6 دیدگاه

هم دانشگاهی جان پارت ۳۷

5
(1)

.

 

 

 

دو روز بعد

 

روز بعد از بیمارستان مرخص شدم ‌توی این دو روز اتفاق خاصی نیفتاده بود.

فقط مائده اومد و پشیمونی خودشو اعلام کرد

میگفت دلم برا آریا سوخته

خیلی مظلوم بوده وگرنه اینکارو نمیکردم

خودم میدونستم آریا بچه ی مظلومیه برخلاف بقیه ی ادمایی که تک فرزندن غرور دارن آریا خیلی مظلوم بود

اینو از روی کارهاش چند سال پیش فهمیده بودم

حالم نسبتا بهتر شده بود

هنوز تا پسفردا استعلاجی داشتم اما میخواستم برم دانشگاه دلم نمی‌خواست عقب بمونم..

امروز که جمعه بود و نمیشد اما از فردا حتما میرفتم

آریا هم همون روز مرخص شد و با اولین پرواز برگشت به دیارش

محبوبه اینا هم فردا بلیط برگشت داشتن

رامتین خیلی مرخصیش طول کشیده بود مجبور بودن سریع برگردن

دلم میخواست روز آخری که بچها اینجان ببرمشون بیرون بچرخونمشون

مبینا: دلوین؟! کجایی؟

_ جانم مبینا؟ اینجام تو اتاق

مبینا درو باز کرد و اومد داخل

مبینا: میگم دلی روز جمعه ای خونه دلگیره میای بریم بیرون؟!

_ اره مبینا خودمم خیلی دلم میخواد محبوبه و رامتینو ببریم بیرون روز اخری

میری نظرشونو بپرسی؟

یه لبخند عمیق دلوین کش زد و گفت

مبینا: بله..بله با کمال میل

بعدم‌ سریع از اتاق دویید بیرون و با جیغ که صداش تا ده تا کوچه بغلی رفت گفت:

_ پااااااشیییین حاضرررررر شییییین بریمممم بیرووووون

از لای در میتونستم حرکتای موزونش رو ببینم چه کمری هم تکون میده هاا

منم پاشدم تیشرتمو درست کردم موهامم دم اسبی بالا بستم و با خنده از اتاق زدم بیرون

یگانه: کجا میخواین برین دلوین؟

_ من تو اتاق داشتم به این فکر میکردم که روز جمعه ای حد اقل محبوبه و رامتینو ببریم بیرون یکم بگردن حال و هواشون عوض شه

که مبینا اومد تو اتاق گفت خونه درگیره بیا بریم بیرون منم نظرمو گفتم و گفتم نظر شما رو هم بپرسه که خانم اینطوری کرد

رامتین: آخ خدا خیرت بده دلوین بیا منو از این خونت ببر بیرون یه هفتس زندونی شدیماا

مخصوصا امروز که جمعه هم هست

به ساعت مچیم نگاه کردم

ساعت ۱۰ صبح رو نشون میداد

_ موافق جاده چالوس هستین؟

محبوبه: اوووووف چه جوووورم

کثافت میدونست من چقد از این لحن حرف زدنش خوشم میاد

دیگه نمیتونستم نخندم و با خنده خودمو رسوندم به اتاق تا آماده شم

سوزش دردناکی رو تو ناحیه ریه هام حس میکردم.

سر جام نشستم

چیزی نبود نمی‌خواستم حال بچها خراب بشه دوباره

چند تا نفس عمیق گرفتم و از جام به سختی پا شدم

حالم کمی بهتر شده بود

رفتم سراغ کمد لباسام

یه مانتوی پاییزه ی شکلاتی با یه شلوار کرم و شال بافت کرم رنگ و کفشای اسپرت سفیدمو پوشیدم

آبرسان هم زدم به پوستم و کیف کرم رنگمم برداشتم و از اتاق زدم بیرون

مبینا هم ست طوسی سفید زده بود

محبوبه و رامتین هم ست مشکی و بنفش

مائده و یگانه هم دوتاشون ست طوسی زده بودن با لبخند بهشون نگاه کردم

_ جووون تیپاتونو

وسیله هم چیز زیادی برنداشتیم فقط یه زیر انداز

بقیشو هم گفتیم آماده میخریم

همه بچها پایین منتظر من بودن

گوشیو سوییچامو برداشتم و درخونه رو قفل کردم و با دو از پله ها رفتم پایین

مائده و مبینا و یگانه تو ماشین یگانه بودن محبوبه و رامتین هم کنار در ماشین من وایساده بودن سوییچای ماشین دست من دیوونه بوداا

با یه لبخند مصنوعی قفل مرکزی رو زدم و نشستم پشت رل

رامتین نشست کنار دست من محبوبه هم نشست عقب

ماشینو روشن کردم و جلوی بچها زدم به دل جاده

**

پیش به سووووی چالووووس

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.3 (6)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بی تام
بی تام
1 سال قبل

رمان نوشتن از الفبای سکوت یاد بگیرین.
رمانت اولاش خوب بود. الان لوس و بی مزه شده چیه اخه

ثنا
ثنا
پاسخ به  بی تام
1 سال قبل

سلام لطفا کامنت منفی نزارین هر رمانی یه فرازو نشیب داره دلیل نمیشه بایه پارت قضاوت کنید …

سپیده
سپیده
پاسخ به  ثنا
1 سال قبل

سلام حرفت درسته ولی بعصی رمان ها هستن خیلی رو اعصاب آدمن مثل رمان دلارای
البته این رمان عالیه و جای حرف نداره

Kkk
Kkk
پاسخ به  ثنا
1 سال قبل

دقیقا👌

Kkk
Kkk
پاسخ به  بی تام
1 سال قبل

به دلیل اینکه الفبای سکوت یه رمان از یه نویسنده کاربلده ، نویسنده ای که تا حالا شاید ۱۰ تا رمان نوشته ، اما بیشتر نویسنده های این سایت رمان اولشونه و قطعا زمان می بره تا قلمشون قوی بشه
این رمان هم قشنگیای خاص خودشو داره و دلیل نمیشه همه مثل هم باشن

Kkk
Kkk
1 سال قبل

خیلی خوب بود ممنون ، نمیدونم چرا فکر میکنم الان تو جاده دوباره یکی رو می بینن
شاید هم نه😂

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x