"خدمتکار عمارت درد" پارت اول - رمان دونی

“خدمتکار عمارت درد” پارت اول

“خدمتکار عمارت درد”

 

میشه منم معنی آزادی رو بفهمم

منم راحت بتونم زندگی کنم بدون هیچ قید و بندی…

در رویای پرواز تو غرقم

نیست مرا آغوشی جز مرگ

بگذار که آهسته بمیرم

من از آنم که بی درد بمیرم

 

 

لیلا که شدی حال مرا میفهمی…

مجنون تمام قصه ها نامردند!

 

مشغول جمع کردن برگ درختا بودم ؛ چقدر صدای خش خش شون زیر پاهام  جالب بود

 

راست میگن پاییز فصل دلتنگیه؟!

ولی من حس میکنم پاییز فصل یه شروع جدیده

 

بزار کمتر فکر کنم

 

اگه اینجا رو سر وقت تموم نکنم خدا میدونه این  ظالم سرم چی میاره…

سرگرم کارم بود که یهو یه دختر محکم بغلم کرد…

جا خوردم

 

سارا بود

اینم مثل من خدمتکار این عمارت بود ولی سارا از من خوش شناس تر بود فقط اینجا کار می‌کرد بعدش میرفت خونه خودش…

 

سارا: آهو یه خبر خوش برات دارم…

 

+ درد؛ آهو چیه بگو مارال…

 

سارا: چه فرقی داره دوتاش یکیه

میزاری خبرمو بگم یا نه؟!

 

+ اولاً یکی نیست من چشام مثل آهوه نه خودم

دوماً زیر لفظی میخوای تا خبر تو بگی؟!

 

سارا: خوب ولش حوصله بحث ندارم گوش کن چی میگم

فردا قرار تو این عمارت یه مهمونی راه بندازن

 

+ خوب دخلش به من چیه؟!

 

سارا: مارال همه پولداری شهر میاین از همه جا

دکتر و معلم و استاد هر کی که بخوای …

خنگ میتونی خودتو بهشون معرفی کنی

تو که درست عالیه…

 

+ دختر تو عقل تو از دست دادی میخوای منو زنده زنده چال کنن

 

سارا: نه بابا میگم یه خودی نشون بده

 

+ نه سارا نمیشه…

من میترسم!!!!

 

سارا: خوب هر وقت اون نبود کارتو انجام بده اون که حواسش به تو نیست…

 

+ نه کوروش بفهمه زندم نمیزاره

میدونی آخر بار چجوری کتکم زدم اونم بخاطر اینکه نیم ساعت دیر بیدار شدم

 

سارا: بخاطر همین میگم میخوام از دست این روانی نجاتت بدم

از بین این همه خدمه بیشتر از همه حتی خودم من کتک میخوری…

 

داشتم به حرفای سارا گوش میکردم حق داشت من همیشه بیشتر همه کتک میخوردم…

 

سارا: من برم خیلی اینجا موندم

مارالی این فرصتو از دست نده

 

وقتی ده سالم بود به این عمارت اومدم…

کوروش اون زمان پونزده سالش بود یه خونواده چهار نفری تو اون عمارت زندگی میکردن

من دختر سرایدر اون خونه بودم

 

خان و همسرش خیلی آدمای خوبی بودن یه دختر داشت که همسن بودیم و کوروش داداش بزرگترش بود

 

همگی دور هم خوش بودیم

تا وقتی که اون  اتفاق شوم میفته…

 

خان تصمیم میگیره همراه مامان و بابای من و همسرش برن مسافرت

تو حین رانندگی یه کامیون از لاین خارج میشه و با ماشین خان بر خورد میکنه و تا رسیدن آمبولانس همه جونشون از دست میدن

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.9 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان عشق محال او pdf از شقایق دهقان پور

    خلاصه رمان :         آوا دختری است که برای ازدواج نکردن با پسر عموی خود با او و خانواده خود لجبازی میکند و وارد یک بازی میشود که سرنوشت او را رقم میزند و او با….پایان خوش. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی

