رمان تارگت پارت 388

4.2
(5)

 

 

 

 

 

حس می کردم که تو این مدت.. هیچ قدرتی به دست نیاوردم که حالا بخوام دلم و بهش خوش کنم و باهاش.. رو در روی این دشمنی که هدفش معلوم نبود قرار بگیرم.

– اینا رو بهت گفتم.. که حواست و جمع کنی درین. دوباره مثل دفعه قبل گولش و نخور.. خامش نشو. فکر نکن از سر عشق و دوست داشتنشه که این کار و کرده تا مدام باهات چشم تو چشم بشه. می شنوی صدای من و؟ یا دارم با دیوار حرف می زنم؟

کلافه از صدای بلند و لحن تند کوروش.. غریدم:

– کر نیستم.. می شنوم! منتها دیگه گوشم پره از حرف های تکراری.. بس کن! خودم هرچی که باید بدونم و می دونم.. لازم نیست واسه ام بزرگ تری کنی!

ولی کوروش اهمیتی نمی داد و به خیال این که من همین الآنشم خام برگشتن دوباره میران شدم.. با جدیت گفت:

– اون می خواد یه بار دیگه به دستت بیاره درین. این دفعه هم هدفش انتقامه بفهم! پرونده گذشته دیگه بسته شده و حالا می خواد انتقام این یک سال و نیم تلف شده از زندگی خودش و بگیره. شاید بخواد با زمین زدن من و ورشکسته کردنم.. تلافی بالا کشیدن پولش و دربیاره.. ولی مطمئن باش برای سوختن خودش و خونه اش.. نوک اسلحه اش سمت توئه و هر لحظه ممکنه شلیک کنه.. شلیکشم که می دونی.. به جسمت آسیب نمی زنه.. مستقیم روحت و تیکه تیکه می کنه.. مثل دفعه قبل!

لبم و به دندون گرفتم و چند قدم به سمت اتاقم عقب عقب رفتم.. با این که همه این حرف ها رو خودم می دونستم.. ولی انگار.. باید حتماً از زبون یکی دیگه می شنیدم.. تا یادم بیاد که میران چه کارایی ازش برمیاد و من تو این چند روز.. بی خودی داشتم فقط خاطرات خوب با هم بودنمون و برای خودم یادآوری می کردم!

کوروش راست می گفت.. میران برگشته بود تا یه بار دیگه جسم من و تصاحب کنه و تهش با همون لحن پر تمسخرش بگه:

«دیدی انقدر احمقی که بازم گول من و خوردی؟»

منم هیچ کاری ازم جز نگاه کردن برنیاد..

 

 

 

 

 

 

نمی دونم کوروش تو صورت پر از درموندگیم چی دید که چند قدم نزدیک شد و با لحن ملایم تری گفت:

– اینا رو نمی گم تا اذیتت کنم عزیزم.. به خدا اگه چاره داشتم می رفتم سرش و می زدم تا دیگه نتونه از صد کیلومتری تو هم رد بشه! فقط می گم که حواست و جمع کنی.. که اگه یه موقع من نبودم و خواست از غیبتم سوء استفاده کنه و بهت نزدیک بشه.. یادت بیاد قبلاً باهات چی کار کرده.. عذاب وجدان بلایی که به خاطر اون آتیش سوزی سرش اومد و از وجودت پاک کن و فقط بدی هاش و یادت بیار.. فقط به این فکر کن که یه آدم هرزه و هوسباز.. هر دفعه که بخواد انتقام بگیره.. از چه سلاحی استفاده می کنه!

دیگه نموندم تا بیشتر از این با حرف هاش آزارم بده.. با قدم های بلند رفتم تو اتاقم و در و بستم. حرف هاش حقیقت بود ولی شنیدنش و یادآوری دوباره همه روزایی که از سر گذروندم.. واقعاً از عهده ام خارج بود!

بیخود پیش کوروش می گفتم که من خودم می دونم باید چه جوری باهاش رفتار کنم.. چون خودم بهتر از هر کسی می دونستم که اگه یه بار دیگه مثل اون روز باهاش چشم تو چشم بشم.. مغزم به کل تعطیل می شه و همه اعضای بدنم به لرزه می افته.

کاش یکی غیر از کوروش بود که می تونستم راحت باهاش حرف بزنم و از درد و غمی که این قلب وامونده رو داره سوراخ می کنه بگم.. بدون ترس از این که مثل کوروش.. شروع کنه به زخم زبون زدن و سرزنش کردن و هشدار دادن..

کاش آفرین.. یا حتی امیرعلی بودن و من می تونستم قبل از دیدار دوباره امون.. باهاشون حرف می زدم و خودم و آماده می کردم.

