رمان رسپینا پارت 30 - رمان دونی

 

تا صبح نتونستم چشم رو هم بزارم ، با حرفای آرام موجی از استرس به دلم ورود کرده بود و اعصابم و حس و حالمو ترغیب میکرد به بد بودن ، سعی در غلبه کردن بهش داشتم ، نباید دست دست میکردم هرچه زودتر شکایت میکردم بهتر بود بلند شدم به سمت حموم رفتم ، آب ولرم یا نسبتا سرد میتونست کمی حالمو جا بیاره تن پوشمو برداشتم آویز کردم به در ، لباسامو درآوردم و رفتم زیر دوش و ذهنمو خالی کردم .
بعد اینکه کمی آرامش پیدا کردم دراومدم و با حوله نشستم رو تخت و سعی کردم خودمو کنترل کنم ، همیشه هر مشکلی داشته باشی فکر میکنی بدتر از اون مشکل وجود نداره اما قطعا اینطور نبود و نیست همیشه یه مشکل بزرگ تر وجود داره مهم راه غلبه بهشه و مهم تر از اون حل کردن مسئله اس نه پاک کردن صورت مسئله ، الان وقت جا زدن نبود بلند شدم رفتم سمت کمد ، جین یخی با مانتو عروسکی سفید زیر مانتویی و شال یخی رنگم رو هم برداشتم کیف و کفش سفید هم انتخاب کردم ، همه ی این لباسای رنگارنگ و جور واجور بخاطر کار و مستقل بودن خودم بود ، با اینکه مارک خاص نبود اما معمولی بودن و کافی بود ، ضدآفتاب بی رنگم رو برداشتم و زدم با یه رژ نود ، به ساده ترین حالت ممکن میخواستم آماده شم موهامو دم اسبی بستم و رفتم سمت میز کارم وسایلی که واسه کلاسم نیاز داشتم برداشتم ، بعد پاسگاه یکراست میرفتم کلاس طراحی و نمیخواستم برگردم خونه ، معلوم نبود وقتم سر شکایت چقدر قراره گرفته شه .
تا حدودی آرامش پیدا کرده بودم و این تو روحیه ام تاثیر داشت ، دلیلی نداشت خودمو ببازم در اتاقمو باز کردم همزمان آوا با چشمای پف کرده از خواب اومد بیرون
_عه ! چه زود آماده شدی ، بمون الان سریع آماده میشم
_نه ، نیازی نیست بیای ، خودم تنها میرم از اونور هم میرم کلاس ، بعد کلاس احتمالا برم دنبال کار
_مطمئنی؟ سریع آماده میشما
_نه مطمئنم نیازی نیس
سری تکون داد و رفت سمت سرویس بهداشتی .‌
بخاطر تایم کلاس مجبور شدم از بوتیک بزنم بیرون و تایم کلاسامو باید جوری میکردم که از ساعتای ۳ تا ۱۰ و ۱۱ شب وقت آزاد برای کار داشته باشم ، هرچند به قدری سر کلاسا غیبت کرده بودم این مدت و باید دعا دعا میکردم این ترم رو پاس کنم ، کیفم رو سر مبل گذاشتم و رفتم سمت آشپزخونه تخم مرغ و ماهیتابه برداشتم ، از امروز باید زندگیم نظم قبل رو میگرفت بس بود هرچی گند زده بودم تو زندگیم زیر ماهیتابه رو کم کردم دو برش کف دست نون سنگک برداشتم گذاشتم رو سفره کمی زیتون هم درآوردم گذاشتم سر سفره با آماده شدن تخم مرغ تو ظرف گذاشتمش و سریع خوردم و جمع کردم ، سمت کیفم رفتم و برداشتمش و به سمت در رفتم

~~~~

نگاهی به آسمون کردم و نفس عمیقی کشیدم و لبخند زدم ، تازه از پاسگاه بیرون زده بودم و شکایت انجام شده بود و آرامشم تکمیل بود گوشیمو روشن کردم و اسنپ گرفتم که برم سر کلاس و دیر نرسم ، با رسیدن اسنپ سوار شدم و بخاطر بیخوابی دیشب سرمو به شیشه تکیه دادم و چشمام رو بستم.
