رمان صیغه استاد پارت 56 - رمان دونی

رمان صیغه استاد پارت 56

 

سرش و با بغض تکون داد و خواست از بغلم بیرون بپره ولی نزاشتم و سفت گرفتمش؛ زد زیر گریه! بلند و پر از هق هق های ریز؛ گریه اش روی مخم می‌رفت.

تنش و محکم تر گرفتم و لاله گوشش و زبون زدم تا بدنش شل شه

بازوش و تکون داد و نالون زیر لب گفت : – ولم کن! چرا اصلا برگشتی؟ می‌رفتی همون جهنم دره ای که بودی!

حواسم نبود و با این حرفاش عصبی دستش و فشار دادم که آخ بلندی گفت.
تازه نگاهم به دستش افتاد و فهمیدم دستی که سرم توش بوده رو فشار دادم.

چشمام و محکم روی هم فشار دادم و پوف بلندی کشیدم انقدر دست و پا می‌زد که کنترلم و از دست دادم!

آروم برای این که از دلش دربیارم دستش و توی دستم گرفتم و لب زدم :
– ببخشید؛ عصبی شدم یه لحظه نفهمیدم چی شد! دستت درد گرفت حالت خوبه؟
بغض کرده نگاهش و ازم و گرفت و لجوج گفت : خیلی درد داشت حتي وقتی داشتی بخیه می‌زدی! چرا بیهوشم نکردی خوشت میاد درد بکشم نه؟!

سرم و تکون دادم؛ غمگین شدم فکر می‌کردم بی هوش شده ولی بیدار بود و می‌فهمید دارم چی کار میکنم. لعنت بهم!

باید دارو بیهوشی میگرفتم… ولی تا اون موقع از دست می‌رفت!

سرم و برای اولین بار جلوش پایین گرفتم و لب زدم :

– ببخشید ولی تا من می‌رفتم معلوم نبود چه بلایی به سرت میاد! مجبور شدم.

می‌دونم نباید تنهات میزاشتم ولی اگه می‌موندم بدتر دعوامون می‌شد.
چرا این کار و کردی ساغر؟ من یه حرفی زدم! یه زری زدم! گفتم تو اون کار و کردی کاش ناقص شم ولی تو چرا این کار و کردی؟!
بس کن ساغر کی می‌خوای بزرگ شی؟ تازه حالت بهتر شده نمی‌خوام اذیتت کنم بخواب یکم.

می‌دونم درد داشتی ولی گفتم تقصیر منم نبود در ضمن من سادیسمی نیستم که از شکنجه شدنت لذت ببرم! اوکی؟!

هوف کلافه ای کشیدم و از کنارش بلند شدم که زیر ملافه رفت و خودش و بیشتر پنهان کرد؛
در همون حال صدای گریه اش به گوشم رسید و باعث شد بلند تر پوف کلافه بکشم! نمی‌دونم چرا؟!

چرا باید با صدای گریه اش کلافه بشم و با زدن رگش اون قدر عصبی شم؟!

نمی‌خواستم فکرای مسموم اذیتم کنه پس به این ربط دارم که منم آدم هستم و برای ساغر فقط نگران شدم!
مثل هر انسانی که اگر جای من بود براش نگران می‌شد.

آمپول مسکن و آرامش بخشی برداشتم و با مایه اش و سوزنش به سمت ساغر رفتم و کنارش نشستم.

ملافه رو از روی سرش کنار کشیدم و لبخند آرومی بهش زدم تا نترسه و لب زدم :
– به شکم دراز بکش سرمت که تموم شده یه آمپول مسکن بهت بزنم کم کم درد دستت شروع می‌شه!

با شنیدن جمله درد دستت به وضوح چشماش ترسیده شد و لبش و گاز گرفت و گفت :
– نمی‌خواد! من… من حوصله ندارم لطفا برو بیرون.

فهمیدم که ترسید اگه هوشیاری کامل موقع بخیه زدن داشت الان عمرا از آمپول ساده ای مثل این که تو دستم بو می‌ترسید!

