رمان عشق با چاشنی خطر پارت 26 - رمان دونی

 
منم سریع نشستم و ماشینو روشن کردم و بعد از تو پارکینگ بیرون اومدم و این دفعه با احتاط بیشتری رانندگی میکردم سمت نزدیک ترین بیمارستان. هیچ صدایی از اشکی نمیومدم ترسیدم بیهوش شده باشه که صداش زدم
_اشکی
اشکی:هوم؟
_باهام حرف بزن بزار مطمئن باشم که حالت خوبه
اشکی:چرا…..این…..قدر به…بهم اعتماد…داری؟
خدا لعنتت کنه کیان که مسئول همه ی این اتفاقات تویی اخه این چه کاری بود که تو کردی آدم به این مغروری حالا حتی نمیتونه درست حرف بزنه.
_منکه بهت اعتماد ندارم
اشکی:پس…چر….را با…….حرف..‌هایی که….بهت….ز….دم….باز….زم…بلند…شدی…او…اومدی…خو…نم؟
_تو زخمی بودی پس نمیتونستی باهام کاری داشته باشی
اشکی:و….ولی می…..تونس..‌تم…به یکی….ب…گم..بیاد…اونج…جا….دخلت…تو…بیاره
_پسری که زنای دیگه را ناموس خودش میدونه و مواظبه دیگران غلط اضافی نکنند خودشم چنین کارایی رو نمیکنه درست نمیگم؟
اشکی:اوهوم.خب….چر..را…سو…وار..آسان..سور…نشدی؟
_نمیتونم
اشکی:چر…را؟
_وقتی هشت سالم بود رفتم خونه عسل اینا. خونه عسل آپارتمانیه و آسانسور داشتن و منم اون روز تنها رفته بودم خونه شون و وقتی که رفتم تو آسانسور. آسانسور خراب شد و من چند ساعت اون تو بودم و در آخرم بیهوش شدم و وقتی که بهوش اومدم تو بیمارستان بودم ولی از اون روز دیگه هیچ وقت نتونستم برم تو آسانسور یا فضاهای بسته
از اشکی صداهی در نیومد که دوباره صداش زدم
_اشکی؟
اشکی:هوم؟
همین که هنوز بیدار بود خوب بود دیگه نزدیک های بیمارستان بودیم
_رسیدیم
هیچ نگفت
_اشکی؟
بازم صدایی ازش در نیومد
_اشکی اشکاااااااااااااااان
اما بازم هیچی با سرعت بیشتری روندم و سریع داخل حیاط بیمارستان شدم و بعد خاموش کردن ماشین دوییدم تو بیمارستان و با جیغ بقیه رو خبر کردم که چند تا دکتر و پرستار که با برانکارد اومدن سمتم که منم بردمشون پیش ماشین. من هر وقت استرس میگرفتم حالم خیلی بد میشد و الان اینقدر استرس گرفته بودم که دیگه متوجه ی اتفاقای دورو برم نبودم و فقط دنبالشون میرفتم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان لانتور pdf از گیتا سبحانی

  خلاصه رمان :       دنیا دختره تخسی که وقتی بچه بود بیش فعالی شدید داشت یه جوری که راهی آسایشگاه روانی شد و اونجا متوجه شدن این دختر یه دختر معمولی نیست و ضریب هوشی بالایی داره.. تو سن ۱۹ سالگی صلاحیت تدریس تو دانشگاه رو میگیره و با سامیار معتمدی پسره مغرور و پر از شیطنت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سیطره ستارگان به صورت pdf کامل از فاطمه حداد

          خلاصه رمان :   نور چشمامو زد و پلکهام به هم خورد.اخ!!!از درد دوباره چشمامو بستم. لعنت به هر چی شب بیداریه بالخره یه روز در اثر این شب بیداری ها کور میشم. صدای مامانم توی گوشم پیچید – پسرم تو بالخره یه روز کور میشی دیر و زود داره سوخت و سوز نداره .

