رمان آوای نیاز تو پارت 161 - رمان دونی

 

 

 

چشمام گرد شد و یادم‌ نمیومد بهش گفته باشم با جاوید همکلام شدم

از تعجب خواستم چیزی بگم اما یهو شیرینی پرید تو گلوم و شروع به سرفه کردن کردم…

تو جام نیم خیز شدم و با چشمای سرخ شده از سرفه زیاد خیره به فرزان بودم که خوسرد رو مبل روبه روم نشسته بود و انگار نه انگار من دارم این وسط خفه میشم و همین طور که سرفه میکردم بریده بریده کلمات نامفهومی گفتم:

_بیا دا…رم خف..خفه..بز..ن ب…پشتم…

 

وقتی دید سرفه هام تمومی نداره پوفی کشیدو از جاش بلند شد

چند بار محکم زد پشتم که از ضرب دستش سوختم و دستش و گرفتم و بعد چند بار سرفه کردن نفس عمیقی کشیدم و هوا رو به ریه هام فرستادم و با اخم‌ نگاهم و به فرزان دادم که بالا سرم ایستاده بود و با صدای گرفته توپیدم

_یعنی یه نفر جلوت جونم بده تو عین خیالت نیست؟

 

 

هیچی نگفت و سر جاش دوباره نشست که پشتم و به خاطر ضرب دستش ماساژ دادم

عجب ضرب دستی داشت مثل گرز رستم بود انگار… با اخم بهش خیره شدم که لب زد

_خب؟!

 

_نمیدونم داری چی میگی من با جاوید هم کَلا…

 

پرید وسط حرفم

_عجب… حالا بگو چی گفت

 

خیره تو چشمای عسلیش گفتم:

_اصلا مگه مهمه؟

_آره

 

اره عصبی و جدیش باعث تعحبم شد… آره ای که گفته بود پر خشم بودو باعث شد فقط نگاهش کنم چون این برای فرزان‌ همیشه خنثی تعجب آورد بود و انگار خودشم متوجه رفتارش شد که دستی رو صورتش کشید و این بار خونسرد تر ادامه داد

_آوا بگو چی گفته بهت

 

_گفت که من شدم‌ وسیله ی…

 

 

سکوت کردم و منتظر نگاهم میکرد تا بقیه جملم و بگم اما سرم و انداختم پایینو لب زدم:

_اون شب تو عمارت آقا بزرگ

پشت عمارت! من تورو به عنوان یه دوست و همراه دیدم… من صادقم کلا تو کل زندگیم صادق بودم با این که چوب این صادق بودنمم خوردم و میتونم بگم تنها صداقتی که نداشتم چند وقت پیش بود که تو روی جاوید وایسادم و قُپی اومدم که دیگه تموم شدست رابطمون اما درکل آدم صادقیم

وَ متنفرم از کسی که از صداقتم سواستفاده کنه از آدمای دو رو بدم میاد هر چند هر کی تو این زمونه دو رو باشه بُرده

 

_حرفتو بزن!

 

نگاهمو بهش دادم

_پشت عمارت آقا بزرگ وقتی من و توی آغوشت نگه داشتی و نزاشتی از بغلت بیرون بیام متوجه حضور جاوید شده بودی نه؟!

برای این که حال رقیبت و بد کنی من و تو آغوشت نگه داشتی؟

 

 

نیشخندی زد

_این چه سوالیه؟

 

_میخوام بدونم واقعا وسیله ارضا روح مریضتم یا جاوید مثل من فقط تو اون لحظه یه چیزی گفته

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان عصیانگر

  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ پر از خشم چاوش خان عشق آتشینی و جنون آوری

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آخرین این ماه به صورت pdf کامل از مهر سار

          خلاصه رمان :   گاهی زندگی بنا به توقعی که ما ازش داریم پیش نمیره… اما مثلا همین خود تو شاید قرار بود تنها دلیل آرامشم باشی که بعد از همه حرفا،قدم تو راهی گذاشتم که نامعلوم بود.الان ما باهم به این نقطه از زندگی رسیدیم، به اینجایی که حقمون بود.   پدر ثمین ناخواسته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ضماد

    خلاصه رمان:         نبات ملک زاده،دختر ۲۰ساله مهربونی که در روستایی قدیمی بزرگ شده و جز معدود آدم های روستاهست که برای ادامه تحصیل به شهر رفته است. خاقان ،فرزند ارشد مرحوم جهانگیر ایزدی. مردی بسیار جذاب و مغرور و تلخ! خاقان بعد از مرگ برادر و همسربرادرش، مجرم را به زندان انداخته و فرزند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلبر مجازی به صورت pdf کامل از سوزان _ م

    خلاصه رمان:   تمنا یه دخترِ پاک ولی شیطون و لجباز که روزهاش با سرکار گذاشتنِ بقیه مخصوصا پسرا توی فضای مجازی می‌گذره. نوجوونی که غرق فضای مجازی شده و از دنیای حال فارغ.. حالا نتیجه‌ی این روند زندگی چی میشه؟ داشتن این همه دوست مجازی با زندگیش چیکار میکنه؟! اعتماد هایی که کرده جوابش چیه؟! دو نفر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مهمان زندگی
دانلود رمان مهمان زندگی به صورت pdf کامل از فرشته ملک زاده

        خلاصه رمان مهمان زندگی :     سایه دختری مهربان و جذاب پر از غرور و لجبازی است . وجودش سرشار از عشق به خانواده است ، خانواده ای که ناخواسته با یک تصمیم اشتباه در گذشته همه آینده او را دستخوش تغییر میکنند….. پایان خوش. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماهی دو اقیانوس
دانلود رمان ماهی دو اقیانوس به صورت pdf کامل از مهسا زهیری

    خلاصه رمان ماهی دو اقیانوس :   یک ماه از وقایع جلد اول گذشته و عمران که با حقایق تلخ و کوبنده‌ای در مورد تولد و هویت و گذشته‌اش مواجه شده، با خشم غیرقابل کنترل، خودش رو گوشه‌ای پنهان کرده و «عشق» رو مقصر همه‌ی مصیبت‌های خودش و بقیه می‌بینه. با سر رسیدن مردی که مرکز همه‌ی اتفاقاته،

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x