6 دیدگاه

هم دانشگاهی جان پارت ۵۰

5
(1)

.

 

 

 

رامتین: خب خانوما اول بریم کدوم سمت؟

باید میرفتم هرچه زودتر اسباب بازی های نیکا رو میخریدم

چون دیگه درگیر خریدای دیگه میشدم و یادم میرفت

_ من میرم برا نیکا اسباب بازی هاشو بخرم.

زود برمی‌گردم

اگه ندیدمتون بهتون زنگ میزنم

محبوبه: خب چه کاریه وایسا همراه میریم

_ اسباب بازی خریدن از لباس خریدن هم سخت تره زیادی طول می‌کشه شما برین هرچی دلتون خواست بخرین منم سریع میام

محبوبه: باشه برو..فقط مواظب خودت باش دلوین سریع هم برگرد

ما تو همین طبقه ایم بالا نمیریم

_ باشه پس فعلا

کیفمو به دست گرفتم و پله های پاساژ رو یکی یکی از زیر پام میگذروندم

رسیدم به یه مغازه ی اسباب بازی فروشی

رفتم داخل

چیزای قشنگی داشت

اول از همه سمت رفتم سمت وسایل اشپزی از بین رنگ های صورتی و قرمز و بنفش رنگ بنفشو برداشتم

عاشق رنگ بنفش بود

قیمت هیچکدوم از وسایل برام مهم نبود خدا رو شکر ماهیانه های بابا از جیبم تمومی نداشت

بعد از اون پرواز کردم سمت عروسکاش

دو سه تا باربی با قدهای بزرگ و کوچیک و متوسط براش برداشتم

بعد از اونم چند تا عروسک خرسی

از وقتی که نیکا سه ساله شده بود انقد براش اسباب بازی خریده بودم که اتاقش جای هیچی نداشت

اما بازم براش میخریدم

بعد از اونم رفتم سمت کیفای بچگونه دوتا کیف صورتی دستی با شکل سیندرلا براش برداشتم و رفتم سمت فروشنده

بعدم بدون‌ اینکه قیمتاشونو بپرسم کارتمو از کیفم در آوردم و گذاشتم روی میز مرده هم کارتو برداشت و کشید و کارتو رسیدم داد دستم

از دستش گرفتم و بعدم با دوتا پلاستیک اسباب بازی از مغازه زدم بیرون

کارتمو گذاشتم داخل کیفمو رسیدو نگاهی انداختم و بعدم انداختمش سطل اشغال بعدم پا تند کردم سمت طبقه ی پایین

اول از همه رفتم خریدای نیکا رو گذاشتم تو صندوق عقب و بعدم وارد پاساژ شدم

از دور بچها رو پشت ویترین یه مغازه ی لباس مجلسی میدیدم

با دو رفتم پیششون و سلام بلند بالایی دادم

یگانه: سلام پس خریدات کو؟

_ رفتم گذاشتم‌ تو ماشین مزاحم نباشن

ببینم محبوبه شما ساعت چند بلیط دارین؟

محبوبه: ساعت هفت

_ عهههه خب وقت زیاده پس

چرا نمیرین داخل پشت در وایسادین؟

رامتین: بابا اینا منو کشتن‌..از کی فقط نگاه میکنن

یه تیکه هم نخریدن

_ ای بابا ولشون کن بیا داداشم بیا پیش خودم بریم یه ور دیگه بگردیم

محبوبه: هوی هوی شوهرمو ندزد

هرجا میرین ما هم میایم

_ داداش خودمه‌‌..نه خیر..شما رو نمیبریم فقط خودمو خودش

بعدم دست رامتینو گرفتمو الفراااررر

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۷۲۹۹۰۲

دانلود رمان من نامادری سیندرلا نیستم از بهاره موسوی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       سمانه زیبا ارام ومظلومم دل در گرو برادر دوستش دکتر علیرضای مغرور می‌دهد ولی علیرضا با همکلاسی اش ازدواج می‌کند تا اینکه همسرش فوت می‌کند و خانواده اش مجبورش می‌کنند تا با سمانه ازدواج کند. حالا سمانه مانده و آقای مغرور که…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۳۴۹۶۸۰

دانلود رمان رگ خواب از سارا ماه بانو 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       سامر پسریه که یه مشکل بزرگ داره ..!!! مشکلی که زندگیش رو مختل کرده !! اون مبتلا به خوابگردی هست ..!!! نساء دختری با روحیه ی شاد ، که عاشق پسر داییش سامر شده ..!! ایا سامر میتونه خوابگردیش رو درمان کنه؟…
رمان بر دل نشسته

رمان بر دل نشسته 5 (1)

5 دیدگاه
خلاصه رمان بردل نشسته نفس، دختر زیبایی که بخاطر ترسِ از دست دادن و جدایی، از عشق و دلبسته شدن میترسه و مهراد، مهندس جذاب و مغروری که اعتقادی به عاشق شدن نداره.. ولی با دیدن هم دچار یک عشق بزرگ و اساطیری میشن که تو این زمونه نظیرش دیده…
nody عکس های شخصیت بهار و کامران در رمان ازدواج اجباری 1626111507

رمان ازدواج اجباری 0 (0)

1 دیدگاه
  دانلود رمان ازدواج اجباری   خلاصه : بهار یه روز که از مدرسه میاد خونه متوجه ماشین ناشناسی میشه که درخونشون پارکه که مسیر زندگیش و تغییر میده… پایان خوش  
۱۶۰۵۱۰

دانلود رمان تموم شهر خوابیدن 0 (0)

3 دیدگاه
    خلاصه رمان:       درمانگر بيست و چهارساله ای به نام پرتو حقيقی كه در مركز توانبخشی ذهنی كودكان كار می‌كند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش كه به اوتيسم مبتلا است، درگير شخصيت عجيب و پرخاشگر او می‌شود. كسری بهراد از نظر…
InShot ۲۰۲۳۰۴۲۲ ۱۸۱۰۳۸۳۶۶

دانلود رمان سکوت سایه ها pdf از بهاره شریفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته داستان زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت می کند. داستان با گروهی از دانشجویان که مجمعی سیاسی- اجتماعی…
IMG 20230123 235605 557 scaled

دانلود رمان معشوقه پرست 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی »بانوی ایرانی«، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۵۴۰۱۳۵

دانلود رمان کد آبی از مهدیه افشار 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         همه می‌گن بزرگترین و مخ ترین دکتر تهرون؛ ولی من می‌گم دیوث ترین و دخترباز ترین پسر تهرون! روزبه سرمد یه پسر سی و چند ساله‌ی عوضی نخبه‌س که تقریباً تمام پرسنل بیمارستان خصوصیش؛ از زن و مرد گرفته تو کَفِش…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 4 (4)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ثنا
ثنا
1 سال قبل

نویسنده جونم یکم داستان هیجانی کن

محدثه
محدثه
پاسخ به  ثنا
1 سال قبل

چشم عزیزم
بچها از این به بعد سعی دارم بر اینکه رمانو جوری بنویسم که هیجانی بشه
اما خب چیکار کنم که واقعیت همینه..🙃

...
...
پاسخ به  محدثه
1 سال قبل

داستان واقعیت داره؟؟ یا داستان خیالی هست؟

محدثه
محدثه
پاسخ به  ...
1 سال قبل

اره عزیزم
قبلا یکی از دوستان پرسیده بودن گفتم واقعیه

ثنا
ثنا
پاسخ به  محدثه
1 سال قبل

خیلی ممنونم زیبا جان

محدثه
محدثه
پاسخ به  ثنا
1 سال قبل

😘

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x