3 دیدگاه

هم دانشگاهی جان پارت 48

5
(1)

.

 

 

 

+…..؟!

رامتین:قربانت تو خوبی؟

خوشی؟

+…..؟!

رامتین: عصری پرواز داریم..دیگه داریم میایم

+…..؟!

رامتین: خوبه الان..بهتره..اما بالاخره اثراتش هست

میدونستم داره راجب من می‌پرسه

+…………..؟!

رامتین: نه

 

.

 

 

 

+…..؟!

رامتین:قربانت تو خوبی؟

خوشی؟

+…..؟!

رامتین: عصری پرواز داریم..دیگه داریم میایم

+…..؟!

رامتین: خوبه الان..بهتره..اما بالاخره اثراتش هست

میدونستم داره راجب من می‌پرسه

+…………..؟!

رامتین: نه بیداره..نمیخواد جواب بده..دیگه نمیخواد صداتو بشنوه..

به گفته ی خودش میخواد رو پیشنهاد ازدواج پسر عموی باباش فکر کنه..

+………..؟!

رامتین:آریا اون تقصیری نداره.. اون یه دختر بچه بود..هنوزم بچه اس فقط ۱۹ سالشه

میخواستی بیاد ازت خواستگاری کنه؟

اونو مقصر ندون آریا الان هم حالش داره بهتر میشه.. خواهشاً معرفت داشته باش اذیتش نکن

+………….؟!

رامتین: باشه یه لحظه وایسا.

میخواست چیکار کنه؟

گوشی رو از دم گوشش آورد پایین و گذاشت رو اسپیک

 

.

 

 

 

+…..؟!

رامتین:قربانت تو خوبی؟

خوشی؟

+…..؟!

رامتین: عصری پرواز داریم..دیگه داریم میایم

+…..؟!

رامتین: خوبه الان..بهتره..اما بالاخره اثراتش هست

میدونستم داره راجب من می‌پرسه

+…………..؟!

رامتین: نه بیداره..نمیخواد جواب بده..دیگه نمیخواد صداتو بشنوه..

به گفته ی خودش میخواد رو پیشنهاد ازدواج پسر عموی باباش فکر کنه..

+………..؟!

رامتین:آریا اون تقصیری نداره.. اون یه دختر بچه بود..هنوزم بچه اس فقط ۱۹ سالشه

میخواستی بیاد ازت خواستگاری کنه؟

اونو مقصر ندون آریا الان هم حالش داره بهتر میشه.. خواهشاً معرفت داشته باش اذیتش نکن

+………….؟!

رامتین: باشه یه لحظه وایسا.

میخواست چیکار کنه؟

گوشی رو از دم گوشش آورد پایین و گذاشت رو اسپیکر

رامتین: گذاشتم داداش.. حرفتو میتونی بزنی!

آریا: باشه

بعدم با صدای گرفته اما بلندی با غرش گفت:

تو جرات نداری رو پیشنهاد اون یارو فکر کنی دلوین

اگر میخوای اینکارو بکنی اول تو‌ رو میکشم بعدم تو رو

باشه من مقصرم

اصلا تقصیر کار منممممم

همه کار مننننن

اما تو حق نداری رو پیشنهاد کس دیگه ای فکر کنییی جز من

که اگر فکر کنی اول تو رو میکشم بعدم تو رو

از من گفتن بود

از الان تا عید هم فرصت داری فکر هاتو بکنی و جواب مثبتت رو اعلام کنی

وگرنه از یه راه دیگه پیش میرم

رامتین عصبی شده بود نه کم خیلیییی زیاد

شک‌ ندارم اگه آریا اینجا بود خفش میکرد

با صدای بلندی داد زد

: تووووووو حق نداااااارییییی دلوینوووو تهدید کنییی

فهمیدیییییی یا نههههه؟

تو اگه مرد بودی این حرفارو نمیزدیییی

شنیییدییی؟؟

رو من بیشتر از خواهر زناش غیرت داشت

چون با من مثل خواهرش برخورد میکرد و منم مثل برادرم

به آریا مهلت حرف زدن نداد و گوشی رو قطع کرد

محبوبه: آروم باش رامتین..آروم.. اون هیچ غلطی نمیتونه بکنه…ینی عشقش اجازه نمیده که سر دلوین بلایی بیاره..

