" خدمتکار عمارت درد" پارت 23 - رمان دونی

” خدمتکار عمارت درد” پارت 23

 

+ فرهاد بریم دیگه

دیر شد خیلی نشستیم فکر کردیم نه؟!

 

فرهاد: نه دیگه بزار تازه جووونه زده زیر پام تا سبز نشه نمیتونم بیام

 

+ کو ببینمش؟!

 

فرهاد: پاشو ببینم بچه پرو

 

+میگم این میلو عجب چیزیه

خوبه گرفتمش

 

فرهاد: مال خودمه

تو گرفتیتش؟!مطمئنی تو گرفتی؟

 

+ حالا تو گرفتی دستتم درد نکنه

دستت به میلو نمیخوره بهت بگما

اگه بدون دست شدی تقصیر خودته

 

فرهاد: مگه دیوانه ام یه پنگوئن داشته باشم

مال خودت بابا نخواستیم منو تهدید میکنه دختره فسقلی..‌.

 

+ عامت فسقلیه

 

فرهاد: نمیدونم عامت چیه؟! ولی سوار شو

 

تو ماشین مثل این چشم سفیدا رفتم صندلی جلو نشستم

 

کمربندو نبستم دیگه حوصله ام نکشید گوشیمو در آوردم ببینم

چنتا فش و تهدید از جانب آقا کوروش دارم

 

اوها شصت و هفتا میس کال یا خدا چقدر اسممو صدا کرده

مارال ؛ مارال؛ مارال بری گردنتو میشکونم

مارال قبر خودتو با دستای خودت کندی

پاتو بزاری خونه قلم پاتو میشکونم

مارال زنده نمیزارمت

بقیه شو تند تند زدم بالا

یه عرق سردی نشست رو پیشونیم

 

فرهاد: مارااااااال

 

+ ها؟!

 

فرهاد: دختر میدونی چند بار صدات کردم چرا جواب نمیدی

چرا مثل گچ دیوار سفید شدی؟!

اتفاق بدی افتاده؟!

 

+ فرهاد میگم منو ببر یه هتلی جایی پیاده کن

فقط عمارت نریم کوروش خسته اس

در بزنیم بیدار میشه ضابه راه میشه

 

فرهاد: چرا چرت میگی کوروش الان با رزا خونه نرفتن

بعدش من گفتم میرسونمت

در عمارتو میگه آقا مرتضی وا میکنه…

راستشو بگو چیشده

یه نگاه خودتو کن تو آیینه مثل روح شدی

 

من چجوری بهش بفهمونم برم عمارت زنده ام نمیزاره

اگه امشبم نرم عمارت هر جای دنیام که باشم پیدام میکنه بعد مثل کاغذ تیکه تیکه ام میکنه

نمیدونم چیکار کنم…

+منو ببر عمارت

فردام خودت کارای پاسپورتتو بی زحمت انجام بده

اینم کارت شناساییمه

هر چقدر هزینه اشو بهم بگو تا بهت بدم

نمیخوام دینِ کسی گردنم باشه

 

فرهاد: اگه از این حرفا میزنی اصن کاراتو انجام نمیدم

بعدشم من پول نمیخوام

من خودم دارم و تازه دینِ من گردن تو نیست

 

+ مرسی بابت همه چی

 

راه افتادیم سمت عمارت

 

کوروش و فرهاد وقتی این دوتا رو باهم مقایسه میکنم هر دوتاشون زمین تا آسمون با هم فرق دارن…

کلاً تو یه چیز شباهت دارن موقع رانندگی اصن اینا لال میشن حرفم نمیزنن

 

+میگم چرا موقع رانندگی حرف نمیزنی؟!

 

فرهاد یه نگاه بهم میندازه حواسشو میده به جاده

 

فرهاد: تو چرا وقتی سوار شدی کمربندتو نزدی؟!

 

+ بیا زدمش من حوصله نداشتم

 

فرهاد: منم دیدم تو فکرت مشغولی حرفی نزدم تا حواست پرت نشه

 

+ اوه چه باکلاس

 

فرهاد: دیگه بقول خودت جنتلمنم

آهنگ بزارم واست؟!

