مادر مهربون من دستی روی موهام کشید
_ ثواب داره دخترم زن بیچاره افتاده گوشه خونه تو رو خدا حواست خیلی بهش باشه ها نذار غصه بخوره اون الان کوه درده!
پیشونی مادرم رو بوسیدم و گفتم
چشم مامان خانوم نگران نباش
با صدای زنگ گوشیم سراسیمه خودمو بهش رسوندم و تماس وصل کردم
_بیا پایین جلوی درم حتی فرصت نداده بود تا صبحانه بخورم هنوز ساعت ۷ صبح بود میدونستم استاد صبح کلاس نداره حداقل تا ظهر کلاس نداشت لباسامو پوشیدم کیفمو برداشتم از مادرم خداحافظی کردم بیرون خونه رفتم استاد توی ماشین منتظرم نشسته بود سریع کنارش نشستم و سلام دادم نگاهی به من انداخت و گفت
_ مگه من به تو نگفتم زود بخوابی؟
دستی به صورتم زدم و گفتم هر کاری کردم نتونستم بخوابم معذرت می خوام ماشین رو روشن کرد و راه افتاد
دستش روی رون پام گذاشته بود آهسته نوازش میکرد حس خوبی از این کارش نداشتم احساس میکردم که دادت پیش زمینه آماده میکنه تا وقتی به خونه رسیدیم دوباره از من رابطه بخواد و من اینو نمی خواستم.
این آدم سیرمونی نداشت و من تازه کار بودم و هنوز چم خم راه و بلد نبودم.
تا بخونه برسیم دست اینقدر بالاتر اومده بود که درست بین پام بشینه و زیپ شلوارم پایین بکشخ دستش داخل بره…
دستش بین پام بود و داشت باهاش بازی می کرد و من لبم و محکم گازگرفته بودم و چشمامو بسته بودم تا نکنه صدایی از من در بیاد !
می دیدم که استاد هر چند گاهی بهم نگاه میکنه ولبخند میزنه وقتی پشت چراغ قرمز ایستاد رو بهم گفت
_ پاهاتو باز کن این همه بهم فشار شون نده دستم راحت نیست
به ناچار پاهام و از هم فاصله دادم استاد با خیال راحت دوباره شروع کرد وقتی انگشتش و داخل میفرستاد دستگیره درو محکم چسبیدو دوباره عصبی گفت
_خودتو شل کن معلوم هست چیکار می کنی؟
شل کن …
نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم خودم وشل کنم
شیشه های ماشین دودی بود و برای همین استاد با خیال راحت داشت هر کاری که می خواست می کرد .
دوباره زمزمه کرد
_شلوارتو بکش پایین ساغر شلوارتو بکش پایین…
با چشمای گرد شده بهش نگاه کردم اما اون با عصبانیت بهم گفت
_ انشاالله رفتی خونه مادرت کرم شدی صدامو نمیشنوی؟
میگم شلوارتو بکش پایین.
