رمان مانلی پارت 29 - رمان دونی

رمان مانلی پارت 29

#پارت_29

 

•┄┄┄┄┄┅•🦋•┅┄┄┄┄┄•

صدایم را کمی پایین آوردم.

_چاره‌ی دیگه‌ای دارم؟ قیافه‌ش رو نگاه کن.

 

نگاهی به صورت طلبکار نامی انداخت و غر زد: چی می‌خواد از جونت؟

 

شانه‌ای بالا انداختم.

_فکر کنم بابا قبل از مرگش حضانتم رو داده به نامی… قراره بابای جدیدم باشه اومده ادعای حق کنه!

 

بی‌هوا خندید و به سمت نامی هلم داد.

_خونه می‌بینمت مانی!

 

نامی با شنیدن حرفش نفس تندی کشید و عقب ایستاد تا من جلوتر به سوی ماشینش به راه بیفتم.

 

به محض نشستن در ماشین زیرچشمی نگاهم کرد.

_چی زیر گوشت وز وز می‌کرد این بچه خوشگل؟

 

پشت چشمی برایش نازک کردم.

_می‌خواست بدونه چی از جونم می‌خوای!

 

پایش را روی گاز فشار داد.

_مسائل بین من و تو به هیچکس مربوط نیست. تو چی بهش گفتی؟

 

نیشخندی زدم و زیر چشمی نگاهش کردم.

_گفتم حدس می‌زنم بابام آخر عمری حضانتم رو به تو داده و قراره بابای جدیدم باشی که اومدی ادعای حق می‌کنی!

 

لب‌هایش را به‌هم فشرد.

_منو مسخره می‌کنی؟

 

چهره‌ام درهم رفت.

_بیخیال شهیاد من همیشه چوب صداقتم رو می‌خورم.

 

نچی کرد و با انگشت روی فرمان ماشین ضرب گرفت.

_می‌ریم رستوران باهات حرف دارم.

سریع جواب دادم: من دلم می‌خواد بریم دربند!

 

مخالفت کرد.

_جای خوبی برای حرف زدن نیست.

 

دست به سینه به بیرون خیره شدم.

_وقتی نظرم مهم نیست چرا بهم اطلاع می‌دی که قراره کجا بریم؟

 

کلافه پوفی کشید.

_من گفتم نظرت مهم نیست؟

می‌گم محیطش برای قرار امروزمون مناسب نیست. باشه دفعه‌ی بعد می‌ریم.

 

جوابی ندادم و به جوراب‌های رنگی‌ که تا روی ساق پاهایم کشیده شده بود خیره شدم.

 

کمی در سکوت گذاشت که دوباره صدای جدی و بدون انعطافش در گوشم پیچید.

_آنا؟

 

با ابروهای بالا پریده به سمتش چرخیدم.

_آنا دیگه کیه؟ منو با دوست دخترت اشتباه گرفتی؟

 

لبخند کمرنگی بر لبانش نشست.

_نه منظورم خودت بودی!

 

چشمی برایش چرخاندم.

_یادم نمیاد اسمم آنا بوده باشه مگه این که این اسم رو بابای جدیدم واسه‌م انتخاب کرده باشه.

 

خنده‌اش پررنگ‌تر شد و سرش را به دوطرف تکان داد.

_تو کی وقت کردی انقدر زبون در بیاری؟

 

شانه‌ای بالا انداختم.

_همون موقع که تو ول کردی رفتی دنبال کار و کاسبیت!

 

سکوتش باعث شد به خودم بیایم و به حرفی که زدم فکر کنم.

 

کم کم اخمی روی صورتم نشست.

 

ممکن بود فکر کند حذف شدن یه‌هویی‌اش از وسط زندگی‌ام زیادی ذهنم را مشغول نگه داشته. چیزی که ابدا نمی‌خواستم از آن حرفی به زبان بیاورم.

 

زمان زیادی طول نکشید که به رستورانی فوق‌العاده شیک و لوکس رسیدیم.

 

همان‌طور که نگاهم به رستوران بود از ماشین پیاده شد و در را برایم باز کرد.

_پیاده نمی‌شی؟

 

عصبی غر زدم: منو با این ریخت و قیافه برداشتی آوردی چنین جایی؟ می‌خوای مسخره‌ی دست مردم بشم؟

 

خم شد و مچ دستم را میان دست‌های بزرگ و مردانه‌اش گرفت.

