رمان دونی

رمان آتش شیطان پارت13

『آتـش‌شیطــٰان!』

༄❥︎┅┄┄┅✵♥️🔥✵┅┄┄┅❥︎༄

#پارت_13

 

سری به تفهیم تکون دادم.

 

_ علت آتش سوزی خونتون چی‌ بود؟!

 

_ گفتن اولین جا اتاق ماساژ سحر آتیش گرفت و کم کم کل خونه، گر گرفته.

 

_ اتاق ماساژ؟!

 

_ علایق سحر بود!

ماساژ و حتی بادکش درمانی.

تو اون اتاق پر از الکل های صنعتی و وسایل اشتعال زا بود، برای همین خیلی زود آتیش رو پراکنده کرد.

 

_یعنی همسرتون اونجا مشغول بکار بودن، یا برای مصرف شخصی همچین تجهیزاتی رو آماده کرده بودن؟!

 

_ مشغول به کار بود!

 

نگاه دقیقی به صورت خونسردش انداختم.

چرا هرجای داستانی که تعریف میکرد یه مشکلی داشت؟؟!!

 

_ قطعا شما و همسرتون جز قشر مرفه جامعه محسوب میشید و از پس مخارجتون، به خوبی برمیاید.

پس به چه دلیل باید محل زندگیتون و محل کار همسرتون یک جا باشه!؟

 

نگاه دقیقی به چشمام انداخت.

نگاه خاصی که از ترجمه کردنش عاجز بودم!

 

_ از اول که این دوتا محل یکی نبود!

مطبی که خریده بودیم نیاز به بازسازی داشت و سحر موقتا برای اینکه مشتریاشو از دست نده و به کار مورد علاقش هم بپردازه، یکی از اتاق های خالی خونه رو به کارش اختصاص داد!

 

دوباره سری تکون داده و چند کلمه دیگه یادداشت کردم.

 

_ بسیار خب جناب محب من تمام فرمایشات شمارو گوش داده و نکته برداری کردم.

فقط مونده که نظر کارشناس های پرونده رو بخونم، تا اشراف کامل داشته باشم.

بعد از اون میتونیم به علت شکایت پدرزنتون بپردازیم.

به نظرم جلسه مون، تا همین‌جا برای امروز کافی باشه!

 

با احترام از جا بلند شده و مشغول بستن دکمه آخر کتش شد.

 

دستش روبه سمتم دراز کرد و گفت:

_ ممنونم از وقتی که گذاشتید.

 

نه به اون سردی و بی ادبی اول ورودش، نه به این صمیمیت و احترام اخرش!

چرا این مرد چنتا وجه متفاوت داشت؟؟!

 

دستش رو قوی فشردم که همون لحظه صدای اس ام اس گوشیم بلند شد.

 

تا دم در بدرقش کرده و در جواب چشم های کنجکاو منشی ها، چشمکی زدم‌.

 

گوشیم رو از روی میز قاپیده و پیامی که برام اومده بود رو خوندم‌‌‌.

 

” امروز زیاد از حد جذاب و نفس گیر شده بودی خانوم وکیل! ”

༄❥︎┅┄┄┅✵♥️🔥✵┅┄┄┅❥︎༄

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان عنکبوت

    خلاصه رمان :         مدرس فیزیک یکی از موسسات کنکور ناپدید می‌شود و با پیدا شدن جنازه‌اش در ارتفاعات شمالی تهران، شادی و کتایون و اردوان و سپنتا و دیگران ناخواسته، شاید هم خواسته پا به قصه می‌گذراند و درست مثل قطعات یک جورجین مکملی می‌شوند برای باز کردن معماهای به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو فقط بمان جلد اول pdf از پریا

  خلاصه رمان :     داستان در مورد شاهین و نفس هستش که دختر عمو و پسر عمو اند. شاهین توی ساواک کار می کنه و دیوانه وار عاشق نفسه ولی نفس دوسش نداره و دلش گیر کس دیگست.. داستان روایت عاشقی کردن و پس زدن نفسه.. و طبق معمول شاهینی که کوتاه نمیاد.     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گناهکار pdf از فرشته تات شهدوست

  خلاصه رمان :       زندگیمو پر از سیاهی کردم. پر از نفرت و تاریکی..فقط به خاطر همون عذابی که همیشه ازش دَم می زد. انقدر که برای خودم این واژه ی گناهکار رو تکرار کردم تا تونستم کاری کنم بشه ملکه ی ذهن و روح و قلبم.اون شعارش دوری از گناه بود ولی عملش… یک گناهکار ِ

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دریچه pdf از هانیه وطن خواه

خلاصه رمان :       داستان درباره زندگی محياست دختری كه در گذشته همراه با ماهور پسرداييش مرتكب خطايی جبران ناپذير ميشن كه در اين بين ماهور مجازات ميشه با از دست دادن عشقش. حالا بعد از سال ها اين دو ميخوان جدای از نگاه سنگينی كه هميشه گريبان گيرشون بوده زندگيشون رو بسازن..     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی گناه به صورت pdf کامل از نگار فرزین

