رمان آوای نیاز تو پارت 130 - رمان دونی

 

بازم سکوت و بعد صدای نفس عمیق لاله بلند شد و لب زد:

_خیله خب باشه فرزان من دیگه حرفی از احساسات نمیزنم تو راست میگی و شرط و شورتمونم یادمه اما اینم یادمه بهم گفتی بدت میاد وقتی با توام با یکی دیگه هم باشم

یا اصلا به کسی فکر کنم وَ اینم یادمه که بهم گفتی رابطه من و تو متقابل پس اگه رابطه ما به گفته تو متقابل چرا تو با یکی دیگه ای؟… یه دختر دیگه تو خونته خب اکی میخوای با من نباشی دیگه قبول اما این که با من باشی با یکی دیگم باشی که نمیشه!

 

_اگه منظورت آوا باید بگم اشتباه میکنی و هیچی بین من و اون نیست

 

نیشخندی زد

_پس اسمش آوا… خب چرا این جاست؟

_از خودش می‌تونستی بپرسی لاله خب؟ الانم تمومش کن این بحثو!

 

دیگه ایستادنو فال گوش وایسادنو کنار گذاشتم و وارد آشپز خونه شدم

با صدای تقریبا بلندی سلام دادم که نگاه فرزان و لاله روم نشست و قشنگ تعجبو بهتو تو چهره لاله که من و صبح با یه تیپ دید و الان با یه تیپ دیگه دیدم و کاملا خشکش زده بود اما فرزان خیلی ریلکس نگاهی بهم انداخت و با مکث لیوان چاییش و برداشت شروع به خوردن چاییش کرد سمتشون رفتم و روبه روی لاله که سمت راست فرزان نشسته بود نشستم و گفتم:

_خواستم صبحونرو آماده کنم اما مثل این که دوست دخترتون آماده کردن گفتم بیام فقط همراهی کنم مثل دیروز صبح که ازم خواستی همراهیت کنم سر صبحونه!

 

در آخر جملم لبخندی زدم که نگاه فرزان روم موند و باعث شد ادامه بدم اونم با جدیت

_خودم از پسش برمیام… میدونی که چی میگم؟!

 

نمی‌دونم چرا تو نگاهش خنده موج میزد و منظورم و مطمعنن گرفته بود اما با همون لحن همیشه خنثی گفت:

_شک دارم!

 

_می‌بینیم

 

دیگه هیچی نگفت و لیوان قهوش و برداشت برد سمت دهنش من همین جوری خیره خیره نگاهم به ماگ قهوش بود که یه لحظه دوباره نگاهش به من افتاد و مکث کرد.

نگاهی به ماگ قهوه تو دستش انداخت و من تازه فهمیدم با نگاه خیرم چه سوتی به این آدم تیز بین دادم و برای همین ریلکس خودمم مشغول خوردن شدم و توجه ایم به چشم نازک کردنای لاله ندادم و زیر چشمی فرزان و دید میزدم که بعد مکث طولانی، لیوان قهوش و آورد بالا و با احتیاط ازش یکم چشید و انگار دستم حسابی رو شده بود براش که لیوان گذاشت رو میز و نگاهش و داد به من که صدای لاله بلند شد

_چی شد قهوت و دوست نداشتی؟!

 

نگاهش فقط روی من بود و منم ریلکس صبحونم و می‌خوردم و به روی گل خودم‌م نمیاوردم که یهو سرفه های لاله بلند شد و باعث شد نگاهم و بهش بدم‌.

قهوش و خورده بود و به سرفه افتاده بود از جاش یهو بلند شد و بدو از در آشپز خونه خارج شد و ناخوداگاه بی توجه به حضور فرزان لبخندی رو لبم شکل گرفت و گفتم:

_آخ که دلم خنک شد

 

_عجب!

 

نگاهم و دادم به فرزان که نگاهش بهم بود ولی هیچی از نگاهش این بار‌‌ نمیشد خوند… شونه ای انداختم بالا

_این نچسبو ازین جا ببرا میزنم میکشمش بلا ملا سرش میارم… خودم از پس کارام بر میام

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان یلدای بی پایان pdf از زکیه اکبری

  خلاصه رمان :       یلدا درست در شب عروسی اش متوجه خیلی چیزها می شود و با حادثه ای رو به رو می شود که خنجر می شود در قلبش. در این میان شاید عشق معجزه کند و او باز شخصیت گمشده اش را بیابد … پایان غیرقابل تصور !..   به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ایست قلبی pdf از مریم چاهی

  خلاصه رمان:     داستان دختری که برای فرار از ازدواج اجباری با پسر عموی دختر بازش مجبور میشه تن به نقشه ی دوستش بده و با آقای دکتری که تا حالا ندیده ازدواج کنه   از طرفی شروین با نقشه ی همسر اولش فاطی مجبور میشه برای درمان خواهرش نقش پزشکی رو بازی کنه که از خارج از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بازی های روزگار به صورت pdf کامل از دینا عمر

          خلاصه رمان:   زندگی پستی و بلندی های زیادی دارد گاهی انسان ها چنان به عمق چاه پرتاب می شوند که فکر میکنن با تمام تاریکی و دلتنگی همانجا میمانند ولی نمیدانند که روزی خداوند نوری را به عمق این چاه میتاباند چنان نور زیبا که بر عالوه سیاه چال ،دلت را هم نورانی میکند.

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هتل ماهی
دانلود رمان هتل ماهی به صورت pdf کامل از بهاره حسنی

    خلاصه رمان هتل ماهی :   فارا و فاطیما که پدر و مادرش رو توی تصادف از دست دادن، تحت سرپرستی دو خاله و تک دایی خودشون بزرگ شدن..  حالا با فوت فاطیما، فارا به تهران میاد ولی مرگ فاطیما طبیعی نبوده و به قتل رسیده.. قاتل کسی نیست جز…………     به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
رمان کویر عشق

  دانلود رمان کویر عشق خلاصه رمان کویر عشق : بهار که به تازگی پروانه‌ی وکالتشو بعد از چند سال کار آموزی کنار وکیل بنامی گرفته و دفتری برای خودش تهیه کرده خیلی مشتاقه آقای نوید رو که شُهره‌ی خاصی در بین وکلا داره رو از نزدیک ببینه و از تجربیاتش استفاده کنه … بالاخره میبینه ولی نه اونطورکه میخواسته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان درجه دو

    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در مقابل پسرداییش فرحان، که تو حرفه خودش موفقه و نور

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ا.ق
ا.ق
1 سال قبل

نرود میخ آهنین بر سنگ

ا.ق
ا.ق
1 سال قبل

باسلام وخسته نباشی طاعات شما قبول عزیزم چرا یک پارت یک پارت میزاری خسته کننده شده پس از شما خواهش میکنم لطفاً ۱۰پارت رو یکجا بذار ممنون ازشما

Kimiya
Kimiya
1 سال قبل

🤣 🤣 🤣
ای کاش زودتر پارت های بعدی هم بیاد

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x