با ترس و استرس شلوارم رو پایین کشیدم استاد نگاهی به من کرد و با
دستش محکم روی بین پام کوبید و گفت _حالا شد…
با خیال راحت تری انگشتش داخل فرستاد و من دوباره لبمو به دندون گرفتم آهسته زمزمه کردم
استاد خواهش می کنم توی ماشینیم
عصبانی با مشت روی فرمان کوبید و گفت
_ هزار بار بهت گفتم وقتی تنهایی منو استاد صدام نکن
من اسم دارم اسم منو صدا کن
ترسیده چشم گفتم اون دوباره ماشین رو به حرکت درآورد
تا به خونه برسیم هزار بار مردم و زنده شدم
اما بالاخره ماشین و توی حیاط پارک کردم و شلوارم رو بالا کشیدم و پیاده شدیم نفسم بند اومده بود اصلا از این آدم سر در نمی آوردم
گاهی آروم و تودار میشد که دلم براش میسوخت گاهی عصبی می شد که ازش می ترسیدم و گاهی اینقدر آدم و تحقیر می کرد که ازش متنفر می شدم…
سعی کردم ازش فاصله بگیرم و زودتر خودمو به داخل خونه برسونم اما با صداش میخکوب شدم و سر جام ایستادم
_ بیا طبقه بالا بعد از اینکه یه سر گیتی بزنم میام پیشت
دلم میخواست گریه کنم واقعا دلم میخواست گریه کنم وقتی این آدم با من مثل هرزه های خیابونی که تن فروشی میکنن برخورد میکرد اما چاره ای نداشتم توی سکوت به سمت خونه رفتم پله ها رو با دو بالا رفتم و خودمو به اتاقم رسوندم به در تکیه دادم و اشکی که از چشمام روی صورتم افتاده بود و پاک کردم نباید گریه میکردم این راهی بود که خودم انتخاب کرده بودم باید باهاش می ساختم .
نفس عمیق کشیدم مانتو و شالمو از تنم در آوردم نگاهی به صورت رنگ پریده خودم تویاینه انداختم آهسته زمزمه کردم
آروم باش قرار نیست اتفاق بیفته مثل درد دیشب مثل درد پریروز هیچ اتفاق جدیدی نیست و نباید به هم بریزیم به خودم دلداری میدادم مگه غیر از این کار داشتم؟
یعنی باید الان توی اتاقم منتظر می نشستم تا اون بیاد و کارش رو شروع کنه توی همین فکر و خیال بودم که در اتاق باز شد با دیدنش سریع چند قدم عقب رفتم اخماشو تو هم کشید و گفت
^این کارا چیه که می کنی الان داری برای من و قیافه میگیری از من فرار می کنی؟
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 5
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
بهت خیانت کرده یا چیشده که اینطوری شد؟!
ککککککککککککجججججججججججااااااااییییییییییییینننننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الی
عسل
سایه
شهاب
ادمین
بچه هابیایین!!!!!!!!!!!!
ادمین خوابش میاد
پیش خودش داره میگه اینا چقدر زر میزنن
نه داداشم اینطورنیس
درگیری فکر زیاد
خوبی فاطی جونم
چه خبر
سلامتیت
بچه هاشانس که به چشم رنگیومشکی نیست.حالا من قسمت یشمی چشای باباموارث بردم.چون دقیقارنگشون دوتکه ست.بالاتوسی پایین یشمی.امادرکل یشمی به نظرمیرسن.چشمای منم درکل تونگاه اول قهوه ای یشمیین.اماتوجایی که سبزباشه واسم یالباس سبزبپوشم یشمی میشن.ایناچه فایده ای دارن وقتی دلت خوش نباش!دلم خون بخدا.خیلی خسته م.این همه سال صبروغصه وتحمل.فک میکردم محمدم بیادهمه چی درسته ومن حالم خوبه.امانمیدونمازدیروزچم شده.ازوقتی که بهش زنگ زدم.اولش خوب بود.اماالان حتی نمیدونم دستم چطورجون نوشتن داره.حتی دیگه نمیتونم گریه کنم.زهراگفتی بهت بگم چیشددیشب.