آروم آروم نوازشش کردم تا روی شکم بخوابه.

کمر لخت و سفیدش و دست کشیدم و باسنش و نوازش کردم. انگار که خوشش اومده باشه ناله ای از خوشحالی کرد و با لبخندی رو شکمش خوابید.
– چی شد نیشت باز شد ساغر خانم! شراب نابِ هامون!

جمله دوم و در حالی که تن صدام پایین تر بود لب زدم و خداروشکر کردم که ساغر نشنیده.

چیزی نگفت و باز اخم کرد؛ باید ناز این جوجه رو می‌کشیدم؟

یادمه وقتی گیتی ناز می‌اومد و دوست داشت نازش و بکشم زود تر یه کاری می‌کردم از سرم باز بشه. ولی مگه می‌شد؟ می‌شد ساغر و بزارم جای گیتی؟ اصلا چرا ذوق داشتم برای ناز کشیدن این جوجه ناز و نرم؟!

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان قصه مهتاب

    خلاصه رمان:               داستان یک عشق خاص و ناب و سرشار از ناگفته ها و رمزهایی که از بس یک انتظار 15 ساله دوباره رخ می نماید. فرزاد و مهتاب با گذر از آزمایش ها و توطئه و دشمنی های اطراف، عشقشان را ناب تر و پخته تر پیدا می‌کنند. جایی که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نهلان pdf از زهرا ارجمند نیا

  خلاصه رمان :           نهلان روایت زندگی زنی به نام تابان میباشد که بعد از پشت سر گذاشتن دوره ای تاریک از زندگی خود ، در کنار پسر کوچکش روزهای آرامی را می‌گذراند و برای ساختن آینده ای روشن تلاش می‌کند ، تا این که ورود مردی به نام حنیف زندگی دو نفر آن ها

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یک تو به صورت pdf کامل از مریم سلطانی

    خلاصه رمان:     سروصدایی که به یک‌مرتبه از پشت‌سرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی می‌شد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند. پشت‌سرش، چند متری آن‌طرف‌تر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بن بست 17 pdf از پگاه

  خلاصه رمان :     رمانی از جنس یک خونه در قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های تهران، خونه‌ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می‌تونستی لبخند را رو لب باغبون آن‌ها تا عروس‌شان ببینی، خونه‌ای که چندین کارگردان و تهیه‌کننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن، خونه‌ای با چندین درخت گیلاس با تخت زیرش که همه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انتقام آبی pdf از مرجان فریدی

  خلاصه رمان :   «جلد دوم » «جلد اول زندگی سیگاری»   این رمان از یه رمز شروع می شه که زندگی دختر بی گناه قصه رو زیر و‌رو می کنه. مرگ پدر دختر و دزدیده شدن دلسای قصه تنها شروع ماجراست. یه ماجرای عجیب و پر هیاهو. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اتاق خواب های خاموش
دانلود رمان اتاق خواب های خاموش به صورت pdf کامل از مهرنوش صفایی

        خلاصه رمان اتاق خواب های خاموش :   حوری مقابل آیینه ایستاده بود و به خودش در آیینه نگاه می‌کرد. چهره‌اش زیر آن تاج با شکوه و آن تور زیبا، تجلی شکوهمندی از زیبایی و جوانی بود.   یک قدم رو به عقب برداشت و یکبار دیگر به خودش در آیینة قدی نگاه کرد. هنر دست آرایشگر

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
28 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ayliiinn
3 سال قبل

من گیر کردم!

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  ayliiinn
3 سال قبل

کوجا گیر کردی ژیگر

ayliiinn
پاسخ به  کیاناااااا
3 سال قبل

تو شبی که گفتی باید جدا شیم!

