رمان رسپینا پارت 47 - رمان دونی

 

رادان کنارم نشست و بغلم کرد سرمو کج کردم گذاشتم رو شونش
منی که رو این چیزا حساس بودم ، بقدری آشفته بودم که برام ارزش نداشت هیچی ، احساس پوچی میکردم
_با عذاب دادن خودت فقط فقط به خودت آسیب میرسونی ، فکر کردی الان با این کارات شاهین خوشحاله؟ راضیه؟
اینجا که خوش نبوده بذار حداقل اون دنیا به آرامش برسه
تاکید میکرد رو اون دنیا تا فقط و فقط به من بقبولونه که این اتفاق اومده و باید کنار بیام ، اما قلبم آتیش میگرفت از فکر کردن بهش ، چرا انقدر زجر کشید؟ چرا تهش نشد خوشبختی؟
فقط تو قصه ها بود که آدم زجر میکشید و بعد خوشبخت میشد ؟ مگه تو قرآن نگفته بعد هر سختی ، آسانی است پس آسونی بعد اون همه سختی چیشد؟ اون آسونی مرگ بود؟
با تک تک این فکرا امیدم رو از دست داده بودم برای ادامه زندگی ، من دیگه بریده بودم، پشیمون بودم از زنده بودن ، امید داشتن ، انگیزه داشتن ، دلم تنهایی بی وقفه میخواست آرامش میخواست
بی اراده این حرفو زیرلب گفتم
_دلم میخواد برم یه جای ساکته ساکت ، تنهای تنها ، به دور از هر سر و صدا و هیاهو ، دلم دوری میخواد از این شهر آلوده ، از این شهری که شاهینو گرفت .
سنگینی نگاه رادان رو حس میکردم و بعد مدتی دست نوازشگرش رو روی موهام حس کردم ، بین این همه آشفتگی و هیاهو ، بین این همه حس پوچی و هیچی ، دستای رادان آرامشی رو روانه قلبم کرده بود .
هوا رو به تاریکی میرفت و من همونطور نشسته بودم و زل زده بودم به سیاهی که خطایی و متنایی به رنگ سفید نوشته شده بود ، رادان دستمو گرفت بلندم کرد ، هیچ توان و جونی تو بدنم نمونده بود به ماشینش که رسیدیم دوباره سرمو روی شیشه گذاشتم و بستم اما نخوابیدم ، ماشین که حرکت کرد فکر من بازم پر شد از خاطرات شاهین
یه بار یه مسخره بازی دراورده بودیم من تیپ محجبه با چادر و شاهین شبیه بسیجی ها ، رفته بودیم پارک نیاوران و دختر پسرایی که خیلی تو حلق هم بودنو میترسوندیم که آره ما گشت ارشادیمو از کارت پلیسی شاهین سو استفاده میکردیم و کلا گند زدیم تو قراره های دو نفره و غروب برگشته بودم خوابگاه
علاوه بر لبخند تلخ اشکامم جریان گرفت از اسن خاطرات ریز و درشت
با ایستادن ماشین چشمام رو باز کردم ، جلوی یه پاساژ بود
_تو بشین ، من یه چند لحظه کار دارم ، برم الان میام
تنها واکنشم یه سر تکون دادن بود .
وقتی از پاساژ زد بیرون کلی کیسه خرید دستش بود که توی صندوق گذاشت و اومد نشست
_نمیدونم چقدر بهم اعتماد و اطمینان داری ، نمیدونم کاری که میخوام بکنم درسته یا غلط ، وقتی زمزمه آرومت رو شنیدم که تنهایی خواستی یه دور از شلوغی ، این فکر زد به سرم که ببرمت یه جا ، خلوت ترین جای ممکنه ، نه شلوغی هست نه سر و صدا ، میری یه مدت خودت رو جمع و جور میکنی ، اما نمیتونم تنهات بذارم همراهت میام ولی برای اطمینان تو ، همونجا نمیمونم اطراف اونجا ام که اگه مشکلی بود اتفاقی افتاد همون نزدیکیا باشم و بیام پیشت
پیشنهاد بدی نبود ، حتی اصلا بد نبود ، بهش اعتماد داشتم اما درست ترش این بود تو یه خونه یا یه جا تنها نمونیم برای یک شب یا دوشب و از اینکه انقدر عاقل بود و درک میکرد خوشم میومد
آروم زمزمه کردم قبوله

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان تژگاه

  دانلود رمان تژگاه خلاصه : داستان زندگی دختری مستقل و مغرور است که برای خون خواهی و انتقام مرگ مادرش وارد شرکت تیموری میشود، برای نابود کردن اسکندر تیموری و برخلاف تصورش رییس آنجا یک مرد میانسال نیست، مرد جذاب و غیرتی داستانمان، معراج مسبب همه اتفاقات گذشته انجاست،پسر اسکندر تیموری،پسر قاتل مادر آرام.. به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شب از ستاره ها تنها تر است به صورت pdf کامل از شیرین نورنژاد

            خلاصه رمان :   مقدمه طرفِ ما شب نیست صدا با سکوت آشتی نمی‌کند کلمات انتظار می‌کشند من با تو تنها نیستم، هیچ‌کس با هیچ‌کس تنها نیست شب از ستاره‌ها تنهاتر است… طرفِ ما شب نیست چخماق‌ها کنارِ فتیله بی‌طاقتند خشمِ کوچه در مُشتِ توست در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل می‌خورد من تو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خدا نگهدارم نیست

    خلاصه رمان :       درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادروپدرش برگردن توی اون مدتت یغما متهم به چشم داشتن زن عموش میشه و کلی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان والادگر نیستی
دانلود رمان والادگر نیستی به صورت pdf کامل از سودا ترک

      خلاصه رمان والادگر نیستی : ماجرای داستان حول شخصیت والادگر، مردی مرموز و پیچیده، به نام مهرسام آشوری می‌چرخد. او که به خاطر گذشته‌ای تلخ و پر از کینه، به مردی بی‌رحم و انتقام‌جو تبدیل شده، در جستجوی عدالت و آرامش برای خانواده‌اش است. اما وقتی که عشق در دل تاریکی و انتقام جوانه می‌زند، همه چیز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهان pdf از سپیده شهریور

  خلاصه رمان :   ماهک زنی کم سن و بیوه که در ازدواج قبلی خود توسط شوهرش مورد آزار جنسی قرار گرفته. و حالا مردی به اسم شاهان به زور تهدید میخواد ماهک رو صیغه ی خودش کنه تا…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو فقط بمان جلد اول pdf از پریا

  خلاصه رمان :     داستان در مورد شاهین و نفس هستش که دختر عمو و پسر عمو اند. شاهین توی ساواک کار می کنه و دیوانه وار عاشق نفسه ولی نفس دوسش نداره و دلش گیر کس دیگست.. داستان روایت عاشقی کردن و پس زدن نفسه.. و طبق معمول شاهینی که کوتاه نمیاد.     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مانلی
مانلی
2 سال قبل

خیلی خوشگله ولی کم بود این پارت

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x