رمان آوای نیاز تو پارت 260 - رمان دونی

 

 

دستی رو چشمام کشیدم، خواستم برم اما نگاهم به صفحه روشن گوشی تو دستش خورد!

صفحه ی گوشیش روشن بود و این یعنی آوا تازه از سر خستگی خوابش برده… نگاهی به صورتش کردم و بعد نگاهی به گوشی تو دستش و کنجکاو گوشی رو از لای دستاش بیرون کشیدم و بهش خیره شدم

فکر میکردم الان با صفحه چتش با آتنا روبه رو می‌شم اما با دیدن اسم فرزان بالای صفحه اخمی بین ابروهام نشست

خیره به پیامایی که پی در پی فرستاده بود و هیچ جوابیم نگرفته بود شدم و از اتاق خارج شدم

روی اولین کاناپه نشستم و شروع به خوندن پیاما کردم و با هر متن انگار یه سطل آب یخ ریختن روم!

 

 

” خیلی حس بدیه کنار کسی که قلبت از اعماق وجودش دوساش داره زجر بکشی و عامل اون عذاب و دردم همون فردی باشه که قلبت با دیدنش تپش میگیره!

فرزان این روزا خیلی سخت داره می‌گذره خیلی… حرفاش اذیتم میکنه حرفایی که کم مونده بود امروز از سر اعصبانیت رازی که بینمون بود و برملا کنم و بگم که چقدر بهت مدیونه اما بدتر از حرفاش و کنایه هاش نگاهاشه که آزارم میده نگاهایی که معذبم میکنن و گاهی حتی خودمم به خودم شک میکنم که نکنه کار اشتباهی کردم! نگاه های بدش نگاهایی که برای خلاصی ازشون مجبور شدم برم آزمایش بدم تا بفهمه جانان بچه خودشه جانانی که انگار پدر واقعیش و شناخته بوی عطر تن پدرش و طلب میکنه!… میدونی بیشتر از تصورم دلم برات تنگ شده و نمیدونم چی بهت بگم برادر، حامی، رفیق، دوست، نمیدونم اما هر چی که هستی بدون دلم برات تنگ شده! ”

 

 

ناباور و بهت زده زل زده بودم به پیاما و هر جملش و با خودم تکرار می‌کردم!… نگاهم به پیامای بالا تر افتاد و مشغول خوندنشون شدم و همین طور که جواب خیلی سوالامو می‌گرفتم سوالای جدیدی تو سرم مطرح میشد و همین طور غرق تو صفحه گوشی بودم اما به یک باره گوشی به سمت بالا کشیده شد و همراه باهاش سر من بود که بالا اومد و نگاهم تو نگاه هراسون و بهت زده آوا قفل شد!

اخمی کردم و از جام بلند شدم که عقب رفت و حرصی گفت:

_حق نداشتی… حق نداشتی دست به گوشیم بزنی حق نداشتی پیامارو بخونی حق نداشتی حتی وارد اتاقی شی که من توش خوابیدم

من با تو یه غریبم فقط مادر بچتم منــــ…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.9 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ناگفته ها pdf از بهاره حسنی

  خلاصه رمان :           داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد، آشنایی او با جوانی در هواپیما و در مورد زندگی خود، این داستان را شکل می دهد …   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاشک از الهام فتحی

    خلاصه رمان:     عاشک…. تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به ……..   عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست…در واقع می تونیم اسم رمان رو عشق هم بخونیم…     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی چهرگان به صورت pdf کامل از الناز دادخواه

    خلاصه رمان:   رویا برای طرح کارورزی پرستاری از تبریز راهی یکی از شهرهای جنوبی می‌شه تا دو سال طرحش رو بگذرونه. با مشغول شدن در بخش اطفال رویا فرار کرده از گذشته و خانواده‌اش، داره زندگی جدیدی رو برای خودش رقم می‌زنه تا اینکه بچه‌ای عجیب پا به بیمارستان می‌ذاره. بچه‌ای که پدرومادرش به دلایل نامشخص کشته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نجوای آرام جلد اول به صورت pdf کامل از سلاله

        خلاصه رمان :   قصه از اونجایی شروع میشه که آرام و نیهاد توی یک سفر و اتفاق ناگهانی آشنا میشن اما چطوری باهم برخورد میکنن؟ آرامی که زندگی سختی داشته و لج باز و مغروره پسری که چیزی به جز آرامش خودش براش اهمیتی نداره… اما اتفاقات تلخ و شیرینی که براشون پیش میاد سرنوشتشون رو چجوری مینویسه؟؟  

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آبادیس

  دانلود رمان آبادیس خلاصه : ارنواز به وصیت پدرش و برای تکمیل. پایان نامه ش پا در روستایی تاریخی میذاره که مسیر زندگیش رو کاملا عوض میکنه. همون شب اول اقامتش توسط آبادیسِ شکارچی که قاتلی بی رحمه و اسمش رعشه به تن دشمن هاش میندازه ربوده میشه و با اجبار به عقدش درمیاد. این ازدواج اجباری شروعیه برای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نفرین خاموش جلد دوم

    خلاصه رمان :         دنیای گرگ ها دنیای عجیبیست پر از رمز و راز پر از تنهایی گرگ تنهایی را به اعتماد ترجیح میدهد در دنیای گرگ ها اعتماد مساویست با مرگ گرگ ها متفاوتند متفاوت تر از همه نه مثل سگ اسباب دست انسانند و نه مثل شیر رام می شوند گرگ، گرگ است

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Lona
Lona
1 سال قبل

میگم رمان آقای مغرور من و خانم شیطون من
جلد دومشو میزاری؟

همتا
همتا
1 سال قبل

ایول خوب بود فکر نمیکردم با گوشی خیلی حرفا بین این دوتا روشن بشه
واسم جالب بو‌د
کاش جاهای حساس تموم نکنی

🙃...یاس
🙃...یاس
1 سال قبل

حمایت از رمانهای خاله فاطی😎
#هشتک_حمایت_❤

ننه فرزان
ننه فرزان
1 سال قبل

لعنت بهت هرروز فقط چهار خط میزاری اونم لحظه حساس قطع میکنی
با نویسندما با ادمین نیستم 😕

camellia
camellia
1 سال قبل

حالا دوباره نوبتی هم باشه نوبت ناز کردن اون یکیه.حالا جان به لب میشیم …تاااا….ابدیت.این جور که ای قطره چکانی می زاره.😥😓😭😤

نگار
نگار
1 سال قبل

تورو خدا جون خودت یپارت دیگه
خواهش میکنم فقط یکی

علوی
علوی
1 سال قبل

حمایت حمایت!! ✊✊✊✊✊

علوی
علوی
1 سال قبل

بالاخره!!!!
عاشق این بالاخره‌هام! فقط کاش گند نزنه بهش مرتیکه خر!

Nazi
Nazi
1 سال قبل
پاسخ به  علوی

گند میزنه چجورم گند میزنه جاوید بیشعور

سلیطه‌ی ماندگار قلب هایتان❤️😛
سلیطه‌ی ماندگار قلب هایتان❤️😛
1 سال قبل

خب خداروشکر بلاخره جاوید از ابهامات در اومد نوبت ناز کردن و قهر آوا خانوم باشیم😐

P:z
P:z
1 سال قبل

نمیشه یه پارت دیگه؟
خیلی کم بوددد😭
این تیکه هیجانی شدااا لطفا اگه میشه بزارین فاطمه جون

دسته‌ها
11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x