رمان تارگت پارت 419

4
(4)

 

 

 

– میران؟!

با تکون دادن دستش جلوی چشمام نگاه خیره ام و با چند تا پلک گرفتم و در جواب سوالی که ازم پرسید و منتظر نظرم بودم گفتم:

– خیلی قشنگه.. ولی این جا بعضیا.. قشنگیا رو دوست ندارن!

پوف کلافه ای کشید و راه افتاد سمت پنجره اتاق..

– این مسئله تنها چیزیه که باعث می شه نخوام برای همیشه این جا زندگی کنم.

چرخید سمتم و با نگرانی ادامه داد:

– و البته هوای آلوده اش که واسه تو هم مثل سم می مونه!

– آدم کم کم به همه چیز عادت می کنه.. منم یه جوری باهاش کنار میام.. نگران نباش!

– ولی تو قول دادی وقتی شرایط کارت.. این جا اوکی شد.. بیای و اون جا یه شعبه بزنی و خودت مستقیم قطعات وارد کنی! بابا هم قرار شد از طریق دوستاش بهت کمک کنه!

چپ چپی نگاهش کردم و همون طور که می رفتم سمت میزم جواب دادم:

– قول ندادم.. گفتم بهش فکر می کنم.. در ضمن.. کی گفته من کمک اون آدم و قبول می کنم؟

– تو هنوز از بابا ناراحتی؟ یادت که نرفته با کمک همون دوستا و آشناهاش بهترین دکترا رو آورد بالا سرت و نذاشت پات و قطع کنن!

– نه یادم نرفته.. بابتشم ازش تشکر کردم. ولی اینم هیچ وقت قرار نیست یادم بره که اون آدم.. تو رو از اون زن خرید.. بدون این که فکر کنه چه بلایی سر خانواده ای که بچه اشون و از دست دادن میاد.

با ناراحتی ازم فاصله گرفت و اون سمت میز رو به روم وایستاد..

– انقدر کینه نداشته باش. بابا خودشم از این مسئله ناراحت و پشیمونه.. اگه پشیمون نمی شد.. شما هیچ وقت نمی تونستید من و دوباره پیدا کنید.

نفس عمیقی کشیدم و دیگه چیزی نگفتم.. این موضوع چیزی نبود که به این راحتی باهاش کنار بیام و از نظرم.. پدر ناتنی لی لی.. درست به اندازه مادر درین.. گناهکار بود و نقش داشت تو از هم پاشیدن زندگیمون.

 

 

 

 

 

ولی نتونستم این حس و به زبون بیارم چون.. به قول لی لی سر درمانم مدیونش بودم و وقتی برای اولین بار باهاش رو به رو شدم که قبلش مهناز بهم گفت وقتی تو آی سی یو بودم چقدر دوندگی کرده تا بهم کمک کنه و از همه اعتبارش مایه گذاشته برای پیدا کردن بهترین متخصص اون کشور..

در واقع یه جورایی خواسته از این طریق.. روی گناه شونزده سال پیشش سرپوش بذاره و منم.. هم به خاطر کمکش و هم به خاطر لی لی ناچار شدم زبونم و بسته نگه دارم..

ولی اینا دلیل نمی شد که برای کار و شغلم بهش رو بندازم.. ضمن این که.. هیچ تصمیمی برای رفتن به خارج و تاسیس شرکت واردات قطعات نداشتم و اگه گفتم بهش فکر می کنم فقط به خاطر راضی کردن موقت مهناز بود که یه کم راحتم بذاره و نخواد دوباره پا پیچ من و زندگیم بشه!

با چند ضربه ای که به در اتاق خورد.. لی لی از میز فاصله گرفت و منم از خداخواسته برای تموم شدن این بحثی که علاقه ای بهش نداشتم رو به ساحل که بیرون اتاق وایستاده بود و منتظر اجازه من بود گفتم:

– بیا تو!

اومد تو و با دیدن لی لی توی اتاق جا خورد..

– سلام.. ببخشید.. نمی دونستم مهمون دارید!

لی لی که به طرز عجیب غریبی نسبت به همه چیز ذوق داشت.. جلو رفت و با ساحل دست داد و من خیره تو چشمای گیجش معرفیش کردم:

– خواهرمه!

– عزیزم! همونی که خانوم محمدی درباره اش گفته بود؟

سرم و به تایید تکون دادم که با اشتیاق بیشتری با لی لی احوال پرسی کرد و بعد اومد سمت میز من و برگه هایی که باید امضا می کردم و جلوم گذاشت..

کارم که تموم شد.. یه کم مکث کرد و پرسید:

– امممم.. قرارداد شرکت آیکو رو نمی دید تو سیستم وارد کنم؟

– اون و که هفته پیش دادم بهت!