+ نه اصن حسش نیست

همین خودش خوبه…

 

فرهاد: دختر یه نفس عمیق بکش چشماتو ببند

دیگه به چیزی فکر نکن

 

+ آخه من…

 

فرهاد: آخه نداره کاری رو که میگم انجام بده

 

همین کاری که فرهاد گفت انجام دادم

نفس عمیق کشیدم چشامو بستم

ماشین مثل گهواره بود چشمام سنگین شد کم کم رفتم تو عالم خواب

هیچی نفهمیدم

 

یکی داشت محکم تکونم میداد وای خدا ول کن نیست

 

+ اَه ولم کن دیگه اول صبحی چه خبره؟!

 

دیگه تکونم نداد داشت خوابم سنگین میشد که با دادش که اسممو میگفت به خودم اومد صاف و تخت رو جام نشستم

 

کوروش: ماراااااال

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان جانان

    خلاصه رمان :     جانان دختریه که در تصادفی در سن 17 سالگی به شدت مجروح می شه و صورتش را از دست می دهد . جانان مادر و برادرش را مقصر این اتفاق می داند . پزشک قانونی جسد سوخته دختری را به برادر بزرگ و مادرش می دهد و آنها فکر می کنند جانان را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماه صنم از عارفه کشیر

    خلاصه رمان :     داستان دختری به اسم ماه صنم… دختری که درگیر عشق عجیب برادرشِ، ماهان برادر ماه صنم در تلاشِ تا با توران زنی که چندین سال از خودش بزرگ‌تره ازدواج کنه. ماه صنم با این ازدواج به شدت مخالفِ اما بنا به دلایلی تسلیم خواسته‌ی برادرش میشه… روز عقد می‌فهمه تنها مخالف این ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آغوش آتش جلد اول

    خلاصه رمان :     یه پسر مرموزه، کُرده و غیرتی در عین حال شَرو شیطون، آهنگره یه شغل قدیمی و خاص، معلوم نیست چی میخواد، قصدش چیه و میخواد چی کار کنه اما ادعای عاشقی داره، چی تو سرشه؟! یه دختر خبرنگار فضول اومده تا دستشو واسه یه محله رو کنه، اما مدام به بنبست میخوره، چون

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آمیخته به تعصب

    خلاصه رمان :     شیدا دختریه که در کودکی مامانش با برداشتن اموال پدرش فرار میکنه و اون و برادرش شاهین که چند سالی از شیدا بزرگتره رو رها میکنه.و این اتفاق زندگی شیدا و برادر و پدرش رو خیلی تحت تاثیر قرار‌ میده، پدرش مجبور میشه تن به کار بده، آدم متعصب و عصبی ای میشه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو را در گوش خدا آرزو کردم pdf از لیلا نوروزی

  خلاصه رمان :   غزال دختر یه تاجر معروف به اسم همایون رادمنشه که به خاطر مشکل پدرش و درگیری اون با پدر نامزدش، مجبور می‌شه مدتی همخونه‌ی خسرو ملک‌نیا بشه. مرد جذاب و مرموزی که مادرش به‌خاطر اتفاقات گذشته قراره دمار از روزگار غزال دربیاره و این بین خسرو خان… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بانوی قصه pdf از الناز پاکپور

  خلاصه رمان :                 همراز خواهری داشته که بخاطر خیانت شوهر خواهرش و جبروت خانواده شوهر میمیره .. حالا سالها از اون زمان گذشته و همراز در تلاش تا بچه های خواهرش را از جبروت اون خانواده رها کنه .. در این راه عموی بچه ها مقابلش قرار میگیره . دو نفر

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Zahrapeykani
Zahrapeykani
2 سال قبل

بیشتر پارت بزار🙏🥺

sanaz
sanaz
2 سال قبل

مرسی عزیز دلم بابت پارت🥺
ولی بخدا من سیرمونی ندارم 😂رمانت زیادی قشنگه

Fati
Fati
2 سال قبل

تولو قودا پارت ها رو طولانی کن 🤒 

ساحل
ساحل
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

چرا عزیزم 😉
توام خسته ای
دستتم درد نکنه🥰❤

Fati
Fati
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

نه😂❤️

دسته‌ها
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x