رمان دل دیوانه پسندم پارت 57 - رمان دونی

 

مامانم تمام مدت کنارم بود.
بیچاره از بس گریه کرده بود چشماش باز نمی شد

وقتی دیدم کنارم نشسته و بازم داره گریه می کنه بی حال گفتم:
مامان من خوبم!

الان چرا داری گریه می کنی؟
_ جون به لبم کردی
بعد میگی چرا گریه می کنی.

چند بار گفتم بیرون نرو هوا سرده مریض میشی.
چقدر گفتم حالا که مریض شدی استراحت کن.

کار آگاه بازی رو بذار کنار. گوش کردی؟
نه. فقط می خوای منو دق بدی

نوچی کردم و گفتم ‌: چه جوری بذارم کنار.
کارمه
_به جهنم. سلامتیت مهم تره یا کار

هی گفتم از پا بیفتی کارم دیگه به دردت نمی خوره. کو گوش، شنوا

دیوونه کردی منو تو

_ ببخش. از این به بعد بیشتر مراعات می کنم. بریم خونه؟
_ کدوم خونه؟ باید جواب آزمایشت بیاد.

_ آزمایش که گرفتن.
_ دو تا گرفتن. باید صبر کنیم جواب اون یکی هم بیاد

همون موقع بابا زنگ زد به مامان که بپرسه دقیقا کدوم اتاقیم

دلم برای بابامم تنگ شده بود. چون خیلی دیر به دیر می دیدمش

بابام که اومد با دیدنش زدم زیر گریه. دست خودمم نبود.
خسته بودم. بدنم کوفته بود.

حال خوبی نداشتم.
اومد جلو بغلم کرد. منم از فرصت استفاده کردم و تا می تونستم زار زدم.

به گریه من مامانم یکم گریه کرد.
آروم که شدم شروع کردم به حرف زدن با بابام.
اول اون گفت :

چی شدی بابا؟ چه بلایی آوردی سر خودت تو؟
_ هیچی بابا. سرما خوردم.

_ آدم با یه سرماخوردگی که نمیفته بیمارستان.
مامان پا در میونی کرد و گفت :

فشار روحی و جسمیش خیلی بالاست.
درست حسابی نمی خوابه. هیچی نمی خوره.

همش فکرش مشغوله. در حال رفت و آمده.
خب هرکی باشه کم میاره.
_ سر همون کار و پایان نامه؟

_ آره.
به مامان گفتم :
مامان همه چی خوبه. دارم کنترل می کنم.

به وضعیتم اشاره کرد و گفت : اینجوری کنترل می کنی؟
راست می گفت. داشتم از پا میفتادم.

بابام گفت :
همه اینا زیر سر مازیاره آره؟
مامان که دلش خیلی پر بود اجازه حرف زدن بهم نداد و فوری گفت :

آره.
زیر سر همونه. دستی دستی داره دخترمون رو بدبخت می کنه.

بابام قاطی کرد.
_ غلط کرده مرتیکه. خودم حسابشو می ذارم کف دستش

_ فقط وایسید بریم خونه.
من می دونم و اونا.

نگران گفتم : نه بابا ولش کن.
شر میشه.
_ چی چی شر میشه دختر؟
نگران چی هستی هان؟

_ ولش کن بابا. اگه این دفعه تکرار کرد بعد.
_ دیگه باید چی کار کنه هان؟

مامانت که گفت بی اجازه توی خونمم اومده.
و بهم نگفتید. حالا سر این باید حرف بزنیم.

ولی دیگه چه بلایی باید سرت بیاره؟
دور از جونت باید اینجا گرفتار بشی تا من برم سراغش؟

این آدم از حدش گذشته. اصلا عددی نیست که بخواد واسه زندگی تو تصمیم بگیره.

شما دوتا بین هم و کارتون کارتون رو ترجیح دادید.

اگه قرار بر لج و لجبازیه که تو هم می تونی سنگ بندازی جلو پاش.

مگه نه؟
این بچه بازیا چیه. واقعا کاراش احمقانه
و به دور از انسانیته

خداروشکر که قبل ازدواجت شناختیش
بغض کردم.
چه خبر داشتن از دل من؟

با وجود تمام اون اتفاقات، دلم هنوز واسش می تپید.

شاید سرکوبش کرده بودم.
شاید سعی می کردم بهش فکر نکنم

ولی نمی تونستم انکار کنم که هنوزم دوسش دارم.
بی دلیل نبود. ما چند سال بود با هم بودیم.

تقریبا از بچگی با هم بزرگ شدیم.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان معشوقه پرست

    خلاصه رمان :         لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی »بانوی ایرانی«، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از رازهای ناگفته و از خط به خطِ هر صفحهاش، بوی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کافه ترنج
دانلود رمان کافه ترنج به صورت pdf کامل از مینا کاوند

    خلاصه رمان کافه ترنج :   بخاطر یه رسم و رسوم قدیمی میخواستن منو به عقد پسرعموم دربیارن، واسه همین مجبور شدم پیشنهاد ازدواج برادر دوست صمیمیم رو قبول کنم با اینکه میدونستم بخاطر شرط پدرش میخواد باهام ازدواج کنه ولی چاره ای جز قبول کردنش نداشتم، وقتی عاشق هم شدیم اتفاقایی افتاد که       به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آمیخته به تعصب

    خلاصه رمان :     شیدا دختریه که در کودکی مامانش با برداشتن اموال پدرش فرار میکنه و اون و برادرش شاهین که چند سالی از شیدا بزرگتره رو رها میکنه.و این اتفاق زندگی شیدا و برادر و پدرش رو خیلی تحت تاثیر قرار‌ میده، پدرش مجبور میشه تن به کار بده، آدم متعصب و عصبی ای میشه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طلاهای این شهر ارزانند از shazde_kochool

    خلاصه رمان :     یه مرد هفتادساله پولداربه اسم زرنگارکه دوتا پسر و دوتا دختر داره. دختردومش”کیمیا ” مجرده که عاشق استادنخبه دانشگاهشون به نام طاهاست.کیمیا قراره با برادر شوهر خواهرش به اسم نامدار ازدواج کنه ولی با طاها فرار می کنه واز ایران میره.زرنگار هم در عوض خواهر هفده ساله طاها به اسم طلا راکه خودش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بن بست 17 pdf از پگاه

  خلاصه رمان :     رمانی از جنس یک خونه در قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های تهران، خونه‌ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می‌تونستی لبخند را رو لب باغبون آن‌ها تا عروس‌شان ببینی، خونه‌ای که چندین کارگردان و تهیه‌کننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن، خونه‌ای با چندین درخت گیلاس با تخت زیرش که همه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رقص روی آتش pdf از زهرا

  خلاصه رمان :       عشق غریبانه ترین لغت فرهنگ نامه زندگیم بود من خود را نیز گم کرده بودم احساسات که دیگر هیچ میدانی من به تو ادم شدم به تو انسان شدم اما چه حیف… وقتی چیزی را از دست میدهی تازه ارزش واقعی ان را درک میکنی و من چه دیر فهمیدم زندگی تازه روی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x