7 دیدگاه

هم دانشگاهی جان پارت ۶۶

0
(0)

.

 

 

 

+ سلام دختر عمو

چه عجب یادی از ما کردی؟

_ سلام محمد چطوری؟

دیگه ما کم سعادتیم شما چرا یادی نمیکنی

+ والا بعد از اون اتفاق من هنوزم منتظر بودم تو بهم زنگ بزنی

_ هووف

منم الان زنگ زدم برای همون اتفاق

+ جدی میگی دلویییین؟

ینی روی پیشنهادم فکر کردیییی؟

_ اره..فکر کردم

+ تو رو خدا!!

واقعی میگی دلوین یا باز داری شوخی می‌کنی؟

_ نه محمد واقعی میگم

فکر کردم

+ خب بگو چی شد

جون به سرم باید بکنی تا حرف بزنی؟

چندین ثانیه به خودم مهلت فکر کردن دادم

این اون تصمیمی بود که من میخواستم بگیرم و کنار آریا باشم؟

این بود اون عشق؟

اما مغزم همین فرمانو میداد

با اون کاری که از آریا دیده بودم دیگه هیچوقت بهش محل هم نمی دادم

اون روزی که کنار دختره نشسته بود و جیک تو جیک هم و دست تو دست داشتن با لبخند برا هم حرف میزدن من تو قلب آریا بودم؟

الان اومده دم از عاشقی میزنه؟

دم از عشقی که…

+ کجا رفتی پس؟

_ راستش..

+ راستش چی دلوین؟

_ من مخالفتی ندارم میتونین با خانواده تشریف بیارین

+ واای نهههه

من دارم از دلوین چی میشنوم؟

تو مطمئنی دختر؟

چالش که نیست دلوین ها؟

نکنه مسخرم کردی؟

_ نه محمد نه..ینی باورم نداری؟

تاحالا از من دروغ شنیده بودی؟

+ نه نه..ببخشید..

قول میدم خوشبختت کنم دلوین

قول میدم هیچی برات کم نذارم

پیچیدم تو خیابون و گفتم:

_با حرف که اتفاقی نمیفته..باید عمل کنی..

+ ای به چشم..شما جون بخوا خانم بهداد.

شما کی تشریف میارید اینطرف که ما مزاحم بشیم؟

مغزمو تحت فشار قرار دادم

درست بود که محمدو میشناختم اما این شناخت کافی نبود

_ من عید برمی‌گردم محمد

می‌خوام این مدتی که میام رو باهات در ارتباط باشم تا یکم بیشتر بشناسمت

شاید اصلا به درد هم نخوردیم محمد

+ باشه دلوین موافقم!

فقط میتونم یه خواهش ازت داشته باشم؟

_ اره بگو

+ میشه علی صدام بزنی؟

مثل بچگیامون..

چقد خوب بود که اینو می‌گفت

و چقدر بهتر اینکه داشتم دل از مردی میکندم و دل به مردی دیگه میدادم که عاشقانه میپرستیدم

_ باشه حتما

من پشت فرمونم کاری نداری؟

+ نه..راستش میخواستم یه چیزی بهت بگم

_ چی؟

+ راستش دلوین..من خیلی دوست دارم!

اینو یادت نره../

ابراز علاقه ی علی حالمو خراب تر میکرد..

احساس خیانت داشتم

_ خوشحالم که اینو میگی

+ مواظب خودت باش دلوین

خدافظت

_ خدافظ

گوشیو قطع کردم و گذاشتمش رو داشبورد

لعنت به این زندگی

لعنت به این شانس

لعنت به این عشق

ای خدا چیکار کنمممم؟؟

ماشینو بغل جاده نگه داشتم.

دوتا مشت محکم رو فرمون کوبیدم.

گریه امونمو برید و سر روی فرمون گذاشتم و به حال خودم نالیدم‌..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 4.1 (12)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (7)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
...
...
1 سال قبل

عکس آریا رو کجا گذاشتین؟!

ثنا
ثنا
1 سال قبل

هر دل شکستنی تاوان داره دلوین خانم اریا هر چه قدر هم که بد باشه واقعا حقش نیست این بلا سرش بیاد

سپیده
سپیده
1 سال قبل

محدثه عکس محمدعلی رو بزار ببینم آریا بهتره یا اون😁

mahsa
پاسخ به  سپیده
1 سال قبل

راست میگه😂

سپیده
سپیده
پاسخ به  mahsa
1 سال قبل

تا الان آریا از همه بهتر بوده😂😂

سپیده
سپیده
پاسخ به  Delvin
1 سال قبل

مرسی😂😂ممنون

دسته‌ها

7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x