12 دیدگاه

هم دانشگاهی جان پارت ۴۲

0
(0)

.

 

 

 

کیفمو برداشتم و از در رستوران زدم بیرون

آرتین هم پشت سر من اومد بیرون

مبینا: بچها میگم من یه پیشنهاد دارم

محبوبه: چه پیشنهادی؟

مبینا: راهی که تا دریا نیست بیاین پیاده بریم هوا هم خوبه

کمرم درد گرفته بخدا از بس نشستم

منم حالی نداشتم تو ماشینم مینشستم بچها می‌فهمیدن حالم بده

شاید اگه یکمی راه میرفتم خوب میشدم

بنابراین موافقتم رو اعلام کردم..

بقیه بچهام یکی یکینظر مثبتشون رو اعلام می‌کردن

تصمیم بر این شد که پیاده بریم سمت دریا از تو ماشینم هندزفریمو برداشتم و کیفمو گذاشتم تو ماشین و راه افتادیم

هندزفریمو زدم به گوشیم و گذاشتمش تو گوشامو یکی از آهنگای میثم ابراهیمی رو پلی کردم

عاشق آهنگای قشنگش بودم

یه جورایی بهم آرامش عجیبی میداد

*میزنه باد توی موهات

دلم میخواد صبح تا شب فقط نگات کنم

یه جا خودمو تو

اون چشمات آخه چیکار کنم

فکر نمی‌کردم برا من شی

آخه نداری تو کم و کسری

یه چی بهت میگم در گوشی یواش

خیلی کردم تلاش تا برا من شی

#صبح تا شب پیشت باشم قلبم برات پر میزنه

می‌دونی که عاشق شدم وابستتم من اینهمه…

اگه بمونی پا حرفت…میدم قلبمو من بت..

بذا موهاتو من نازش کنم..بذارم گلم دست توی دستت….

 

تو حین آهنگ گوش دادن دلم رفت پی متنایی که اریا برام میفرستاد

بعضیاش انقد قشنگ بود که باید تو گینس ثبت میشد

هر روز یه متن…

سر ساعت چهار عصر

الآنم ساعت نزدیکای چهار بود و باید منتظر متنش میموندم

خودم میدونستم در حق مهربونیای آریا کم محلی کردم‌..

میدونستم که بیش از این مهربونه..

میدونستم قلبش پاکه

دل بی ریایی داره

اما من تو اون لحظه زندگی کرده بودم

حتی به غلط..

حالا چه فکرم درست بوده باشه یا غلط..

خودمو سر زنش نمیکردم

اما پشیمون بودم

خودم تنها تنها قدم برمیداشتم و آهنگ گوش میدادم

صدای بگو بخندای بچها به گوشم میرسید

حتی مائده ی خجالتی

سر یه عشقی که تو بچگی رخ داده بود زندگیمو به گند کشیده بودم

برای من قشنگ بودن عشق بی معنا بود

چون وقتی به عشق فکر میکنم فقط تصویر تنها قدم زدنم تو شهرمو به خاطر میاوردم‌‌ یا گاهی هم اشک‌های بی وقفه..

شاید اگه من زندگیم اینطوری نبود الان مثل بچها روده هام از خنده درد گرفته بود

از همون ۱۳,۱۴ سالگی تنهایی رو درک کرده بودم

میدونستم باید چیکار کنم

گاهی وقتام میز تحریرم اشکامو میدید و با جون و دل میپذیرفتشون

حق من این نبود که اینطوری آریا رو از خودم دور کنم؟

اون اصلا مرده؟

اگه مرد بود پا پیش میذاشت‌..

اگه مرد بود حد اقل بهم نشون میداد که دوستم داره

نزدیک شیش هفت سال شباشو تو تختم کز میکردمو گریه بالشتمو خیس میکرد

اینا تقاص هایی نبود که اریا باید پس میداد؟

باید راحت و دو دستی خودمو بهش تقدیم میکردم و میگفتم عاشقتم؟

میگفتم ممنون از اینکه اینهمه سال گذاشتی اشک بریزم؟

میگفتم ممنون از اینکه نامردی؟

چی میگفتم؟

شاید بهترین گزینه این باشه که با کسی ازدواج کنم که اینطوری نامرد بازی در نیاره و سراغمو بگیره‌..

 

انقد درگیر فکر بودم که ریزش اشک های بی وقفه از چشمامو نفهمیده بودم

اما تا متوجه شدم کلاه سویشرتمو کشیدم رو سرم تا صورتم دیده نشه و بعدم با دست اشکامو پاک کردم..

عادت داشتم..