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  ayliiinn
3 سال قبل

کییییی من؟؟
🤣😂🤣😂😳😳😳😳😳😳😳😳😳
کِیییی😂😂🤣

نیلووو
نیلووو
3 سال قبل

چقدر ساغر داره لوس میشه تو این پارت ها
اهه از چشمم داره میفتته رمان!!

zohre
3 سال قبل

سلام این رمانی ک دارید میخونید قشنگه یعنی ارزش خوندن داره چون من فقط یدونه رمانو انلاین میخونم ک اون دیگ حرف نداره و ب واقعیت هم خیلی نزدیکه جوریکه فک کنی این مشکل برا خودت اتفاق افتاده و نویسندشم هر کی ک بوده مخ بوده و منم تاییدش میکنم برا همین میخام بدونم این رمان تو چ سبکیه چون من هر رمانی ک گیرم بیادو نمیخونم.نظرتونو بم بگید.mer30

Sevili
Sevili
پاسخ به  zohre
2 سال قبل

اسم رمانی که گفتی چیه

ayliiinn
3 سال قبل

کیانا این لینک چت رومه اگه پیدا نکردی:
.
.
https://romandoni2.xyz/%da%86%d8%aa-%d8%b1%d9%88%d9%85-%db%b1%db%b1%db%b8/

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  ayliiinn
3 سال قبل

وای مرسی

ayliiinn
پاسخ به  کیاناااااا
3 سال قبل

عه اومدی عشقه من؟!

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  ayliiinn
3 سال قبل

من هستم تو و مهدیس نیستید😂😅🤣
دلم براتون تنگیده بودا

ayliiinn
پاسخ به  کیاناااااا
3 سال قبل

اخ منم دلم تنگ شده بود!
.
.
من و مهدیس کنکور داشتیم

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  ayliiinn
3 سال قبل

کییییی من؟؟
🤣😂🤣😂😳😳😳😳😳😳😳😳😳
کِیییی😂😂🤣

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  ayliiinn
3 سال قبل

وای ترسناک بود؟؟
خوب دادید؟؟
😍😍🤩🤩🤩🤩

ayliiinn
3 سال قبل

کیانااااااااا
.

.
مهدیسسسس

sara
sara
3 سال قبل

من که کلا یادم رفته بود همچین رمانی هست داستانش چی بود اصلا پارت قبل بخونم یادم بیاد

im_fatemehh
im_fatemehh
3 سال قبل

بسی چرت چرا فاز شخصیتا معلوم نیس😐

داره کم کم به سمت (چه رمان مزخرفی) میره😂

ayliiinn
پاسخ به  im_fatemehh
3 سال قبل

خیلی وقته به این سمت رفتهه!

ayliiinn
3 سال قبل

سلام!

(:
(:
پاسخ به  ayliiinn
3 سال قبل

آیلینمممممم

ayliiinn
پاسخ به  (:
3 سال قبل

جونممممممممم الی!

مینا
مینا
3 سال قبل

بعد دو هفته اومدم با این ذهنیت که الان نویسنده حداقل ۵ پارت نوشته ،بعد اومد میبینم دو تا پارت کلا نوشته،اونم با زور ۱۵ خط!! واقعا یکم ارزش قائل نیستن واسه خواننده

Shemim
3 سال قبل

هیعععععع
نویسنده خودش هم نمیدونه چی داره می‌نویسه والاااااااا
بچه کلاس هفتم که تازه داره انشا نوشتن یاد میگرع حد عقل یک بار پاک نویس می‌کنه میخونه که متن با هم همخوانی داشته باشن ولی ماشاالله نویسنده این رمان هر چی اون لحظه عشقش رسید می‌نویسه

Shemim
3 سال قبل

بعد یک قرن اومده دو خط نوشته
خسته نباشید دلاور خدا قوت قهرمان جوان مرد

112435147807998958930
112435147807998958930
3 سال قبل

عالی خستع نباشی!

کیاناااااا
کیاناااااا
3 سال قبل

عه عجبا میگه من هم آدمم فقط نگران شدم بعد پارت پیش گفت عشقم نمدونم چی چی😐😂😂🤣🤣😑😑😉
اه چرا دیگه کسی نی حوصلم سریده

지만
지만
پاسخ به  کیاناااااا
3 سال قبل

سلام

نیلووو
نیلووو
پاسخ به  지만
3 سال قبل

سلام بر تو ای غُضمیت جوان😂😂😜

دسته‌ها
28
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x