_این همه وسایل نیاز بود ؟ اونم وقتی که قراره پیاده بریم
_ تازگیا خیلی غر غرو شدیا ، ماشینو زیاد نمیشه اورد بیشترش پیاده اس ، بیا دیگه .
_ خب حق دارم غر بزنم ، مگه نیومدیم جنگل ؟ الان وسط جنگلیم کجا داریم میریم ؟
_ عزیزم ، قربونت بشم من، میشه صبر داشته باشی یکم ؟
_ سعی میکنم عزیزم
_ خوبه .
نزدیک نیم ساعت پیاده رفته بودیم و بیشتر هم باید میرفتیم ، بیشترین نگرانیم برای برگشت بود
دیگه داشتم نفس نفس میزدم
_ رادان این یه برگشتی هم داره ها ، میخوای یکم به این فکر کن
_ نزدیکه تقریبی بخوام بگم ده دقیقه مونده .
با رسیدن ب جایی که میگفت قشنگ وا رفتم ، قشنگ بود منظره اش خیلی قشنگ بود اما انقدر شلوغ بود که …
یه چشمه کوچولو بود و دور تا دورش حصیر انداخته شده بود و کلی خانواده ، اکیپای دختر پسر نشسته بودن .
با انداختن حصیر وسایل رو گذاشتیم زمین .
_ زیادی شلوغ نیست ؟
_ اکثر روزای تابستون و بهار اینجا همینطوره حتی پاییز هم اینطور بوده تا حالا .
_ تو هر سه فصل اومدی دیدی ؟
_ آره
_ با کی اومدی؟
نگاهم کرد
_ میخوای حسودی کنی؟
_ مگه چیزی برای حسوی هست ؟
_ باشه یا نباشه مهم اینه توکنارمی الان
زدم تو بازوش
_ نه بابا ، که اینطور؟
خندید
_ نترس با دختر اینجا نیومدم با شایان و شهاب و چندتا دیگه از پسرا اینجا زیاد میومدیم شبا هم میموندیم ، تو این ماه شبا سرده وگرنه قطعی میموندیم
_ قابل موندن نیست اصلا ؟
_ به هواش اعتباری نیس بارندگی شه تا برسیم به کلبه یا جایی ک سقف داشته باشه و خیس نشیم یه ساعت راهه
_ حیف شد
دستشو انداخت دور شونم
_ انقدر فرصت داریم ، کلی تور میریم برای کویر جنگل هرجا با اکیپای مختلف ، خوش میگذرونیم ، تازه روزای اوله .
گوشیش زنگ خورد
_ شایانه
_بذار رو اسپیکر .
جواب داد و گذاشت رو اسپیکر
_ شایان چرت و پرت نگو که رو اسپیکره .
_ خب پس هیچی من بعدا زنگ بزنم .
بی صدا خندیدم
_قطع کنم ؟
_ نه نه وایسا ، الان کجایین ؟
_ من نگفتم کجا میریم که با مارال خراب نشین سرمون الان بگم کجام؟
_ حالا انگار میخواستیم بیوفتیم دنبالتون ، نهایتا تو یه شهر بودیم
_ الان دقیقا پاتوقیم تو شمال طبیعت .
_ همونجا که تو با دوست دخترات میومدی ؟ شبا می موندین ؟
چشمام گرد شد اما حرفشو جدی نگرفتم
_ من ؟ با دوست دخترام ؟ عکسای اون روزا رو باید یه بار دیگه ببینیم تجدید خاطره شه ، با مارال و رسپینا .
_مارالو قاطی این ماجرا نکن
_ اخرین بار که اومدیم یادته ؟
صدای قهقه دوتاشون بلند شد بعد این حرف
_ قیافه تو شهاب دیدنی بود پسر
_ با اون گند جنابالی ما حق داشتیم هنگ کنیم از دست کارات
_ مگه چیکار کرده
شایان میخندید همچنان
_ خریت محض ، جاهلی ، نادانی اصلا نپرس .
_ دو تا دختر با اکیپ برداشته بود اورده بود نمیشناختیم به اولی گفته بود دخترعموم تو سفره میگم تو دخترخالمی به دومی گفته دخترخالم تو سفره میگم تو دخترعمومی ، شبش موقع خواب لو رفت همینجا یه جنگی افتاد بینشون
_ نههههه
هم خندم گرفته بود هم از کارش مونده بودم
_ به حرفا شوهرت گوش نده این کارا خودشه من اصلا اینطور نبودم .
_ انقدر سخت بود با یه نفر بودن
_ به جون تو راه نداشت ، اما همون شب توبه کردم .
_ منم بودم توبه میکردم یکی با سنگ یکی با چوب افتاده بود دنبالت
از تصورش صدا خندم بلند شد
_ آره نامردا ، سنگه که کمرمو نابود کرد چوبه هم دست و پا نذاشت برام ، شما نامردا هم که فقط نگاه میکردین و هرازگاهی میخندیدین
_ خوب کردن ، حقت بوده بلایی که سرت اومده کتکا نوش جونت .
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
من واقعا شرمنده ام ، از خجالتم حتی نمیتونم بیام جوابتونو بدم 🥺
دوران جمعبندی کنکورمه و اصلا تایم نمیارم که ویرایش کنم و پارت گذاری
متاسفانه رمان رو انقدر کش دادم که نه مخاطب حوصله ی خوندن ادامشو داره ، نه من خودم حوصله ی این رمان رو ، تمام تلاشمو میکنم از شنبه روال درست پارت گذاری رو در نظر بگیرم
از تک تک کسایی که تا اینجا همراهم بودن هم تشکر میکنم هم معذرت میخوام ، به شخصه میدونم منتظر پارت رمان بودن چقدر آزار دهنده اس و جز شرمندگی چیزی ندارم 💔
طبق اصول مشاوره الان زود جمه بندی.. از ۲۰ ازدیلهشت به بعد وخرداد ماه جمع بندی… بهانه ایی درست تر لطفااااا
وقتی ترمیم معدل داری ، اردیبهشت باید جمعبندی انجام بدی چون موقع ترمیم که ۴۰ درصد کنکوره وقت جمعبندی نیست
نیازی به شرمندگی نیست از اول وقتی نمیتونی بنویسی بگو نمیتونم
اصلا نزار
نه این ک هی بیای بگی تموم شده یه پارت مونده بعد سه ماه کشش بدی اخرشم بگی نه تموم نشده
خودت ببین حرفات چقد ضد و نقیضه
ما چیو باور کنیم؟؟ از این از شنبه شروع میکنما زیاد شنیدیم
خدافظ شما
همینکه میاد عذرخواهی میکنه خوبه چون بعضیا همین شعورم ندارن،ولی برا جبران هرروز پارت بده خب؟😜
میشه زودتر پارت بدی…ملت منتظرن🥲🤌
کاش حداقل بگ کی میذاره ک الکی منتظر نباشیم
باز چیشد؟؟
خب چرا پارت نمیذاری
قشنگیش اینجاس ک قراره بود تابستون سال قبل تموم شه
تابستون امسالم رسید
از اونورم یه پارت طولانی گذاشت گفت یکی دیگه بزارم تمومه بعد دوماه اومد هنوزم تموم نشده
فقط تمومش کن ک خسته شدیم از این پارت گذاریات
چندتا از پارت ها خیلی خوب و طولانی بودن ولی نمیدونم چرا این چند وقت اینقد کوتاه میذاره پارت ها رو
کاشکی این دو خط هم نمی نوشتی،ی وقت خسته نشی