هیچوقت بچها گریه های منو نمیدیدن

میفهمیدن حالم بده..اما گریه هامو هیچوقت نشونشون ندادم

باید با مامانم حرف میزدم تا کمی درصد خرابی حالم پایین تر برسه

اما با روشن کردن گوشیم متوجه پیام آریا شدم

نوشته بود *شده آیا که غمی ریشه به جانت بزند؟*

پیامشو سین نزدم و وارد تماس ها شدم اسم مخاطب قشنگی به اسم مادر رو لمس کردم و اجازه دادم که بوق بخوره

با بوق دوم جواب داد

_ سلام مامانی خوبی؟

مامان: سلام دختر گلم خوبی مادر؟

چرا زنگی نمی‌زنی یادی نمیکنی؟

نمیگی ما دلواپست بشیم؟

_ ببخشید مامان جان..کم سعادتی از منه.‌.انشالله جبران میکنم

دیگه چخبرا؟

همه خوبن؟ داداش مهیار آبجی دلارام بابا جون همه خوبن؟

مامان:خدا رو شکر مادر همه خوبن

انقد زنگ نزدی که بابات نزدیک بود پاشه بیاد تهراناا

از حالت به ما خبر بده مادر

_ چشم مامان جان دیگه تکرار نمیشه

سرم خیلی شلوغه بخدا یکمی هم کسالت داشتم.. انشالله از این به بعد هر روز بهتون زنگ میزنم

مامان:کسالت چرا؟ چیشده مادر؟

_ هیچی نشده مامانی اینجا هوا یکم سرده سرما خورده بودم

نگران نباش الان خوب خوبم

مامان: بیا..من میگم از حالت بهم خبر بده همینه دیگه..

الان مطمئنی خوبی؟ نمیخوای من بیام اونجا پیشت؟

_ نه مامان جان خوبم شما نمیخواد به زحمت بیفتی بچها هستن

من باید برم مامانی

فعلا کاری با من نداری؟

مامان: نه عزیزم مواظب خودت خیلی باشیا لباس گرم یادت نره

از حال خودم هم بهم خبر بده

خداحافظت عزیزم

_ خداحافظ مامان جان

بعدم گوشیو قطع کردم

همین تماس تلفنی چقد حالمو خوب کرده بود

با مامانم جدی حرف میزدم اما همه ی راز هامو هم بهش میگفتم و خبردار بود از همه چی جز جریانه آریا.‌..

دیگه رسیده بودیم به دریا

یهو قرار گرفتن دستی رو شونمو حس کردم

این دیگه کدوماشون بود؟

خدایا نمیذاری دو دقیقه تنها باشم؟

رومو برگردوندم پشت سرم

رامتین بود

تنها کسی که دیده بود حالم بده

رامتین: چطوری خواهر جان؟ نبینم غصه بخوری؟

_ هیچی نیست داداشی

دلم برا مامانم یکمی تنگ شده بود که بهش زنگ زدم

الان خوبم.

رامتین: مطمئنی؟

_ اره داداش

مطمئنم

تو برو پیش زنت

منم الان میام

رامتین: باشه دلوین من میرم اما اگه خواستی با کسی حرف بزنی من هستماا

_ فدای معرفتت

چشم میام سراغت

حالا شما بفرما پیش زنت منم یکم با خودم تنها باشم

بعدم رامتین با مهربونیت تمام رو سرم دست نوازشی کشید بعدم رفت پیش بچها

منم یکمی اونور تر از اونا کنار دریا قدم میزدم

گوشیمو از کیفم در آوردم و با کفشام

روی ماسه های دریا قدم میزدم و از پاهام هنگام قدم زدن فیلم گرفتم

بعدم یه آهنگ بی کلام غمگین گذاشتم روش و تو واتساپ استوریش کردم و زیرشم نوشتم

*هرجا که باشی..هر کجای جهان که باشی.‌.پیر ترین آدم جهان هم که باشی..دلت که بگیرد میشوی یک بچه ی کوچک که دلش بغل مادرش را میخواهد و بس..!

بعدم سند رو زدم و ارسال شد

دیگه تنهایی بس بود

گوشیمو خاموش کردم و حرکت کردم سمت بچها

صدای خنده هاشون توجه همه رو جلب کرده بود

لبخند مصنوعی زدم و کنارشون نشستم

مائده: کجا می‌گردی دلوین؟ نیستیا!!

_ هیچی بابا همینورام

خوش میگذره؟

محبوبه: اوه کجای کاری دلوین که در آینده ای نه چندان دور از شدت درد روده من باید بیمارستان بستری شم با این دوستات.

_ خب بده مگه میخندوننت

محبوبه: نه بابا خوشبحالت با این دوستات.

_ خیلی دوسشون داری باشن برا خودت..

یگانه: عههه؟ دلوییین؟

_ خب مرگ

چته؟

یگانه: هیچی بابا خوبی؟

_ بد نیستم تو چطوریایی؟

یگانه: ای کثافت

_ خودتی..خودتی..خودتی

بعدم گوشیمو پرت کردم تو بغل محبوبه و زدم به فرار

من چقد امروز دوییده بودماا

حالا من بدو یگانه بدو و آخری دوتاییمون تسلیم شدیم و برگشتیم سر جاهامون

یه دایره ی قشنگ زدیم و وسطشم یه آتیش قشنگ روشن کردیم.