– مگه.. مگه امروز دوباره برای بستن قرارداد نیومده بود این جا؟

– کی؟

– خانوم کاشانی!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230128 233751 1102

دانلود رمان دختر بد پسر بدتر 2 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن…
رمان افگار

دانلود رمان افگار جلد یک به صورت pdf کامل از ف -میری 4.3 (6)

2 دیدگاه
  خلاصه: عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به…
IMG 20240716 005659 078

دانلود رمان آخرین این ماه به صورت pdf کامل از مهر سار 5 (3)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان :   گاهی زندگی بنا به توقعی که ما ازش داریم پیش نمیره… اما مثلا همین خود تو شاید قرار بود تنها دلیل آرامشم باشی که بعد از همه حرفا،قدم تو راهی گذاشتم که نامعلوم بود.الان ما باهم به این نقطه از زندگی…
InShot ۲۰۲۳۰۲۲۶ ۱۲۴۶۳۴۱۷۸

دانلود رمان عاشقانه پرواز کن pdf از غزل پولادی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   گاهی آدم باید “خودش” و هر چیزی که از “خودش” باقی مانده است، از گوشه و کنار زندگی اش، جمع کند و ببرد… یک جای دور حالا باقی مانده ها می خواهند “شکسته ها” باشند یا “له شده ها” یا حتی “خاکستر شده ها” وقتی…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۸ ۲۲۴۱۰۰۴۵۶

دانلود رمان ربکا pdf از دافنه دوموریه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       داستان در باب زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا می‌شود و مرد جوان به اوپیشنهاد ازدواج می‌کند. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی می‌برد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده و سیر داستان…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۲۲۱۱۲۰۷۸۶

دانلود رمان دریچه pdf از هانیه وطن خواه 0 (0)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان :       داستان درباره زندگی محياست دختری كه در گذشته همراه با ماهور پسرداييش مرتكب خطايی جبران ناپذير ميشن كه در اين بين ماهور مجازات ميشه با از دست دادن عشقش. حالا بعد از سال ها اين دو ميخوان جدای از نگاه سنگينی كه هميشه گريبان…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۲۱۵۵۵۳۹۷

دانلود رمان آوانگارد pdf از سرو روحی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           آوانگارد روایت دختری است که پس از طرد شدن از جانب خانواده، به منزل پدربزرگش نقل مکان میکند ، و در رویارویی با مشکالت، خودش را تنها و بی یاور می بیند، اما با گذشت زمان، استقاللش را می یابد و…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۷ ۱۶۲۱۴۷۷۳۵

دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی…
چشم دختر زیبا

دانلود رمان نارگون pdf از بهاره شریفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       نارگون، دختری جوان و تنها که در جریان ناملایمتی های زندگی در پیله ی سنگی خودساخته اش فرو رفته و در میان بی عدالتی ها و ناامنی های جامعه، روزگار می گذراند ، بازیچه ی بازی های عجیب و غریب دنیا که حال…
Romantic profile picture 50

دانلود رمان ما دیوانه زاده می شویم pdf از یگانه اولادی 0 (0)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان :       داستان زندگی طلاست دختری که وقتی هنوز خیلی کوچیکه پدر و مادرش از هم جدا میشن و طلا میمونه و پدرش ، پدری که از عهده بزرگ کردن یه دختر کوچولو بر نمیاد پس طلا مجبوره تا تنهایی هاش رو تو خونه عموی…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Han
Han
10 ماه قبل

روی پارت ۴۲۰ک می‌زنیم ۴۱۹میاد فاطمه جون جریان چیه

admin
مدیر
پاسخ به  Han
10 ماه قبل

الان درست شد

مریم
مریم
10 ماه قبل

پارت ۴۲۰ مشکل داره.وقتی میخوایم بازش کنیم متن پارت ۴۱۹ رو میاره.ممنون میشم درست کنید

رویا
رویا
10 ماه قبل

چرا پارک ۴۲۰ نمیاد بالا 😔😪

آیماه
آیماه
10 ماه قبل

نمیشه زود به زود پارت بزاری کم کم این رمان داره بیش از حد طولانی و کسل کننده میشه

Fatemeh
Fatemeh
10 ماه قبل

چرا رو پارت ۴۲۰میزنم ۴۱۹رو باز میکنه😕🚶🏻‍♂️

𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
10 ماه قبل

پارت ۴۲۰ چرا نمیاد میزنی روش همین پارت میاد

لیلا
لیلا
10 ماه قبل

تعارف نکن اگه میخوای یه برنامه هم بچین یه ریدمان حسابی تو زندگی بی گناه ترین فرد اون خانواده انجام بده راحت باش😐😏

𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
پاسخ به  لیلا
10 ماه قبل

بخدا بعید نیست یه بحث انتقام هم برای این وسط بکشه

amirali
amirali
10 ماه قبل

پارت ۴۱۹ کو؟؟؟؟?؟؟؟؟؟؟

رهگذر
رهگذر
پاسخ به  amirali
10 ماه قبل

همینه دیگه 😐

رویا
رویا
10 ماه قبل

تولو خدا یکم پارتا رو طولانی کن میای بخونی تموم میشا خب 😪

Panah
Panah
پاسخ به  رویا
9 ماه قبل

عزیزم من فایل کاملشو دارم اگه میخوای آیدیتو‌ بده بفرستم برات

دیانا
دیانا
10 ماه قبل

خدارو شکر زودی فهمید

دسته‌ها

14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x