وقتی زنگ زدقلبم توسینه م داشت پاره میشد.تصوری بودرددادم.بهش گفتم تماس معمولی بگیرگفت نه.دلم شورمیزدمامانم اینابفهمن.ازاونطرفم حال خودم خوش نبود.ازش خجالت میکشیدم زهرا 😭 😭 بعداین همه مدت انگارغریبه شده بود.بعداینهمه سال که تودست خودش بزرگ شدم 😭 😭 شال سرم کردم تماسووصل کردم بخیال اینکه تماسشوجواب نمیدم هیچ کاریم نکردم.نورگوشبموکم کروم که تاریک باشه مثلا منونبینه امابه محض ارتباط باعصبانیت جای سلام گفت اون چیه سرت کردی 😭😭 گفت توشایدیادت رفته زنمی امامن من 😭 محمدچقدعصبی بودتوعمرش حتی بلندم باهام حرف نزده بوداماحالا 😭 خسته م.انگارتواین سالاتویه حباب بودمواون حباب ترکیده.توخلاء شناورم انگا 😭 نه اینکه خوشحال نباشم ازبودنش ازاومدنش اماسردم انگارمنگم.یخم 😭 حس میکنم افسردگی بعدرفتنش اوندسراغم دوباره.حالم خوب نیست 😭 اونم فهمده که ریحون قبل نیستم.من اشک ریختمواون میسوختوقربون صدقه م میرفت.همونطورخوشگلوباجذبه بودامامثل قبل هیکلش مثل اون زمان باشگاه رفتنشم نبودلاغرشده .شقیقه هاش خاکستری شده.مثل من 😭 😭 گفت اگه دستم بهت برسه دیگه نمیزارم لیزبخوری.امامن مثل مجسمه بودم انگار.میگفت دیگه اون محمدصبوروآروم نیستم.خسته م اراین همه صبرکردنولج کردن تو.من.من.اون رفتو 😭 بهشم گفتم.تمایه کلام گفت تووایمیستادی کنارم اینطوری نمیشد.من مگه زورم به کجامیرسیدتواون سن.قدیه دنیاشکننده ودلشکسته بودم.گفت اسم هیچ زنی هرگزتوزندگیم رسمیت پیدانکردجزتو.شناسنامه مچاله شده تونشتشونشونم داد.گفت حاظرنشدی یبارگوش کنی.چهارسال مثل دیونه های احمق حرفاموتوپروفایل وات گفتمودلت تکونم نخورد.نخواستی بشنوی.بشنوی بابات پشیمون شد.یادش افتادشغل من خطرناکه.یادش نبود دخترش بابهترازمنم میتونست ازدواج کنه.گفت بابات میدونست تبریزهمه چی بهم خوردزدم همه چیرو……کردم 😭 باورم نمیشه بابام اینطوری کرده باشه.دیدمن چه زجری میکشم 😭 محمدگفت هرروزموردکردم که نکنه امروزبابات زنگ بزنه بگه وقتشه مدتوببخشی.وقتی ریحان راضی شدبه فلانی یعنی توروفراموش کرد😭😭
عین دیونه هام.دلم میخوادبمیرم.میگه تواگه منودوست داشتی یبارگوشم میکردی عاشقی پیش کش.ظرفیت اینطوری حرف زدنشوندارم زهرا.میترسم نتونم ازعهدش بربیام.میترسم حالم ازاین بدتربشه.همه دردام دوباره شروع شدن.قراره جمعه بیاد.تنها.بیادخونه خودشون.پشیمونم چرااینهمه سال یبارحداقل بامامان زهراحرف نزدم.چرامامانم چیزی نگفت.چندبارحاجی سیدومامان زهرااومدن توزمانی که من یااهوازبودم.یاخونه خالم ایناومن هبرنداشتمواون فک میکروازقصدمیرفتم 😭 😭 بعدشم کلااومدیم اهواز. داغونم زهرا.اونم داغونه.اونموقع قراربود27آبان عروسی کنیم.چون من عاشق پاییزوهوای آبانم.عاشق عدد27که تولداونه تواردیبهشت.همیشه میگفتم عروسیمون یااردیبهشت باشه یاآبان.الانم گفت اردیبهشت دیره آبان بساطمونوراه مبندازیم.نمیدونم چرااینارومیگه.زبونم قفل شده بود.من میترسم.دارم دق میکنم .بیحسم انگار.یطورعجیبیم😭 😭 کاش یکی بودبگه چیکارکنم.نمیدونم دوباره بیام سایت یانه.اماحتی جونم دردمیکنه.خیلی خسته م
ریحان جونم غصه نخور
بالاخره یکی پیدا میشه مرحم دل بی تابت بشه
قشنگ احساس قهوه ایشدن بم دس داد
امیدت به خدا باشه
….
