رمان جرئت و شهامت پارت ۱۵ - رمان دونی

 

دهانم مثل ماهی که از دریا بیرون آمده بود تکان می‌خورد،می ماندیم آن هم سه ماه؟

 

_یعنی چی مامان‌‌؟چی میگی

 

مادر سطل را گوشه ای از حیاط گذاشت و با لحن بیخیال گفت:

 

_همین که شنیدی، تازشم یادت باشه ترنم ،من تو رو تو همین سه ماه تابستون شوهرت میدم.چه بهتر که اون آدم فرید باشه.

 

یهو یک نفر از پله ها پایین آمد با دیدن بی بی آرام به سمتش رفتم و لب زدم:

 

_بی بی جون ،مامانم چی میگه یعنی چی قراره سه ماه رشت بمونیم؟
چرا این کلمه ها برام نا آشناعه؟

 

بی بی با چهره ای نگران به من نگاه کرد

 

_خب فرید چشه دخترم،مگه پسر بدی هست؟خلاف کرده؟چیکار کرده که اینهمه ناراحتی از ازدواج کردن؟

 

تا دهانم را باز کردم حرف بزنم مادر پرید وسط حرفم و گفت:

 

_مشخصه،از اینکه عروس داییش بشه ناراضیه‌

 

_یعنی چی مامان؟

 

رو به بی بی کردم و گفتم:_خب بی بی جون،چرا مامانم و نصیحت نمی کنی؟وقتی بهش علاقه ندارم چرا باید ازدواج کنم؟چرا با کسی ازدواج کنم که در گذشته ازش خاطره ی خوبی ندارم؟چرااا من..

 

مادر دستانش را به علامت سکوت بلند کرد و هشدار آمیز لب زد:

 

_ترنم ،منتظرم که جواب تو از فرید بشنوم ببین چه بلایی سرت میارم هر چیزی که میگم گوش به فرما حرفی!

 

بی بی با آن صورت بامزه اش به سمت مادر رفت و آرام پچ زد”آروم باش الان میخوای کاری کنی همه بفهمن که قراره دختر شوهر بدی”

 

اشکی از چشمانم سقوط کرد و با صدای بلند نعره ای زدم:

 

_اگه تو مادرمی من دخترتم‌‌..نمیزارم اینـکار و باهام بکــنی!

 

فیروزه خانم سریع خودش را به ما رساند و با لحن نگران که گفت:

 

_چیشده  تابان،چرا ترنم اینطوری می کنه؟

 

مادر سعی کرد با لبخند قضیه را تمام کند،

 

_یکمی واسه کنکور استرس داره میگه نکنه بد بدم.واسه همونه.

 

فیروزه خانم که مشخص است قضیه را باور نکرده گفت:

 

_باشه حالا بیاین تو..تو هم ترنم جان زیاد فکر بد نکن.

 

پوزخند صدا داری زدم مادر با اشاره به من فهماند که ساکت شوم .بدون اینکه جواب فیروزه خانم را بدم وارد خانه شدم

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان خاطره سازی

    خلاصه رمان:         جانان دختریِ که رابطه خوبی با خواهر وبرادر ناتنی اش نداره و همش درگیر مشکلات اوناس,روزی که با خواهرناتنی اش آذر به مسابقه رالی غیرقانونی میره بعد سالها با امید(نامزدِ سابقِ دوستش) رودررو میشه ,امید بخاطر گذشته اش( پدر جانان باعث ریختن ابرویِ امید و بهم خوردنِ نامزدیش شده) از پدرِ جانان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جنون آغوشت

  خلاصه رمان :     زندگی دختری سیزده ساله که به اجبار به مردی به اسم حاج حمید فروخته می‌شه و بزرگ می‌شه و نقشه‌هایی می‌کشه که به رسوایی می‌رسه… و برای حاج حمید یک جنون می‌شه…   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم کم درد دارم که با این حرفات مرهم میزاری روش؟

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیکوتین pdf از شقایق لامعی

  خلاصه رمان :       سَرو، از یک رابطه‌ی عاشقانه و رمانتیک، دست می‌کشه و کمی بعد‌تر، مشخص می‌شه علت این کارش، تمایلاتی بوده که تو این رابطه بهشون جواب داده نمی‌شده و تو همین دوران، با چند نفر از دوستان صمیمیش، به یک سفر چند روزه می‌ره؛ سفری که زندگیش رو دستخوش تغییر می‌کنه! سرو تو این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حبس ابد pdf از دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی

  خلاصه رمان:     یادگار دختر پونزده ساله و عزیزدردونه‌ی بابا ناخواسته پاش به عمارت عطاخان باز شد اما نه به عنوان عروس. به عنوان خون‌بس… اما سرنوشت جوری به دلش راه اومد که شد عزیز اون خونه. یادگار برای همه دوست شد و دوست بود به جز توحید… همسر شرعی و قانونیش که حالا بعد از ده سال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاشک از الهام فتحی

    خلاصه رمان:     عاشک…. تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به ……..   عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست…در واقع می تونیم اسم رمان رو عشق هم بخونیم…     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Asaadi
Asaadi
1 سال قبل

به نظرم ترنم باید جلو مامانش وایسه باااااا باباش

رضا میر
رضا میر
1 سال قبل

به به چه مادری 😑😑😑

شیما
شیما
1 سال قبل
پاسخ به  رضا میر

بابا رمانه عصابت رو خورد نکن خخخخخخخخ

رضا میر
رضا میر
1 سال قبل

از نظر من باباتو طلاق بده ی زن خوب براش بگیر من ک جات بودم اینکارو میکردم دختر باباییم دیگه🙂

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط رضا میر
رضا میر
رضا میر
1 سال قبل

😂😂😂😂ی چیزی پروندم جدی نگیرید

رضا میر
رضا میر
1 سال قبل

تو کهههععههه خیلییییییییی خانومییییییییی😂

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x