چون انتظار داشتم دخترهارو ببینم، تکون سختی خوردم و دستم رو روی سینه ام گذاشتم:

-وای سورن ترسیدم..

 

جوابم رو نداد و داشت با نگاهش من رو می خورد..

 

در رو بست و قدمی جلوتر اومد و من معذب تو جام جابه جا شدم و گفتم:

-سورن کِی اومدی؟!..

 

همینطور که نگاهش روی من می چرخید لب زد:

-تازه رسیدم..

 

لبم رو گزیدم:

-خوش اومدی..

 

سرش رو تکون داد و دستش رو به سمتم دراز کرد..

 

دستم رو متعجب و با مکث توی دستش گذاشتم که دستم رو توی دستش بالا برد و خیلی اهسته گفت:

-بچرخ ببینم..

 

درحالی که دستم توی دستش و بالای سرم بود، با خجالت چرخی دور خودم زدم…

 

لبخنده یه وری زد و دستم رو کشید سمت خودش که افتادم تو بغلش و با خجالت گفتم:

-وای سورن..چیکار میکنی..

 

دست هاش رو دو طرف کمرم گذاشت و تو صورتم گفت:

-خانممو نگاه میکنم..

 

با پررویی دست هام رو دور گردنش حلقه کردم و گفتم:

-چطوره؟!..

 

محو و مات نگاهم کرد و پچ زد:

-خیلی خوشگله..

 

اروم خندیدم و گفتم:

-لباسو میگم..

 

#پارت۱۹۰۲

 

پیشونیش رو به پیشونیم چسبوند:

-اونم چون تو تن تواِ قشنگه..عروسک من..

 

-پس پسندیدی؟!..

 

نوک بینیم رو بوسید و بعد سرش رو عقب کشید..

 

کمی ازم فاصله گرفت و درحالی که دست هاش هنوز دو طرف کمرم بود، نگاهش رو یک دور دیگه از بالا تا پایین و برعکس چرخوند و بعد با رضایت سرش رو تکون داد:

-اره..خوش سلیقه..

 

با چشم هام نازی اومدم و گفتم:

-سلیقه اصلیم جلومه..خوش سلیقه بودنم اینجا ثابت شده…

 

اروم خندید و یک دستش رو از کمرم جدا کرد و دسته موی روی شونه ام رو بین انگشت هاش نوازش کرد:

-کم زبون بریز..بذار تا عقد جنتلمن بمونم..

 

-اِ؟..مثلا جنتلمن نباشی چیکار میکنی؟!..

 

نوک زبونش رو به گوشه ی لبش زد و گفت:

-اینجا نمی تونم نشونت بدم..بعد میگی وای سورن آی سورن..ای داد سورن..زشته نکن سورن…

 

خنده ام گرفت و با کف دستم به شونه ش زدم:

-بی ادب..

 

نگاهش رو به اطراف چرخوند و با خنده گفت:

-لامصب اینجا چرا اینقدر اینه هست..هی می خوام یه حرکتی بزنم هی احساس میکنم چند نفر دارن نگاهمون می کنن….

 

خنده ام شدیدتر شد و ازش جدا شدم و گفتم:

-مرسی لطفا همون جنتلمن بمون..بذار دخترا رو صدا کنم نظرشونو بپرسم…

 

#پارت۱۹۰۳

 

با خنده رفت سمت در و گفت:

-من بپسندم کافیه..نظر اونارو می خواهی چیکار..

 

-اون که صد البته..اما مردا کلی نظر میدن، خانما با جزئیات..الان ممکنه یه ایرادی تو لباس باشه که ما خانما با نظر همدیگه بتونیم پیدا کنیم….

 

خندید و گفت:

-من میرم بیرون میگم اونا بیان..

 

سرم رو تکون دادم و سورن قبل باز کردن در، سرش رو چرخوند سمتم و گفت:

-یه بوس نمیدی؟!..

 

پقی زدم زیر خنده و گفتم:

-یادت نره باید جنتلمن بمونی..

