_همه چیزی که ممکنه نیاز داشته باشی رو گرفتم و همین الان راه میوفتیم چیزی هست بخوای بگیرم؟
_نه ، فقط گوشیم ..
_آوردمش
و از توی جیب کتش درش آورد و گرفت سمتم آروم تشکر کردم و گرفتمش
_مسیرمون تقریبا طولانیه ، میتونی استراحت کنی تا برسیم .
میخواستم بخوابم اما با هر بار بستن چشمام خاطرات جون میگرفتن جلو چشمام ، قرص آرامبخش میخواستم
_قرص آرامبخش همراهته؟
_نه ، حتی اگه خودتم میوردی نمیذاشتم مصرف کنی ، ذهنتو خالی کن از هرچیزی و با آرامش درونی و ذاتی خودت بخواب ، اگه نیست پیداش کن.
سعی کردم بخوابم اما سخت بود ، با خودم در جدل بودم تا بتونم بخوابم و در نهایت خوابم برد .

با حس کردن اینکه یکی داره دست میکشه لای موهام با ترس بیدار شدم که رادانو دیدم و ترس جاشو به آرامش داد
_نمیخواستم بترسونمت ، گفتم بیدارت کنم یه چیزی بخوری ضعف نکنی
_میل ندارم
_یه درصد احتمال بده این حرفتو قبول کنم ! بدو پیاده شو ، از الان تا وقتی که با منی حرف رو حرف من نمیزنی
_مردسالاری؟
چپ چپ نگام کرد
_این مرد سالاریه؟ والا من دیدم اینه آدمی که با خودشو و دنیا قهر کرده رو آشتی بدم ، بدو
_پیاده نشم چی؟
_بزور پیادت میکنم ، یا نهایت غذا میگیرم میارم تو ماشین ، اول تا آخر نمیشه هیچی نخوری ، نتیجه اینه ، انتخابش با تو.
تو ماشین غذا خوردن رو ترجیح میدادم که انقدر آشفته وارد رستوران شم‌
_ترجیحا ماشین .
لبخند زد
_ این شد یه حرفی
پیاده شد و رفت سمت رستوران .
اخلاقاشو دوس داشتم ، آزادت میذاشت اما مواظبت بود ، حرمت سرش میشد ، ارزش قائل میشد برات ، مگر اینکه چیزی که به سودته و نخوای رو بزور و بالاجبار انجام میده .
اومد نشست تو ماشین
_غذا که آماده شه میرم میگیرمش ، فکر نکن نفهمیدم بخاطر ظاهرت گفتی رستوران نه ، بدو بریم قسمت پایینیش مجوز نگرفتن و جزو رستوان نیست و کسی نیست ، تاریک هم نیست زیاد ، بدو بریم.
لبخند محوی نشست روی صورتم ، دیونه تر از من رادان بود اما پیشنهادشو دوس داشتم ، زیرانداز رو از صندوق عقب دراورد و رفتیم سمت پشتی رستوران که متوقف شدم
_من بمونم پیش ماشین گرفتی باهم بریم ، تنها قسمت تاریک نمونم تو رستورانم که نمیام
_باشه ، سوئیچ رو بگیر بشین تو ماشین بهتره ، درو هم قفل کن برای اطمینان
باشه ای گفتم و رفتم سمت ماشین ، منتظر موند تا بشینم تو ماشین و بعد رفت ، خوشحال بودم از پیشنهاد رادان ، هم برای سفر هم برای شام.
بعد چند مین دیدم داره میاد این سمت زود پیاده شدم ، در رو قفل کردم و رفتم سمتش ، یه قسمتش سراشیبی بود دستمو گرفت که نیوفتم باهم یواش یواش رفتیم پایین تا رسیدیم نزدیکی یه رود زیر امداز رو انداخت ، دوتایی نشستیم و غذاها و باز کردیم ، زیاد میل نداشتم اما میدونستم نخورم رادان بیخیال نمیشه و فقط قصد داشتم دو سه لقمه بخورم که بیخیال شه

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نهلان pdf از زهرا ارجمند نیا

  خلاصه رمان :           نهلان روایت زندگی زنی به نام تابان میباشد که بعد از پشت سر گذاشتن دوره ای تاریک از زندگی خود ، در کنار پسر کوچکش روزهای آرامی را می‌گذراند و برای ساختن آینده ای روشن تلاش می‌کند ، تا این که ورود مردی به نام حنیف زندگی دو نفر آن ها

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آفرودیته pdf از زهرا ارجمندنیا

  خلاصه رمان :     داستان در لوکیشن اسپانیاست. عشقی آتشین بین مرد ایرانی تبار و دختری اسپانیایی. آرون نیکزاد، مربی رشته ی تخصصی تیر و کمان، از تیم ملی ایران جدا شده و با مهاجرت به شهر بارسلون، مربی دختری به اسم دیانا می شود… دیانا یک دختر اسپانیایی اصیل است، با شیطنت هایی خاص و البته، کمی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف

  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب و رویا دیده!     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عصیانگر

  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ پر از خشم چاوش خان عشق آتشینی و جنون آوری

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آخرین بت
دانلود رمان آخرین بت به صورت pdf کامل از فاطمه زایری

    خلاصه رمان آخرین بت : رمان آخرین بت : قصه از عمارت مرگ شروع می‌شود؛ از خانه‌ای مرموز در نقطه‌ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محموله‌های گمشده‌ی دلار و رفتن‌ به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری می‌کند تا لاشه‌ی رویاهای مدفون در برف و خونش را از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آغوش آتش جلد اول

    خلاصه رمان :     یه پسر مرموزه، کُرده و غیرتی در عین حال شَرو شیطون، آهنگره یه شغل قدیمی و خاص، معلوم نیست چی میخواد، قصدش چیه و میخواد چی کار کنه اما ادعای عاشقی داره، چی تو سرشه؟! یه دختر خبرنگار فضول اومده تا دستشو واسه یه محله رو کنه، اما مدام به بنبست میخوره، چون

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x