سریع از پله ها رفتم بالا و گل و گذاشتم رو میز وسط هال و حالا داشتم با دقت همه جاش و بررسی می کردم تا شاید یه کارت و نوشته ای لا به لاش پیدا کنم.
ولی هیچی نبود و من لحظه به لحظه داشتم گیج تر می شدم. مگه چند نفر تو زندگیم بودن که این روز و یادشون باشه و بخوان به عنوان کادو همچین چیزی بهم بدن؟
آفرین که همین چند دقیقه پیش گفت کادوم و خودش برام میاره.. کوروش که اصلاً اهل این حرفا نبود و نهایتش باهام نقدی حساب می کرد.
امیرعلی هم.. مثلاً امروز می خواست بعد از شرکت من و سورپرایز کنه که تو پیامش حتی بهم تبریکم نگفت تا قضیه برام لو نره.. بعدشم.. وقتی برای غروب قرار داشتیم لزومی نداشت کادوم و با پیک بفرسته در خونه..
فقط.. فقط می موند یه نفر!
با این فکر که یهو تو سرم شکل گرفت یه بار دیگه نگاه گیج و ناباورم و به اون سبد گل دوختم.. این بار نه به قصد پیدا کردن یه کارت یا آدرس و نام و نشون.. خودش و شکل و شمایلش بود که توجهم و جلب کرد.
من.. من یه بار دیگه یه همچین سبد گلی.. از اون آدم گرفتم.. وقتی برای اولین بار به خونه ام دعوتش کردم و اون با چیزی شبیه به این اومد و من و صد برابر بیشتر از همه رفتاراش تحت تاثیر قرار داد..
خوب یادمه یه سبد گل بود که از وسط به دو قسمت تقسیم می شد و یه قسمتش.. پر از رز قرمز بود و طرف مقابلش.. رز سفید.
این سبد گلم تقریباً شبیه به همون بود با این تفاوت که از اون بزرگ تر بود و هر دو سمتش با گل رز قرمز پر شده بود..
همین که مهر تایید این واقعیت.. که میران روز تولدم و یادش بود و به خاطرش حتی برام هدیه فرستاده بود توی ذهنم خورد.. تن بی حس شده ام و انداختم رو مبل و چشمام و با درموندگی بستم..
بعد از نفس عمیقی که کشیدم.. بوی اون گلا وارد مشامم شد و ذهنم پر کشید سمت اون شب خاص و خاطره انگیز و حرفی که میران بهم زد:
« – حقیقتاً نمی دونستم چی بخرم که دست خالی نباشم.. حس کردم چیزی که هم خودش و هم عطر و بوش.. کاملاً به خودت و شخصیتت نزدیکه.. بهترین انتخاب باشه!
– خیله قشنگه! عالیه یعنی.. حتی تو گل خریدنم سلیقه ات حرف نداره..
– دیگه این که رز گل مورد علاقه ات هست یا نه رو خودم حدس زدم.. معمولاً کسی که خودش انقدر ظریف و لطیف و شکننده باشه.. انتخاب اول و آخرش رزه! »
این حرفا.. مال میران پوشالی بود.. کسی که من و عاشق خودش کرد و بعد نقاب ساختگی رو از روی صورتش برداشت..
الآن با فرستادن این گلا و یادآوری خاطره اون شب.. می خواست چی رو ثابت کنه؟ که افکار و عقایدش نسبت به اون روزا که من و همه جوره درگیر خودش کرده بود تغییری نکرده؟
اصلاً.. اصلاً مگه همین جا.. وسط همین خونه به من نگفت که دیگه کاری باهام نداره؟ که زندگیم و بکنم؟ مگه نگفت منم اومدم که تو همین مملکت زندگیم و بکنم.. نه این که تو رو آزار بدم؟
الآن این کارش برای من.. فرقی با آزار رسوندن نداشت وقتی.. بازم داشت نه تنها ذهن و فکر که همه وجود من و درگیر خودش می کرد..
بدون این که بخواد مستقیم وارد عمل بشه و فقط با یه سری نشونه سعی داشت یه چیزایی رو بهم حالی کنه ولی در واقع بیشتر داشت من و گیج می کرد.
واسه همین.. یهو تصمیم گرفتم و از جام بلند شدم.. من دیگه توانی برای این بازی ها نداشتم. توانی برای حل معما و چیدن پازل کنار هم نداشتم.
پس باید این و به میرانم می فهموندم.. نه مثل خودش غیر مستقیم.. کاری می کردم که دیگه چاره ای نداشته باشه جز رک و پوست کنده حرف زدن و به زبون آوردن منظورش از این کارا.. که لازمه اش.. فقط پرسید یه سوال بود:
«هنوز من و دوست داری؟»
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 7
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
فاطی امروز پارت نداریم؟
چرا میزارم،،امروز نبودم
چرا پارت نمی ذارید!🥲
درین یه جوری میگه میران نقاب زده بود ، انگار خودش رو از وسط بهشت ، از بین آدم های راستگو آوردن . خ بگو لعنتیییی خودت هم به قول خودت نقاب داشتی خووووو😐😐😐
وای خدایا یعنی میشه زود تر جمع شه این رمانننن بره بپرسه میرانم بگه اره بعد همه چی خوب پیش بره واییی
اگه بپرسه این سوالو، جواب راستش از سمت میران این میشن: «نه، دوستت ندارم. عاشقت نیستم، اینا کمه. لحظه به لحظه دارم میپرستمت! تنها مسکن وقت درد کشیدنهام نگاه کردن به تصویر لبخندته.»
خیلی قشنگ گفتیییی🥲امیدوارم همینطور شهه
کُشتید.
خو زود باش بابا.کُشاید مارو.😥
سلام کاملیا جان خوبی عزیزم من نمیتونم تو رمان وان کامنت بذارم میشه شما از قاصدک بپرسیم چرا رویاهای سرگردان پارت گذاری نمیشه ممنون عزیزم
سلام عزیزم.باشه چشم.
ممنون عزیزم خیلی لطف کردی😘
کاملیا جان قاصدک سوالی که از طرف من پرسیدی رو جواب نداده میگه خودش چرا نمیپرسه والا من هر کاری میکنم نمیتونم وارد سایت رمان وان بشم نمیدونم رمز عبور چیه ایمیل میزنم باز نمیشه
چقد کشش میدی نویسنده
پارت طولانی تر لطفاا،میشه بگین چقدر مونده به پایان
این سوال منم هست چقدر مانده تا تموم شه
منم همینو می خواستم بپرسم.