اگه جای من بودی چیکار می کردی خدا دل همه ادم ها رو ارام میکنه ریحان
اللللیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
داداش شهههههههههههاااااااااببببببببب
شهاااااااااب شششششششششهابببب
شهههههههههههههههااااااااااببببببب
فاطی تو این چن ماه شهاب یا اخرای شب هست یا ظهرها
باشگاه ها باز شده ،درگیر شده
یعنی دوستدارم باخاک یکسانش کنم
ادمین مرجع درامدتون از کجاست؟
درامد خودم یا سایت ها ؟
هر دو
چیز دیگه ای نمیخوای؟
همه سوال هامو تو کامنت قبلی یه جا دادم جواب ندادی
دارم تک تک می پرسم
بگو دیگه
می خوام سایت بزنم
سایت زدن راحته
کاربر جمع کنی هزینه های هاست و بدی ایراد داد حل کنی الان دیگه نمیصرفه دیگه هر سایتی رو تایید نمیکنن تا بتونی تبلیغات بزاری از من مینوشی بیخیال شو سال پیش میگفتی میگفتم حتما بزن ولی الا نه
مرسی ار راهنماییت
نه بگو
فک کنم میخادبگیرتت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
🤨😑😒
اتی اتاق عمل ب شرح زیره:
درآمد رشته کارشناسی اتاق عمل در مراکز خصوصی متناسب با زمینه کاری که شخص انتخاب می کند می تواند درآمدی بالغ بر ۲۰تا۳۰ میلیون تومان در مراکز خصوصی افزایش پیدا کند و این امر مستلزم گذراندن یک سری آموزشهای تخصصی در جراحی هایی که نیاز به کمک جراحان تخصصی و فوق تخصصی دارند می باشد.
بخوام بگم همون جراحی و….
همین
اااااااتتتتتتتتتتتتتووووووووووووسسسسسس ااااااااااااللللللللللللللییییییییییی یه شال یشمی عین چشام گرفتم سرکردم رفتم بیرون تیپ کامل مشکی فقط شالم یشمی بود
یه ریمل زدم خودم براخودم ضعف کرردم بعدرفتم بیرون دیگه اامارکشته شده هاوزخمیاومصدومای بدحالونگم براتون
قدرموبدونید
اینوگفتم یکم بیشترمواظبم باشین توتومنونخوره یادزدیده بشششششششمممممممممم
اااااااااتتتتتووووووس فردایاپس فردامیاام شیراز
فاطی تو چشات یشمیه؟؟
یس رگه قهوییم توش هس
چرا باید چشات یشمی باشه😭😭😭
شانس😐😐😐🔪
تف تو این شانس
تفففففف
تففف
تف
تففف
تفففففف
بزار منم همراهی کنم
تففف
خاککک
گنددد
اره الناز بگووو
شانس بیشعور
تف
خاک
نکبت
بزغاله
گاو
بزمجه
…
عنترتوچته؟؟؟؟؟؟؟؟؟
😐😐😐عنتر
واچته؟؟؟؟؟؟
چون مامان بابای من
چشماشون یشمیه
انوقت من باید چشمام عسلی باشه
🤬
اااارام باش ارام
چشمات رنگی اعصاب واسم نزاشتی😂😂
خخخخخخخخخ
فوبیای سایه شروع شد
داره از گوش و چشم و کله اش دود بلند میشه
دو مین دیگه شهاب کبابی تحویل میدم
خخ چرا؟؟؟؟
چون بابا مامان سایه هر دو چشم یشمی هستن
من بچه بودم چشام ابی بودن توعکسادیدم لباس ابی بپوشمم تغییررنگ میدن به دوتا بابابزرگام رفتم ننه بابامن چشاشون تیرن
توفامیل پدری من باعموبزرگم جش رنگی بودنو به ارث بردیم توفامیل مادری منوپسرداییم اونم سبزولی رنگ من نی
