رمان قایم موشک پارت 21

2
(1)

 

 

– من به گور هفتاد و هفت جدم بخندم اگه با تو جرات رو انتخاب کنم.

 

لبخندم کش میاد.

 

– راه گریزی نیست عزیزم…

 

تسلیم شده نگاهم می‌کنه و به عنوان حرف آخر می‌گه:

 

– اوکی… اوکی… ولی یادت باشه بعد از من تو باید جرات رو بری!

 

یکم می‌ترسم ولی خب نه اونقدری که بی خیال عذاب دادنش شم.

به ظاهر بی تفاوت بلند می‌شم و در یخچال رو باز می‌کنم.

کار خاصی مد نظرم نیست اما دلم می‌خواد در حد امکان یه چیز منزجر کننده یا پاره کننده بدم بخوره.

دیگه فعلا کار ندارم چه بلایی قراره سرم بیاره.

سس تند رو برمی‌دارم.

چشمش گرد می‌شه.

 

– امیر سگ. بخدا دهنتو سرویس می‌کنم.

 

تای ابرویی بالا می‌ندازم.

نباید تهدیدم می‌کرد!

در نهایت بی وجدانی یه دونه کیک فنجونی هم برمی‌دارم.

هرلحظه ممکنه چشم دیارا بیفته کف پارکتا…

بی حال می‌ناله:

 

– خیلی پستی!

 

یه ابرو دیگه‌م هم بالا می‌پره و پاکت شیر رو برمی‌دارم.

الان کاملا متوجه شدم هر حرفی که بزنه بیشتر می‌ره تو پاچه خودش.

تصمیم گرفت خفه شه و منم بهش لطف کردم چیز دیگه‌ای از یخچال برنداشتم.

 

 

 

– یه کاسه بذار جلوت…

 

با چشماش التماسم می‌کنه این حرکت ناجوانمردانه رو سرش نزنم.

ولی زهی خیال باطل!

جوانمرد دیدی سلام منم بهش برسون دیارا جون.

یکم شیر می‌ریزم تو کاسه.

سس تند رو می‌زنم رو کیک و می‌دم دست دیارا.

 

– یه گاز از این قسمت که سس داره بزن، پشت سرشم سریع شیرو بخور سه دقیقه تو دهنت نگه دار بعد قورت بده.

 

لبشو محکم گاز می‌گیره.

هرلحظه ممکنه اشکش درآد.

از تو چشماش یه پوستت کنده‌س خاصی می‌خونم.

ولی خیلی توجه نمی‌کنم.

چون من سرش حرکت بزنم و نزنم پوستمو می‌کنه، پس چه بهتر که با جیگری خنک شده پوستم کنده شه.

 

– وقتو تلف نکن ساعت گرفتم… زود باش سرباز!

 

با بغض یه گاز از کیک فنجونی با سس تندش می‌زنه و بعد سریع شیر رو برمی‌داره یه قلپ می‌خوره.

از حالت صورتش به قهقهه می‌افتم.

 

–  شبیه این استیکرا شدی… صورتت سبز اسهالی شده!

 

می‌دونم اون ترکیبی که تو دهنشه به قدر کافی حال بهم زن هست.

بعد منم دارم با کلمات چندش حالشو بیشتر بهم می‌زنم و مثل یه مریض روانی، کاملا هم از وضعیت راضیم!

از چشماش اشک میاد.

کنجکاو می‌پرسم:

 

– اشک سوختنه یا حالت تهوع؟

 

 

 

تند تند پلک می‌زنه و چشمش رو از روی ساعت برنمی‌داه.

منتظره فقط سه دقیقه تموم شه تا پوست از تنم بکنه.

 

– دیارا احساس نمی‌کنی یکی استفراغ کرده تو دهنت؟

 

عق می‌زنه که سریع می‌گم:

 

– اگه بیاریش بیرون سه دقیقه دیگه باز باید بکنیش تو دهنت!

 

می‌خواد قورتش بده که دوباره می‌گم:

 

– اگه قورتش بدی هم باید باز از اول سه دقیقه بکنی تو دهنت!

 

و سر زندگیم شرط می‌بستم اگه از دستش برمیومد کل سس تند و شیر و کیک رو می‌کرد تو دهنم.

گریه نمی‌کنه ولی از چشماش تند تند اشک میاد.

عاجزانه به ساعت زل زده و هنوز یک دقیقه باقی مونده‌.

سعی می‌کنم این یک دقیقه‌ی آخر رو براش زجر آور تر از چیزی که هست بکنم.

 

– دیارا بو ترشی نمی‌ده؟ گرم نیست؟ مثل استفراغی که تازه از دهن…

 

امون نمی‌ده حرفم تموم شه، پاکت شیر رو تو صورتم خالی می‌کنه.

با دهن باز نگاهش می‌کنم و شیر از سر و صورتم چکه می‌کنه.

بق کرده دستی به چشمام می‌کشم و می‌گم:

 

– یادم رفته بود چه وحشی‌ای هستی… تموم شد قورتش بده.

 

با بدبختی قورتش می‌ده.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4 (8)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Xadi
Xadi
1 سال قبل

لایک

Tamana
1 سال قبل

مسخره😐

Yasna
Yasna
1 سال قبل

چقدر رو اعصابی امیرررر
بخدا اگه شوهر من بودی میکشتمت😂

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x