با توقف ماشین خسته سرم رو برداشتم هزینه رو حساب کردم و پیاده شدم .
(همراهان عزیز ، پارت گذاری شروع شد از فردا به اندازه دو پارت توی سایت قرار میگیره ، بابت تاخیر معذرت میخوام ❤️
اگه پارت کمه فرداشب جبران میکنم 🙂🤍)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان مارتینگل

    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین‌های تعبیه شده تو خونه، دید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی مرزی pdf از مهسا زهیری

  خلاصه رمان:       بی مرزی درباره دختری به اسم شکوفه هستش که پس از ۵ سال تبعید توسط پدر ثروتمندش حالا به تهران بازگشته و عامل اصلی این‌تبعید را پسرخوانده پدر و خود پدر میدونه او در این‌بازگشت می‌خواهد انتقام دوران تبعیدش و عشق ممنوعه اش را بگیرد و مبارزه اش را از همون ابتدای ورود به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طواف و عشق pdf از اکرم امیدوار

  خلاصه رمان :         داستان درباره مردیه که به سبب حادثه ای عشقی که در ۲۵ سالگی براش رخ داده، تصمیم گرفته هرگز ازدواج نکنه… ولی بعد از ده سال که می خواد مشرف به حج عمره بشه مجبور میشه علی رغم میلش زنی رو… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان 365 روز
دانلود رمان 365 روز به صورت pdf کامل از گل اندام شاهکار

    خلاصه رمان 365 روز :   در اوایل سال ۱۳۹۷ گل اندام شاهکار شروع  به نوشتن نامه‌هایی کرد که هیچ وقت به دست صاحبش نرسید. این مجموعه شامل ۲۹ عدد عشق نامه است که در ۳۶۵ روز  نوشته شده است. وی در نامه‌هایش خودش را کنار معشوق‌اش تصور می‌کند. گاهی آنقدر خودش را نزدیک به او احساس می‌کند که می‌تواند خانواده‌ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکبار نگاهم کن pdf از baran_amad

  خلاصه رمان : جلد اول     در مورد دختری ۱۵ ساله است به نام ترنج که شیفته دوست برادرش ارشیا میشه اما ارشیا اصلا اونو جز ادم ها حساب نمیکنه … پایان خوش.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستم به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

      خلاصه رمان :   آمین رستگار، مردی سی ساله و خلبان ایرلاین آلمانیه… به دلیل بیماری پدرش مجبور به برگشتن به ایران میشه تا به شغل خانوادگیشون سر و سامون بده اما آشناییش با کارمند شرکت پدرش، سوگل، همه چیز رو به هم می‌ریزه! دختر جوونی که مورد آزار از سمت همسر معتادش واقع شده و طی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
P:z
P:z
2 سال قبل

مرسی عزیزم
و مرسی که همیشه سعی میکنی مخاطبت راضی باشه🌻🌻🌻

سه نقطه
سه نقطه
2 سال قبل

ممنون عصیصم
دوباره خوشومدی ب مغزم🌹🌹🌹😂😂
ده شاخه گل بز تقدیم ب تو ای رز😁😃

سوگل
سوگل
2 سال قبل

مرسی خیلی خوب شد که پارت گذاری شروع شد ممنون خوب بود ایشالله از این به بعد بهترم میشه ممنون نویسند😘💛

گز پسته ای
گز پسته ای
2 سال قبل

واییی چ خوب ک پارت گذاری دوباره شروع شد خیلی کنجاو بودم برای ادامه ی رمان❤🌹دستت درد نکنه نویسنده

🥴🪁:)
🥴🪁:)
2 سال قبل

مرسی گلمم

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x