بابای مامانم ابیه بابای بابام سبزبود
اخیش زندگینامه گفتم
خوشمل کی بودی
فاطی 😍😍
خوشکل ننم وبابام
میخاسی خوشکل پسرمردم شم استغفرالله
ادمین بجون النازبمرگ شهاب اگه دلاراموبهم ندی بات قهرمیکنم سایتم نمیام گفته باشم نگی خاهرم نگفت
باشه تو قبول شو من یک میلیون دلارو کارت به کارت میکنم
چشم حتما
یعنی چی ادمین 😐😐😂 بابا این الان میاد میگه قبول شده پولو میخواد هر چند تو هم بده نیستی😅
ااااااااددممممممممیییییییییییینننننن
جناب ادمین کامنتی که مرتبط به کار سایت بود رو دریافت
کردید؟میشه اگه جواب سوال هام رو میدونید بگید
ششششششششششششششههههههههههههههااااااااااااااااااااببببببببببببببببببب
ششششششششششششششششهههههههههههههاببببببب
شهابببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببب
ششههههههههههههاااااااااااااااااببببببببببببببب
شششششششششششششههههههههههاااااااااااابببببببببببببببببببب
ششششششششششششهههههههههههااااااااااابببببببب
بله؟
چه عجب
خب نگاه برج میلادوبام تهرانم میخام
بنظرت میرسیم این دوتارم بریم؟؟؟؟؟؟؟
تو هنوز برنگشتی خونتون؟
نچ
ادمین سایت درامد داره؟
میشه بگی درامد سایت چجوریه؟
مثلا از کجا میاد؟
از نویسنده ها می گیرید یا همه سایت ها از یه مرجع میگیرن؟
و اینکه ماهانه میانگین درامدتون چنده؟
شما از کانال های تلگرامی هم کسب درامد دارید؟
حالا شما که تو این کار هستید کانال های تلگرامی برای
کسب درامد بهتر هستن یا سایت ها؟
قبلا در امدش خوب بود ولی الان بعد کورنا نه خوب نیست هزینه نگهداری سایت زیاد شده
هیییی بد شانسی یعنی این 😐
چی شدهههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با آیلین حرف زدم 😕
خب
خب عرضم به حضورت میخواست بیاد سایت دیده سایت خرابه 😂😂 ادمین میگم دیدی چه شانسی داریم این همه درست بود نخواست بیاد …
ی بار رفتم سوپر مارکت و گفتم ببخشید ی اب معدنی ی بار مصرف بدین بعد فروشنده گفت چی ؟؟
گفتم اب معدنی ی بار مصرف دیگه وقتی تکرار کردم متوجه شدم و فقط از در زدم بیرون .
منظورم ی بطری اب معدنی و چند تا لیوان ی بار مصرف بود
/
😂😂😂
اتوسا من لقب خدای توپوق رو بهت میدم
بعله سایه جان ایشون معروف هستن ب همین اسم 😁😁😁😁😁🤪
خخخخخ
میگم سایه چند ترم مونده دانشگاه تموم شه؟
این ترم که شروع شه ترم اخر ارشدمه
بعدش دکترا
موفق باشی😊
مرسی :)))
شما رفیق اتوسایید نه؟!
یبارم با دوستم سوار تاکسی بودیم میخواست کرایه رو بده دید پولش پارست بهم گفت سحر پول پارست بدم به راننده؟ منم گفتم اشکال نداره پارست دیگ بده.همون لحظه داشتیم مسیرو رد میکردیم سریع گفتم اقا اقا همین بغلا پاره میشیم
.
.