 

پوفی کرد و درحالی که در رو باز می کرد گفت:

-خیلی سخته..

 

باز شدن در همان و پرت شدن دو نفر به داخل اتاقم همان…

 

چشم هام گرد شد و متعجب به عسل و دنیز که داشتن خودشون رو جمع و جور می کردن نگاه کردم….

 

صدای خنده ی بلند سوگل از بیرون اومد و من هم با دیدن قیافه عسل و دنیز زدم زیر خنده…

 

سورن دست هاش رو به کمرش زد و بهشون نگاه کرد که دوتایی با سر پایین انداخته کنار هم ایستاده بودن….

 

مثل بچه های خطاکار که منتظر تنبیهن، ایستاده بودن و به زمین نگاه می کردن…

 

سورن ابروهاش رو بالا انداخت و با جذبه گفت:

-گوش ایستاده بودین؟!..

 

دنیز با سر پایین و هول شده، تند تند گفت:

-به خدا هیچی نشنیدیم..اصلا نفهمیدیم چیکار میکنین و چی میگین..به خدا…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۳ / ۵. شمارش آرا ۶۸

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان تو همیشه بودی pdf از رؤیا قاسمی

  خلاصه رمان :     مادر محیا، بعد از مرگ همسرش بخاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج می کند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد. همسرش طاقت نمی آورد و از او جدا می شود و به خارج میرود ولی پسرعموها همه جوره حامی محیا و مادرش هستند. بعد از اینکه عموی محیا فوت کرد،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکبار نگاهم کن pdf از baran_amad

  خلاصه رمان : جلد اول     در مورد دختری ۱۵ ساله است به نام ترنج که شیفته دوست برادرش ارشیا میشه اما ارشیا اصلا اونو جز ادم ها حساب نمیکنه … پایان خوش.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد اول

  دانلود ماه مه آلود جلد اول خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای مها

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فردا زنده میشوم pdf از نرگس نجمی

  خلاصه رمان:     وارد باغ بزرگ که بشید دختری رو میبینید که با موهای گندمی و چشمهای یشمی روی درخت نشسته ، خورشید دختری از جنس سادگی ، پای حرفهاش بشینید برای شما میگه که پا به زندگی بهمن میذاره . بهمن هم با هزار و یک دلیل که عشق به خورشید هیچ جایی در آن نداره با

جهت دانلود کلیک کنید
رمان میان عشق و آینه

  دانلود رمان میان عشق و آینه خلاصه : کامیار پسر خشن که با نقشه دختر عمه اش… برای حفظ آبرو مجبور میشه عقدش کنه… ولی به خاطر این کار ازش متنفر میشه و تصمیم میگیره بعد از ازدواج انقدر اذیت و شکنجه اش کنه تا نیاز مجبور به طلاق شه و همون شب اول عروسی… به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تاونهان pdf از مریم روح پرور

    خلاصه رمان :           پندار فروتن، مردی سیو سه ساله که رو پای خودش ایستاد قدرتمند شد، اما پندار به خاطر بلاهایی که خانوادش سرش اوردن نسبت به همه بی اعتماده، و فقط بعضی وقتا برای نیاز های… اونم خیلی کوتاه با کسی کنار میاد. گلبرگ صالحی، بهتره بگیم سونامی جوری سونامی وار وارد

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Bahareh
Bahareh
17 روز قبل

خیلی خیلی خیلی خیلی زیادی فانتزی شده این پارت‌ها اینجور که معلومه فعلا حالا حالاهام ادامه داره.

Mamanarya
Mamanarya
17 روز قبل

نگفتم پارت بعدی ب پرداخت پول لباس هم نمیرسه؟ بفرمایید 😆😆😆

متولی ن
متولی ن
پاسخ به  Mamanarya
16 روز قبل

آره واقعا😂
حالا پارت بعد ببینیم بعد کلی چشم غره رفتن به همدیگه و نگاه چپ چپی، پول لباسو میدن یا نه

Mamanarya
Mamanarya
پاسخ به  متولی ن
16 روز قبل

😂😂😂

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x