ولی حالا.. هیچ کس و نداشتم و فقط خودم بودم و خودم. نمی دونستم برنامه بعدی میران چیه و دقیقاً قراره کی و کجا خودش و دوباره به من نشون بده.. ولی باید از همین الآن شروع می کردم برای آماده سازی.. تا حداقل منم یه حرفی برای گفتن و یه حرکتی برای انجام دادن داشته باشم.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230128 233946 2632

دانلود رمان عنکبوت 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         مدرس فیزیک یکی از موسسات کنکور ناپدید می‌شود و با پیدا شدن جنازه‌اش در ارتفاعات شمالی تهران، شادی و کتایون و اردوان و سپنتا و دیگران ناخواسته، شاید هم خواسته پا به قصه می‌گذراند و درست مثل قطعات یک جورجین مکملی…
127693 473 1

دانلود رمان راز ماه 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         دختری دورگه ایرانی_آمریکایی به اسم مهتا که در یک رستوران در آمریکا گارسونه. زندگی عادی و روزمره خودشو میگذرونه. تا اینکه سر و کله ی یه مرد زخمی تو رستوران پیدا میشه و مهتا بهش کمک میکنه. ورود این مرد به زندگی…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۸۰۴۳۱۱۹۹

دانلود رمان تب pdf از پگاه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :         زندگی سه فرد را بیان می کند البرز ، پارسا و صدف .دختر و پسری که در پرورشگاه زندگی کرده و بعدها مسیر زندگی شان به یکدیگر گره ی کور می خورد و پسر دیگری که به دلیل مشکلاتش با آن ها…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۲ ۱۵۵۸۴۷۶۳۹

دانلود رمان دژ آشوب pdf از مریم ایلخانی 0 (0)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان:     داستان خاندانی معتبر در یک عمارت در محله دزاشیب عمارتی به نام دژآشوب که ابستن یک دنیا ماجراست… ماجرای یک قتل مادری جوانمرگ پدری گمشده   دختری تنها، گندم دختری مهربان و سرشار از محبت و عشقی وافر به جهاندار خان معین شهسواری پیرمردی چشم…
IMG 20240717 160404 360

دانلود رمان قاصدک های سپید به صورت pdf کامل از حمیده منتظری 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   رستا دختر بازیگوش و بی مسئولیتی که به پشتوانه وضع مالی پدرش فقط دنبال سرگرمی و شیطنت‌های خودشه. طی یکی از همین شیطنت ها هم جون خودش رو به خطر میندازه و هم رابطه تازه شکل گرفته دوستش سایه با رضا رو بهم میزنه. پدرش…
Screenshot ۲۰۲۳۰۱۲۳ ۲۲۵۴۴۵

دانلود رمان خدا نگهدارم نیست 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادروپدرش برگردن توی اون مدتت…
IMG 20230127 013928 0412

دانلود رمان خطاکار 1 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     درست زمانی که طلا بعداز سالها تلاش و بدست آوردن موفقیتهای مختلف قراره جایگزین رئیس شرکت که( به دلیل پیری تصمیم داره موقعیتش رو به دست جوونترها بسپاره)بشه سرو کله ی رادمان ، نوه ی رئیس و سهامدار بزرگ شرکت پیدا میشه‌. اما…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۷ ۱۱۰۱۰۵۸۶۴

دانلود رمان تو فقط بمان جلد دوم pdf از پریا 0 (0)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :   شیرین دختر سرهنگ سرلک،در ازای آزادی برادر رئیس یک باند خلافکار گروگان گرفته میشه. درست لحظه ای که باید شیرین پس داده بشه،بیگ رئیس باند اون رو پس نمیده و پیش خودش نگه می داره. چی پیش میاد اگر بیگ عاشق شیرین بشه و اون…
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد سوم 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان ماه مه آلود جلد سوم خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
11 ماه قبل

انتقام از خیانت کوروش به جاست .اما از درین انتقام بگیره خیر

:///
:///
11 ماه قبل

واقعا بسع دیگه دوباره روز از نو روزی از نو؟؟؟
تکراری شده ب خدااااا😭😭😭😭

بهاره
بهاره
11 ماه قبل

خیلی دیگه داره کشش میده

رهاا
رهاا
11 ماه قبل

خیلی بد شده ،رمان ن پیش میره ،ن اتفاق خوب میوفته ،پارتا یه زره است شروع نشده تموم میشه لطفا به خواننده بیشتر احترام بزارین نویسنده جان

زهرا
زهرا
پاسخ به  رهاا
11 ماه قبل

حرف بسیار خوبی زدن ایشون لطفا پارتارو هم زیاد کنید هم روزی دوبار واقعا خسته شدیم همش تفکرات درینه

گلسا
گلسا
پاسخ به  رهاا
11 ماه قبل

موافقم شدید

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x