کوروش:فرهاد رزا رو برسون خونه
رزا: من جایی نمیرم… اینجا چه خبره؟!
اصن مارال چه ربطی به تو داره
کوروش محکم به موهامو چنگ زد
کوروش: میخوای بدونی چه خبره؟!
دیگه تحمل دردو نداشتم
دستم دیگه مطمئن بودم شکسته…
+ توروخدا کوروش
توروخدا ولم کن
موهام …آخ درد داره
التماس کردم موهامو محکم تر کشید…
رزا از ترس چیزی نمیگفت همین طور فقط نگاه میکرد…
کوروش: درد داره نه؟!
مارال مگه بهت نگفتم نباید بیای تو جشن…
فرهاد کوروشو هلش داد
فرهاد: ولش کن داری چیکار میکنی؟!توحق نداری بزنیش…
دستشو شکوندی کوروش ولش کن
با توام کوروش…
با ضربه فرهاد کوروش دستمو ول کرد رفت سمت میز کنار سالن
هر چی لیوان بود شکوند هی داد میزد
کوروش: مارال گفتم نیای جشن
ها چند بارم بهت گفتم
چقدر تاکید کردم
عمداً این کارو کردی
نگاه سر وضعت کن…
فرهاد کت شو در اورد انداخت رو شونه هام
فرهاد: پاشو مارال ببرمت خونه
بعداً با هم حرف میزنیم
هی دلش چه خوشه...
کدوم خونه…
نمیدونی آقا فرهاد من خدمتکارم این خونه ام
فقط یه اتاق شش متری دارم
با دادی که کوروش زد چهار ستون عمارت لرزید
کوروش:مارال هیچ جایی نمیره
فرهاد: مگه اسیرته؟!
کوروش اومد کنار فرهاد یقشو گرفت
کوروش: ار اسیرمه
الان خواهرتو ور دار از اینجا برو
فرهاد: کسی اسیر کسی نیست
الانم من مارالو با خودم میبرم
کوروش:دکتر جون تو کاری که بهت مربوط نیست دخالت نکن
تو با اجازه کی خدمتکار خونه مو میخوای ببری؟!
با گفتن اسم خدمتکار گریه ام گرفت
دیگه هیچی مهم نبود برام…
من جایگاه یه خدمتکارو داشتم
کوروش یقه فرهاد ول کرد کتی که رو مال فرهاد بود رو از رو شونه ام برداشت
کوروش: پاشو گمشو برو تو اتاقت تا همینجا نزدم چالت نکردم
فرهاد: خدمتکار؟! نه اصن امکان نداره
مارال گفت دوست خونوادگی…
رزا دست فرهادو کشید
رزا: داداش بیا بریم
این دختره خدمتکار کوروشه ارزش نداره…
فرهاد دوستشو از دست رزا در آورد
فرهاد: وایسا رزا من هنوز کار دارم
تو برو خونه
رزا: داداش…
فرهاد: گفتم الان برو خونه…
رزا کلیدو برداشت رفت
فرهاد کوروش صدا کرد
فرهاد: کوروش خان بیا اینجا مگه نمیگی این دختر اسیرته و خدمتکارته
من میخوام این اسیرو ازت بخرم
هر چقدر قیمتش باشه…
یه آن صدای شکستن قلبمو شنیدم
مثل کالا داشتم فروخته میشدم
کوروش فقط نگاه فرهاد میکرد وکنار لبش یه پوزخند بود
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
ای وای 😑
😱
نویسنده عزیز یه ساعت مشخص تآیین کن همون ساعت دوتا یا یه پارت بزار که بفهمیم ساعت جند بیاییم واسه خوندن
نت ام درست نیست عزیزم
ولی همیشه نگاه کنی ساعت 11 بوده
عالی بود❤
فرشته خانم پارت بعدی کو🤨
قرار شد روزی دوتا پارت بدی🥺💔
یه پارت دیگهههه😭😭
بچه ها عکس شخصیتا چطوره؟
کجاس؟؟؟
همین تو عکس صفحه دیگه
عههه میگم این امیلی نی؟؟
خوبع ولی ماری باید خوشگل تر میبود 😂😂🤧
قشنگه خوب
رزا ام تو پیجم گذاشتم
پیجت کجاس؟
خوبه
کورش زشته ولی😂😂😂
موفق باشی عخشم🥺♥️
فدای تو خوشگلم
خدانکنه❤
پارت خیلی قشنگی بود ولی من بیشتر دوست داشتم جوری بزنم که پا نشه😂😂
هعی 🤕🤕