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دودمان
دانلود رمان دودمان قو به صورت pdf کامل از منیر کاظمی

    خلاصه رمان دودمان قو :   #پیشنهاد ویژه داستان در مورد نوا بلاگر معروفی هست که زندگی عاشقانه ش با کسی که دوستش داشته به هم خورده و برای انتقام زن پدر اون آدم شده. در یک سفر کاری متوجه میشه که خانواده ی گمشده ای در یک روستا داره و در عین حال بطور اتفاقی با عشق

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه موج به صورت pdf کامل از خورشید _ شمس

            خلاصه رمان:   موج به اجبار پدربزرگش مجبور است با فریاد، هم بازی بچگی اش ازدواج کند. تا اینکه با دکتر نیک آشنا شده و در ادامه حقایقی را در مورد زندگی همسرش می‌فهمد…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دلدادگی شیطان
رمان دلدادگی شیطان

  دانلود رمان دلدادگی شیطان خلاصه: رُهام مردی بیرحم با ظاهری فریبنده و جذاب که هر چیزی رو بخواد، باید به دست بیاره حتی اگر ممنوعه و گناه باشه! و کافیه این شیطانِ مرموز و پر وسوسه دل به دختری بده که نامزدِ بهترین رفیقشه! هر کاری میکنه تا این دخترِ ممنوعه رو به دست بیاره، تا اینکه شبانه اون‌

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بید بی مجنون به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

    خلاصه رمان: سید آرمین راد بازیگر و مدل معروف فرانسوی بعد از دوسال دوری به همراه دوست عکاسش بیخبر از خانواده وارد ایران میشه و وارد جمع خانواده‌‌ش میشه که برای تحویل سال نو دور هم جمع شدن ….خانواده ای که خیلی‌هاشون امیدی با آینده روشن آرمین نداشتن و …آرمین برگشته تا زندگی و آینده شو اینجا بسازه

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
15 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
setareh amaneh
setareh amaneh
2 سال قبل

کم کم داره اع حالت طنز درمیاد🥺

setareh amaneh
setareh amaneh
2 سال قبل

❤💞❤عالیه❤💞❤

آراد
آراد
2 سال قبل

چقدر مفید

نیما
نیما
2 سال قبل

ولش هر چی فکر میکنم یادم نمیاد

نیما
نیما
2 سال قبل

و بقیه پیاما یادم نیس
و میشه اعضای جدید معرفی کنین
و اها نه یادم رف

نیما
نیما
2 سال قبل

و خواهر ارمیتا
مرسی زهرا هم دلش برا تو تنگ شده بود ولی خب نبودی حالا حالت چطوره خوبب

نیما
نیما
2 سال قبل

و نبودین تو گروه با بچه ها صوتی حرف زدیم با بعضیاشون از جمله خاله

نیما
نیما
2 سال قبل

و اتنا
اره ب حاضر زور دلبری گرفتم فرشته رو یکم باهم نساختیم ولی دلشو به دست اوردم در اخر😎قرار بعد محرم یه هفته بعدش عقد کنیم

نیما
نیما
2 سال قبل

اول اتاناز
هکر هکر نکنا حیوان شاخ دار بز منظورم بودا🤣و یادم نمیاد دیگه چی گفنی به قول اسما خدافز

نیما
نیما
2 سال قبل

پیاما خوندم گفتم جواب بدم اینجا چون چت روم جدیده

نیما
نیما
2 سال قبل

سلام مجدد به همه عزیزان

زهره
زهره
2 سال قبل

امیدوارم منظورت من نباشم چون کراش نیستم

M.h
M.h
2 سال قبل

اونایی که کراش زدید رو اشکی بیاین گریه کنین براش که در حال مرگه😁

Nahar
Nahar
2 سال قبل
پاسخ به  M.h

اشکان رفتارش جذب کننده نیس ب نظرم
من هم فقط بخاطر طنزیش میخونم😂

دسته‌ها
15
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x