            خلاصه رمان :   _ دوستم داری؟ ساعت از دوازده شب گذشته بود. من گیج و منگ به آرش که با سری کج شده و نگاهی ملتمسانه به دیوار اتاق خواب تکیه زده بود، خیره شده بودم. نمی فهمیدم چرا باید چنین سوالی بپرسد آن هم اینطور بی مقدمه؟ آرشی که من می شناختم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سقوط برای پرواز pdf از افسانه سماوات

  خلاصه رمان:   حنانه که حاصل صیغه ی مریم با عطا است تا بیست و چند سال از داشتن پدر محروم بوده و پدرش را مقصر این دوری می داند. او به خاطر مشکل مالی، مجبور به اجاره رحم خود به نازنین دخترخوانده عطا و کیامرد میشود. این در حالی است که کیامرد از این ماجرا و دختر عطا

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

44 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Taraaaa
Taraaaa
1 سال قبل

عالی بود
ندا خانم من قبلا تویه یه کانال تویه روبیکا عضو بودم حدود ۷ ماه پیش این رمان خیلی جلو بود من چون روبیکا رو حذف کردم دیگه ادامه ندادم فک کنم شما از کانال اصلیش رو ندارید

samira mosavi
samira mosavi
1 سال قبل

میگم‌محبه مشکوک نمیزد به احتمال بیشتر همونی که خانم وکیل داره اذیت می کنه

Sara
Sara
1 سال قبل

رمان خیلی جذابیه ولی میزان پارت ها کمه

ساناز
ساناز
1 سال قبل

بنظر شما طرف خودش امروز بوده یا یکی بهش خبر داده؟

Sara
Sara
پاسخ به  ساناز
1 سال قبل

فکر کنم اصلا خود اون مرده محبه .
چون هم پولو نفوذ داره هم دستیار و علاوه بر اون چرا باید بیاد بگه این وکالتشو قبول کنه وقتی اون همه ادم مجرب تو ی اون جمع هست و علاوه بر اون این همه دفتر وکالت وجود داره و تازه دست کشم دستش کنه .

میم
میم
1 سال قبل

واییی من پارت میخوام عالیهه

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
مدیر
1 سال قبل

ندا و آیلین بوی توطئه و خیانت میادا

کیم سوکجین
کیم سوکجین
پاسخ به  neda
1 سال قبل

ایست
پلیس رماندونی 👮‍♂️
دستگیرشون کنیننننننن

کیم سوکجین
کیم سوکجین
پاسخ به  neda
1 سال قبل

چرا نمیشه معلومه ک میشه😁

،،،
،،،
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

ن فاطی جان من نبودم یکی دیگه س🙃🙃

رمان خوان اعظم
رمان خوان اعظم
1 سال قبل

سلام ندا جونم
شما خودت نویسنده ی این رمان زیبا هستی
واقعا جالب از بس رمان های خوندیم که دختره دست وپا چلفتی و از خودش نمیتونه دفاع واقعا کلیشه شده بود
ولی این همین که یک وکیل و مستقل زندگی میکنه

،،،
،،،
1 سال قبل

اون ک خودب خودچن ماه دیگ بازنشسته میشه ازالان دراروببندنتونه بیادعادت کنه😜😜😜

،،،
،،،
1 سال قبل

ممنون ننه جون

،،،
،،،
پاسخ به  neda
1 سال قبل

ننه میگم بیافاطیوبازنشسته کنیم توبیاجاش😁😁😁

،،،
،،،
پاسخ به  neda
1 سال قبل

وای چراپیاماتوحذف کردی الان فاطی میادفک میکنه دارم براش توطئه میکنم

،،،
،،،
پاسخ به  neda
1 سال قبل

الهی چ مادرمهربونی دارم من سنه قوربان😘😘😘

،،،
،،،
پاسخ به  neda
1 سال قبل

یاشاآناجان تبریزم

،،،
،،،
پاسخ به  neda
1 سال قبل

اره مخصوصامحیطی ک کوچیک باشه ازکاه کوه بسازن مردمش تفکرات قدیمی داشته باشن

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط ،،،
،،،
،،،
پاسخ به  neda
1 سال قبل

وای نگواره ولی منم دیگ گرگی شدم واس خودم😂😂😂😂به روشون نمیارم ولی ب شوهرم همشومیگم

،،،
،،،
پاسخ به  neda
1 سال قبل

ن اول طرفواونارومیگیره پیش من بعدمیره ب اوناتذکرمیده😂😂😏😏😏

،،،
،،،
پاسخ به  neda
1 سال قبل

اره بعدشم رابطه ماخوبه وقتیم ک حرفی میشه باشوخیوخنده جوابشونومیدم ولی اکثرابه شوهرم میگم توجواب بده چون توبگی چیزی نمیشه من بگم حرف درست میشه ک فعلاهم این روش جواب داده

،،،
،،،
پاسخ به  neda
1 سال قبل

آی ننه دس رودلم نزارک خونه من بابچگیم به جای بزرگترامدیریت بحران کردم اگ ب بزرگترابودکه کلاهم پس معرکه بود ننه دقم دادن ک نگوولی خداروشکرک بخیرگذروندم🙂🙂🙂

دسته‌ها
44
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x