ب خودتون امیدوار باشین!😂😂😂
هیچ کلمه ای در وصفش ندارم
جز😂😂😂😂😂😂😂
ای وای 😹😹😹😹😂😂
اینو ببینین!!!!😂😂😂
.
.
.
من ی مدت چله بسم الله داشتم سوار تاکسی بودم تو تاکسی ام دوتا پسر بودن تو راه تو دلم هی بسم الله میگفتم اخر مسیر که رسیدیم به جا اینکه بگم پیاده میشم گفتم بسم الله رحمن رحیم هیچی دیگ بقیشو خودتون حدس بزنید چی شد
اینجا همه دکتر شدن!!
فک کنم فقط منم ک موندم برم فرهنگیان دبیر بشم ک هیچ علاقه ای هم بش ندارم!
یا
بزنم تو کارای بیمارستانی؟!؟!؟
🤦♀️🤦♀️🤦♀️
نمیدونم چرا الان داره گریم میگیره!!!!!😢😢😢
خدایا حکمتتو شکر!!!🙏🙏🙏
اتوسا رتبه ات خوب نبوده؟؟؟
آتوسا
تکنسین اتاق عمل ی کارایی توی اتاق عمل انجام میدن دیگه کنار دست جراح هستن
حقوقشم حدودا 6 یا 7 میلیون هس
کارش آسونه
حدودا 4 یا 5 ساله تموم میکنی و راحت میتونی استخدام بیمارستان بشی
ممممننننننم شایدامسال نرم
النـــــــــــــــــــــاز خواهر تازه ا خواب پاشدی؟!؟!؟
دیروز ساعت 4 صب اومد!
.
.
فـــــــــــــــــاطمه این اتاق عمل کارشون چیه دقیقا؟!؟!؟
حقوقشون چقدره؟!؟!
کار گیر میاد اصن؟!؟!؟
اتوسا چی گفتم اینو گفتی یادم نمیاد😅
اتاق عمل جزکادردرمانی کارگیرمیادتووبیمارستانه
به اونایی میگن که پیش جراحن
ســــــــــــــــــایه!
من پسرعموم تازه 18 سالش شده!
بعد با 7 / 8 دختر همزمان هس!😳
جالبیش اینجاس ک پشت گوشی به دختره بی احترامی میکرد من کپ کرده بودم اخه خیلیییی بد صحبت میکرد باهاش!
چند بار ازش پرسدم کی پشت خطه
دیگه از دستم عاصی شد گوشیو زد رو اسپیکر😂
دختره اصلااا براش مهم نبود چجوری دارع باش حرف میزنه!!
.
.
یا داداشم داشته با دوستش تو خیابون دور میزدن!
بعد یه دختری صدا دوست داداشم میزنه!
این پسره هم میره ببینه این چیکار داره وسط خیابون !
رفته دختره بهش شماااااااااره داده!!!!!!!!!!!!!😳😳😳😳😳😳
پسره 15 سالش بیشتر نیس!
.
.
داداش خودمم ک 16 سالش بیشتر نیس
بش میگم چرا ؟؟ هدفتون از این کار چیه؟؟!
میگه واسه سرگرمی
حوصلم سر میره
بعد چن ماه هم بلاکشون میکنم میرم با یکی دیگه!!🤦♀️🤦♀️🤦♀️
.
.
چرااااا دخترا جدیدا عزت نفسو گذاشتن کنار؟!؟!؟
من این بد حرف زدن و شماره دادن و اینا رو دیدم ولی تو دختر و پسرایی که دیگه دانشجو هستن
نه ی مشت بچه دبیرستانی
بعضی یاشون این جورین ولی بعضی پسرا هم خیلی نامردنن
اتوسا اگه بفهمی چند وقت نبودی حداقل پنج روز بعد عشقت بره درخواست طلاق بده چیکار میکردی
خریت خواهرم خریت یه عده نخاله که گند میزنن به ابروی بقیه
کاش فکر ابروی دختر عموش هم بود