نفس عمیق بکش

اریا محلی به محبوبه نداد و چرخید سمت من

و با لحنی که سعی می‌کرد کنترلش کنه گفت:

ببین دلوین..دیگه حق نداری به این مرتیکه فکر کنی

هر کاری دلت خواست بکن

هرکی هم هر حرفی زد به من بگو تا دمار از روزگارشون در بیارم

با لبخندی ملیح به رامتین نگاه میکردم

چقدر این مرد غیرت داشت و ما به بازیش گرفته بودیم

چند تا نفس عمیق گرفتم و بهش نگاه کردم و با صدایی آروم گفتم چشم

رامتین: چشمت بی بلا

بعدم ماشینو با جیغ لاستیکا به حرکت در آورد و زد تو دل جاده..

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
images 1

رمان هیچکی مثل تو نبود 1.7 (3)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان هیچکی مث تو نبود خلاصه : آنا مفخم تک دختر خانواده مفخم کارشناس ارشد معماریه. بی کار و جویای کار. یه دختر شاد و سر زنده که با جدیت سعی میکنه مطابق میل پدرو مادرش رفتار کنه و اونها رو راضی نگه داره. اما چون اعتقادات و…
nody عکس های شخصیت بهار و کامران در رمان ازدواج اجباری 1626111507

رمان ازدواج اجباری 0 (0)

1 دیدگاه
  دانلود رمان ازدواج اجباری   خلاصه : بهار یه روز که از مدرسه میاد خونه متوجه ماشین ناشناسی میشه که درخونشون پارکه که مسیر زندگیش و تغییر میده… پایان خوش  
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۱۸۴۱۴۵۸

دانلود رمان آسو pdf از نسرین سیفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       صدای هلهله و فریاد می آمد.گویی یک نفر عمدا میخواست صدایش را به گوش شخص یا اشخاصی برساند. صدای سرنا و دهل شیشه ها را به لرزه درآورده بود و مردان پای¬کوبان فریاد .شادی سر داده بودند من ترسیده و آشفته میان اتاق…
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۴ ۲۳۱۴۳۵۵۹۹

دانلود رمان حبس ابد pdf از دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی 3.5 (2)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:     یادگار دختر پونزده ساله و عزیزدردونه‌ی بابا ناخواسته پاش به عمارت عطاخان باز شد اما نه به عنوان عروس. به عنوان خون‌بس… اما سرنوشت جوری به دلش راه اومد که شد عزیز اون خونه. یادگار برای همه دوست شد و دوست بود به جز توحید……
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۷۵۴۸۵۵

دانلود رمان سیاهپوش pdf از هاله بخت یار 0 (0)

5 دیدگاه
    خلاصه رمان :   آیرین یک دختر شیطون و خوش‌ قلب کورده که خانواده‌ش قصد دارن به زور شوهرش بدن.برای فرار از این ازدواج‌ اجباری،از خونه فراری میشه اما به مردی برمیخوره که قبلا یک بار نجاتش داده…مردِ مغرور و اصیل‌زاده‌ایی که آیرین رو عقد میکنه و در…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (7)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20230123 235605 557 scaled

دانلود رمان معشوقه پرست 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی »بانوی ایرانی«، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۶ ۱۴۵۹۵۰۴۰۴

دانلود رمان میرآباد pdf از نصیبه رمضانی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     قصه‌ی ما از اونجا شروع می‌شه که یک خبر، یک اتفاق و یک مورد گزارش شده به اداره‌ی پلیس ما رو قراره تا میرآباد ببره… میراباد، قصه‌ی الهه‌ای هست که همیشه ارزوهایش هم مثل خودش ساده هستند.  
IMG 20230127 013520 1292

دانلود رمان درجه دو 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در…
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ثنا
ثنا
1 سال قبل

خیلی عالی کاش اریا دلوین به رباید خیلی اون طوری خفن میشه

سپیده
سپیده
1 سال قبل

لطفا رمانت رو ویرایش کن
اشتباه نوشتی😇

ثنا
ثنا
پاسخ به  سپیده
1 سال قبل

اره کمی جابه جا شدن انگار و چند بار پارت نوشته ها تکرار شدن

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x