هوا مه گرفته بود و سرد اتیش حال همه رو حتما جا میاورد

یگانه هم دعوتمون کرد به صدای قشنگش همگی همراه هم شروع کردیم به خوندن اما یگانه با صدایی بلند تر

*تمام دنیا یک طرف تو یک طرف عزیزممم

عزیزمممممم…

انقد خونده بودیم که جوونای دیگه هم هر آهنگی  رو که میخوندیم باهامون همخونی میکردن جبهه‌ ی قشنگی ایجاد شده بود…

 

بچها ایشونم آرتین هستن😁

ایشونم آرتین هستن 😁

( این پارتو‌براتون خیلی نوشتم جبران دفعه های قبل

دستم درد گرفت بخدا 🥺)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
عاشقانه بدون متن e1638795564620

دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر 0 (0)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد…
1676877296835

دانلود رمان تو همیشه بودی pdf از رؤیا قاسمی 0 (0)

21 دیدگاه
  خلاصه رمان :     مادر محیا، بعد از مرگ همسرش بخاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج می کند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد. همسرش طاقت نمی آورد و از او جدا می شود و به خارج میرود ولی پسرعموها همه جوره حامی محیا…
55e607e0 508d 11ee b989 cd1c8151a3cd scaled

دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.6 (7)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۸۳۷۶۸۲

دانلود رمان ماه صنم از عارفه کشیر 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     داستان دختری به اسم ماه صنم… دختری که درگیر عشق عجیب برادرشِ، ماهان برادر ماه صنم در تلاشِ تا با توران زنی که چندین سال از خودش بزرگ‌تره ازدواج کنه. ماه صنم با این ازدواج به شدت مخالفِ اما بنا به دلایلی تسلیم…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 4 (4)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۰ ۲۰۴۷۵۲۱۰۲

دانلود رمان ملت عشق pdf از الیف شافاک 4 (1)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان: عشق نوعی میلاد است. اگر «پس از عشق» همان انسانی باشیم که «پیش از عشق» بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشته‌ایم. اگر کسی را دوست داشته باشی، با معناترین کاری که می‌توانی به خاطر او انجام بدهی، تغییر کردن است! باید چندان تغییر…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۵۴۰۱۳۵

دانلود رمان کد آبی از مهدیه افشار 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         همه می‌گن بزرگترین و مخ ترین دکتر تهرون؛ ولی من می‌گم دیوث ترین و دخترباز ترین پسر تهرون! روزبه سرمد یه پسر سی و چند ساله‌ی عوضی نخبه‌س که تقریباً تمام پرسنل بیمارستان خصوصیش؛ از زن و مرد گرفته تو کَفِش…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۵ ۱۴۰۲۴۳۳۱۴

دانلود رمان در حسرت آغوش تو pdf از نیلوفر طاووسی 5 (1)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :     داستان درباره ی دختری به نام پانته آ ست که عاشق پسری به نام کیارشه اما داستان از اونجایی شروع میشه که پانته آ متوجه میشه که کیارش به خواهرش پریسا علاقه منده و برای خواستگاری از پریسا پا به خونه ی اونها میذاره…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۷۲۹۹۰۲

دانلود رمان من نامادری سیندرلا نیستم از بهاره موسوی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       سمانه زیبا ارام ومظلومم دل در گرو برادر دوستش دکتر علیرضای مغرور می‌دهد ولی علیرضا با همکلاسی اش ازدواج می‌کند تا اینکه همسرش فوت می‌کند و خانواده اش مجبورش می‌کنند تا با سمانه ازدواج کند. حالا سمانه مانده و آقای مغرور که…
اشتراک در
اطلاع از
guest

12 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سه نقطه
سه نقطه
1 سال قبل

قربون دستات ک درد گرفته
واقعا ممنون که مثل بعضی نویسنده های دیگه از زیر مسئولیت شونه خالی نمیکنی
دوست دارم هوار تا😊😍😂

ثنا
ثنا
1 سال قبل

قربون دستت برم من که انقدر قلمت قشنگ مهربون واقعا ممنونم و مرسی که هر دفعه با عکس ها سوپرایز میکنی ..

negar
negar
1 سال قبل

عالی بود

ستایش
ستایش
1 سال قبل

اوه مای فرند ارتین چه ژاذابع🤩

Maede.F
Maede.F
پاسخ به  ستایش
1 سال قبل

کراش جدید🤣🤣

سپیده
سپیده
پاسخ به  Delvin
1 سال قبل

اینا این چیزا حالیشون نمیشه😂😂

محدثه
محدثه
پاسخ به  سپیده
1 سال قبل

😂😂😂

Maede.F
Maede.F
پاسخ به  Delvin
1 سال قبل

چشم🤣🤣🤣🤣

سه نقطه
سه نقطه
پاسخ به  ستایش
1 سال قبل

اوه مای فرند آریا ژذاب تره هاا!

مهسا
1 سال قبل

هرچی میخوندم تموم نمیشد 🤣👌🏻
عالی بود♡

ادا
ادا
1 سال قبل

واییی عالی بود عشقم دستت درد نکنه

دسته‌ها

12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x