوایی می‌رسه… و برای حاج حمید یک جنون می‌شه…  
IMG 20230123 235130 203

دانلود رمان آغوش آتش جلد دوم 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         آهیر با سن کَمِش بزرگه محله است.. در شب عروسیش، عروسش مرجان رو میدزدن و توی پارک روبروی خونه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش.. آهیر توی محل میمونه تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل اونو پیدا کنه.. آهیر که یه…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۷ ۱۶۲۱۴۷۷۳۵

دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 3.5 (8)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…
IMG 20231031 193649 282

دانلود رمان شاه دل pdf از miss_قرجه لو 1 (1)

9 دیدگاه
    نام رمان:شاه دل نویسنده: miss_قرجه لو   مقدمه: همه چیز از همان جایی شروع شد که خنده هایش مرا کشت..از همان جایی که سردرد هایم تنها در آغوشش تسکین می یافت‌‌..از همان جایی که صدا کردنش بهانه ای بود برای جانم شنیدن..حس زیبا و شیرینی بود..عشق را میگویم،همان…
IMG 20240701 230458 934

دانلود رمان سالاد به صورت pdf کامل از لیلی فلاح 4.8 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     افرا یکی از خوشگل ترین دخترای دانشگاهه یکی از پسرای تازه وارد میخواد بهش نزدیک. بشه. طرهان دشمنه افراست که وقتی موضوع رو میفهمه با پسره دعوا میگیره و حسابی کتکش میزنه. افرا گیجه که میون این دو دلبر کدوم ور؟ در آخر…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۲۲۱۱۲۰۷۸۶

دانلود رمان دریچه pdf از هانیه وطن خواه 0 (0)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان :       داستان درباره زندگی محياست دختری كه در گذشته همراه با ماهور پسرداييش مرتكب خطايی جبران ناپذير ميشن كه در اين بين ماهور مجازات ميشه با از دست دادن عشقش. حالا بعد از سال ها اين دو ميخوان جدای از نگاه سنگينی كه هميشه گريبان…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۱۵۹۹۴۸

دانلود رمان پالوز pdf از m_f 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     این داستان صرفا جهت خندیدن نوشته شده و باعث می‌شود که کلا در حین خواندن رمان لبخند روی لبتان باشد! اين رمان درباره یه خانواده و فامیل و دوستانشون هست که درگیر یه مسئله ی پلیسی هستن و سعی دارن یک باند بسیار خطرناک…
IMG 20230128 233708 1462 scaled

دانلود رمان ضد نور 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         باده دختری که عضو یه گروهه… یه گروه که کارشون پاتک زدن به اموال باد آورده خیلی از کله گنده هاس… اینبار نوبت باده اس تا به عنوان آشپز سراغ مهراب سعادت بره و سر از یکی از گندکاریاش دربیاره… اما…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
شيوا وفا
شيوا وفا
24 روز قبل

چند روزه نظرات تایید نمی شن مشکل چیه

شيوا وفا
شيوا وفا
24 روز قبل

خیلی حوصله سربر شده چند ماهه همه خواننده ها در راهروی زایشگاه ول معطل موندن اصلا داستان نداره

Shiva
Shiva
25 روز قبل

ما خواننده ها دو قلو بزاییم و بزرگشون کنیم اندازه این سوگل کش نمیدیم چند ماهه تو راهروی زایشگاه معطل موندیم چقدر ناز و ادا دارن مردم

Sara
Sara
25 روز قبل

وای خب بقیه رمانا هم بذاربد دیگه

سارا
سارا
25 روز قبل

بس کن دیگه نویسنده خجالتم خوبه والا ده پارت میخوای کشش بدی سوگل بچش ببینه مسخره کردی مگه بلانسبتمون ما مخاطبارو

Mahsa
Mahsa
25 روز قبل

وا این مسخره بازیا چیه؟؟مگه دو سالشه ک هر چی میگن نمیفهمه و گریه میکنه؟؟تمام ذوق ادمو کور میکنید با این کش دادنای الکی

camellia
camellia
25 روز قبل

دیگه خیلی کشِششش نمیدید!?۶۰۰ پارته هنوز یه بچه دنیا نیومده,باباجان یه سزارین همه اش ۴۰ دیقه طول می کشه.کلافه مون کردید به خدا😔😓

آخرین ویرایش 25 روز قبل توسط camellia
نازنین
نازنین
پاسخ به  camellia
25 روز قبل

ده پارت هم طول می‌کشه بچشو بیارن واینم هی ناز کنه وشوهرش نازشو بکشه دیگه حالمونو بهم زدن فصل اولش جذاب تر بود

آخرین ویرایش 25 روز قبل توسط نازنین
Bahareh
Bahareh
پاسخ به  camellia
24 روز قبل

لوس بازیای سوگل هیچ وقت تمومی نداره یه بارداری و زایمان و طوری نشون داد انگار درد لاعلاج گرفته .

دسته‌ها

9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x