_غلط می‌کنه کسی بخواد مسخره‌ت کنه.

 

کمی مکث کرد و نگاهی به سرتاپایم انداخت.

_شاید این باعث بشه از این به بعد دست از پوشیدن این جورابای رنگی بکشی!

 

لب‌هایم را به هم فشردم و سرم را با اعتماد به نفس بالا گرفتم.

_مگه چشونه؟ هم خوشگله هم پاهام رو گرم نگه می‌داره…‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎

‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎

‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‌•𝗚𝗢𝗜𝗡•࿐l🦋‌⃤

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 23

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان غرور پیچیده

  خلاصه رمان :             رمو فالکون درست نشدنیه! به عنوان کاپوی کامورا، بی رحمانه به قلمروش حکومت می کنه، قلمرویی که شیکاگو بهش حمله کرد و حالا رمو میخواد انتقام بگیره. عروسی مقدسه و دزدیدن عروس توهین به مقدساته. سرافینا خواهرزاده ی رئیس اوت فیته و سال هاس وعده ازدواجش داده شده، اما سرافینا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طرار pdf از فاطمه غفرانی

  خلاصه رمان:         رمان طرار روایت‌گر دختر تخس، حاضر جواب و جیب بریه که رویای بزرگی داره. فریسای داستان ما، به طور اتفاقی با کیاشا آژمان، پسر مغرور و شیطونی که صاحب رستوران‌های زنجیره‌ای آژمان هم هست آشنا میشه و این شروع یک قصه اس… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دردم pdf از سرو روحی

    خلاصه رمان :         در مورد دختری به نام نیاز می باشد که دانشجوی رشته ی معماری است که سختی های زیادیو برای رسیدن به عشقش می کشه اما این عشق دوام زیادی ندارد محمد کسری همسر نیاز که مردی شکاک است مدام در جستجوی کاری های نیاز است تا اینکه… به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لانه‌ ویرانی جلد دوم pdf از بهار گل

  خلاصه رمان :         گلبرگ کهکشان دختر منزوی و گوشه گیری که سالها بابت انتقام تیمور آریایی به دور از اجتماع و به‌طور مخفی بزرگ شده. با شروع مشکلات خانوادگی و به‌قتل رسیدن پدرش مجبور می‌شود طبق وصیت پدرش با هویت جدیدی وارد عمارت آریایی‌ها شود و بین خانواده‌ای قرار بگیرد که نابودی تنها بازمانده کهکشان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کافه ترنج
دانلود رمان کافه ترنج به صورت pdf کامل از مینا کاوند

    خلاصه رمان کافه ترنج :   بخاطر یه رسم و رسوم قدیمی میخواستن منو به عقد پسرعموم دربیارن، واسه همین مجبور شدم پیشنهاد ازدواج برادر دوست صمیمیم رو قبول کنم با اینکه میدونستم بخاطر شرط پدرش میخواد باهام ازدواج کنه ولی چاره ای جز قبول کردنش نداشتم، وقتی عاشق هم شدیم اتفاقایی افتاد که       به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آتش و جنون pdf از ریحانه نیاکام

  خلاصه رمان:       آتش رادفر به تازگی زن پا به ماهش و از دست داده و بچه ای که نارس به دنیا میاد ولی این بچه مادر میخواد و چه کسی بهتر و مهمتر از باده ای که هم خاله پسرشه هم عشق کهنه و قدیمی که چندین ساله تو قلبش حکمفرمایی می کنه… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آنتونی
آنتونی
1 سال قبل

این رمان رو خود نویسنده ، نمینویسه؟ چون اونجا گفت شهیاد
کپیه؟

میمَم
میمَم
1 سال قبل
پاسخ به  آنتونی

قاعدتا نویسنده است که یچیزیو مینویسه ولی ادمینی که پارتگذاری میکنه نویسنده این رمان نیست!

ممد
ممد
1 سال قبل

پارت بده

میمَم
میمَم
1 سال قبل
پاسخ به  ممد

نداااا دستوری که منتظرش بودی رسید حالا باخیال راحت عملیاتو بدون نگرانی شروع کن!

Fateme
Fateme
1 سال قبل

چرا باهاش رفتی لعنتی میزدی تو دهنش دست باربد و میگرفتی میرفتی اه😂😐

دسته‌ها
6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x