    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آوای جنون pdf از نیلوفر رستمی

  خلاصه رمان :       سرگرد اهورا پناهی، مأموری بسیار سرسخت و حرفه‌ای از رسته‌ی اطلاعات، به طور اتفاقی توسط پسرخاله‌اش درگیر پرونده‌ی قتلی می‌شود. او که در این راه اهداف شخصی و انتقام بیست ساله‌اش را هم دنبال می‌کند، به دنبال تحقیقات در رابطه با پرونده، شخص چهارم را پیدا می‌کند و در مسیر قصاص کردن او،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به من نگو ببعی

  خلاصه رمان :           استاد شهرزاد فرهمند، که بعد از سالها تلاش و درس خوندن و جهشی زدن های پی در پی ؛ در سن ۲۵ سالگی موفق به کسب ارشد دامپزشکی شده. با ورود به دانشگاه جدیدی برای تدریس و آشنا شدنش با دانشجوی تخس و شیطونش به اسم رادمان ملکی اتفاقاتی براش میوفته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هیچ ( جلد دوم) به صورت pdf کامل از مستانه بانو

      خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به ترمه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه ماهی pdf از ساغر جلالی

  خلاصه رمان :     حاصل یک شب هوس مردی قدرتمند و تجاوز به خدمتکاری بی گناه   دختری شد به نام « ماهی» که تمام زندگی اش با نفرت لقب حروم زاده رو به دوش کشیده   سردار آقازاده ای سرد و خشنی که آوازه هنرهایش در تخت سراسر تهران رو پر کرده بود…   در آخر سر

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
18 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Zari
Zari
2 سال قبل

به نام خدااااا
من اومدم سر این رمان
فکر کنم اینم تموم کنیم دلارای تازه رفته باشه زایشگاه😁

mehr58
mehr58
2 سال قبل

اخییییییی

زیباا😁
زیباا😁
2 سال قبل

عالییییی😍😁

غزال
غزال
2 سال قبل

رمان جدید 😐

رحی
رحی
2 سال قبل

فاطیییی
میشه اینو پاک کنی😁😂

سپیده Sepideh
سپیده Sepideh
2 سال قبل
پاسخ به  رحی

نهههههه😂

رحی
رحی
2 سال قبل

بقیه بچه هااااااا
سپیده
ایلین
نفس
نوا
زهرا
زیبا
فاطی
نیکا
اتنا
ارمیتا
دیجی
غزللللل
مهری
نیما
امیرعلی دخترکش😂
حاج علی
اقای دکتر
انیسا
و ……

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
مدیر
پاسخ به  رحی

سلام عزیزم خوبی؟؟

رحی
رحی
2 سال قبل

سلام و درود خدایان مصر بر خواهر گلم
بدنیستم عزیزم تو خوبی
چخبر

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط رحی
سپیده Sepideh
سپیده Sepideh
2 سال قبل
پاسخ به  رحی

بلههههههه عشقممممم

دریا فرهمند
دریا فرهمند
2 سال قبل
پاسخ به  رحی

کوو پس من😂😂

🫠anisa
🫠anisa
2 سال قبل
پاسخ به  رحی

سیلام خوبی عزیزم

shyyyliii
shyyyliii
2 سال قبل
پاسخ به  رحی

رحی خدا خفت کنه منو نگفتی؟ هارتم شیکس

رحی
رحی
2 سال قبل

مهرااااااا اجیییییی کجاییییی که رخ نمینماییییی

رحی
رحی
2 سال قبل

وااااااهی مامان ندااااااااا کجایییییییییی

دوباره انشا نوشتم🤣🤣🤣

🫠anisa
🫠anisa
2 سال قبل

عالی بود نویسنده جان💞

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط 🫠anisa
فاطمه
فاطمه
2 سال قبل

عالییی

Maedeh
2 سال قبل

..

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Maedeh
دسته‌ها
18
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x