رمان رسپینا پارت 71 - رمان دونی

 

بعد از حرف زدن با آرام زیادی تو خودم فرو رفته بودم ، همه چیز کم کم رنگ جدیت میگرفت بخصوص که قرار بود خانوادم در جریان باشه ، برای شناخت بیشتر و من کمی ترس داشتم از این شناخت.

~~~~
توی ماشین نشستیم
_آرام رو برسونیم خونه پیش خواهرش ، دل نگران نباشه
_اینطور دل نگران توام
_نترس من چیزیم نمیشه ، سگ جون تر از این حرفام
صدای زمزمه اش به گوشم رسید
_برای اون نگفتم شب میتونی راحت بخوابی ؟ یهویی نترسی نفست بگیره؟ اینطور من از استرس میمیرم ، آوا بچه نیست از خودش بلده محافظت کنه
با تیکه ادامه داد
قطعا تنها هم نمیمونه
_نه پیش اون باشی بهتره
و در آخر آرام رو رسوندیم و رفت سمت هتل
_برای خونه فکراتو کردی؟
_آره ، ببین گفتی خونه امنیت داره پس من خیالم راحته اما من میدونم که تو با خانوادت زندگی میکنی اگه سکونت من تو اون خونه باعث شه بیای خونه ی خودت ، نظرم منفیه ، اما اگه همونجا بمونی شاید بشه گفت مثبت
_مطمئن باش اومدن تو سبک زندگی منو تغییر نمیده که تو معذب شی ، اما یه مشکلی هست ، موقع خوابیدن مطمئنی آرومی؟ تنها بودنت منو هم نگران میکنه
_خوبه که واقعا تغییر ایجاد نکنه ، نه نگران نشید ، چیزی شه زنگ میزنم ، خودمو میرسونم مدیریت نگران نباش و راحت باش ، رادان اممم فقط یه سوال دارم
_جونم ، بپرس
_کلاسام چی میشه ؟ خیلی جلسه عقبم میدونم اما نمیخوام ادامش با ترم بعد باشه
_این نگرانی نداره ، شما یه پارتی قوی دارین که قشنگ استادو میکشونه خونه شرکت کافه هرجایی که بخوای تا برات تدریس کنه
_فردا یکم زندگیم برنامه اش ردیف شه احتمالا ، اونموقع امر میکنم کجا تدریس کنی برام
_امر میکنی ؟
_آره ، دقیقا همینه ، امر میکنم
_زیادیت نمیشه خانوم؟
_نه جانم ، تازه کم هم هست ، عادت کنی خوبه
با رسیدن به هتل برگشتم سمتش
_خب دیگه وقت خداحافظیه
_مواظب خودت باش ، هر ساعت هر لحظه هر اتفاقی افتاد در دسترسم ، غریبه هم باشه از این به بعد جواب میدم پس هرچی شد و نیاز بود زنگ بزن
_باشه عزیزم ، مراقب خودت باش خدانگهدار
پیاده شدم و رفتم سمت هتل ، وارد که شدم راه افتاد
با کسلی راه افتادم سمت آسانسور
از تنها بودن تو این موقعیت متنفر بودم چون ضعف درونم رو احساس میکردم
اما رادان نمیشد که بمونه ، خوب نبود که بمونه
و آرام حق داشت بره پیش خواهرش ، هرچی هم که باشه هرکاری هم که کنه بازم خواهرشه ، و درست ترین کار رفتنش بود ، من باید به این تنهایی عادت میکردم ، چون هم خونه ای نداشتم دیگه …..
(عزیزام من هنوز نمیدونم پایانو چطور بنویسم اما بنا به دلایل تقاضا های زیاد احتمالا خوش باشه)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نیم تاج pdf از مونسا ه

  خلاصه رمان :       غنچه سیاوشی،دختر آروم و دلربایی که متهم به قتل جانا ، خواهرزاده‌ی جهان جواهری تاجر بزرگ تهران و مردی پرصلابت می‌شه، حکم غنچه اعدامه و اما جهان، تنها کس جانا… رضایت می‌ده، فقط به نیت اینکه خودش ذره ذره نفس غنچه‌رو بِبُره! به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار

    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو پرت می‌کنه، اصلا اون چیزی نیست که نشون می‌ده. نه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اتانازی به صورت pdf کامل از هانی زند

  خلاصه رمان:   تو چند سالته دخترجون؟ خیلی کم سن و سال میزنی. نگاهم به تسبیحی ک روی میز پرت میکند خیره مانده است و زبانم را پیدا نمیکنم. کتش را آرام از تنش بیرون میکشد. _ لالی بچه؟ با توام… تند و کوتاه جواب میدهم: _ نه! نه آقا؟! و برای آن که لال شدنم را توجیه کرده

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شب از ستاره ها تنها تر است به صورت pdf کامل از شیرین نورنژاد

            خلاصه رمان :   مقدمه طرفِ ما شب نیست صدا با سکوت آشتی نمی‌کند کلمات انتظار می‌کشند من با تو تنها نیستم، هیچ‌کس با هیچ‌کس تنها نیست شب از ستاره‌ها تنهاتر است… طرفِ ما شب نیست چخماق‌ها کنارِ فتیله بی‌طاقتند خشمِ کوچه در مُشتِ توست در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل می‌خورد من تو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طعم جنون pdf از مریم روح پرور

    خلاصه رمان :     نیاز دختر شرو شیطونیه که مدرک هتل داری خونده تا وقتی کار براش پیدا بشه تفریحی جیب بری میکنه اما کیف و به صاحباشون برمیگردونه ( دیوانس) ازطریق یه دوست کار پیدا میکنه تو هتل تهران سر یه اتفاقاتی میشه مدیراجرایی هتل دستشه تا زمانیه که صاحب هتل ک پسر جونیه برگرده از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آغوش آتش جلد اول

    خلاصه رمان :     یه پسر مرموزه، کُرده و غیرتی در عین حال شَرو شیطون، آهنگره یه شغل قدیمی و خاص، معلوم نیست چی میخواد، قصدش چیه و میخواد چی کار کنه اما ادعای عاشقی داره، چی تو سرشه؟! یه دختر خبرنگار فضول اومده تا دستشو واسه یه محله رو کنه، اما مدام به بنبست میخوره، چون

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Fatemeh
Fatemeh
2 سال قبل

یعنی اگر ردانم خوب کنی عالی میشه ما این همه وقت صرف رمانت کردیم که پایانش خوش باشه نه اینکه تلخ باشه
پس باید پایانش خوش بنویسی اوکی هانی🤘🏻

سه نقطه
سه نقطه
2 سال قبل

ممنون

Bahareh
Bahareh
2 سال قبل

آره بابا پایانش و خوش تموم کن اصلا هر رمانی مینویسی پایان تلخ ننویس تلخی بده من رمان با پایان تلخ نمیخونم.

بی نام
بی نام
2 سال قبل

پس رادانم فلج نکن اییی چیه فلجش کنی خووو

فافا
فافا
2 سال قبل

آخ جووووون پایان خوششش

wicked girl
wicked girl
2 سال قبل

ای جوووووووون پایان خوش🤩🤩😍رادان هم فلج نباشه🥺

دسته‌ها
6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x