"خدمتکار عمارت درد" پارت8 - رمان دونی

 

این کی بود دیگه؟!

حالا هر چی من خودمو از بقیه پنهون میکنم …

 

+ نظر تو بنداز تو صندوق پیشنهادات

 

کت شلوارش قشنگ بود خوش دوخت بود

بهش میومد

پشت نقاب نمیشه ببینیش

چقد سخته…

 

_ نخوری برات بهتره

نظر ندادم گفتم بخوری حالت بد میشه

بدنت نمیکشه اینو بخوری…‌

 

+ مرسی که گفتین

 

_ من اسمم فرهاده

 

+ منم اسمم مارال

 

وای دختر کاش اسممو نمیگفتم یه اسم دیگه میگفتم

 

فرهاد: مثل اسمتون زیبایین بانو

 

+ ممنونم

 

فرهاد: دنبال کسی میگردین؟!

 

+ چطور مگه؟!

 

فرهاد: آخه همش دارین دور برتونو نگاه میکنین…

 

+ بله درسته

نه دنبال کسی نیستم

فقط داشتم نگاه میکردم…

 

فرهاد: میخواین یکی از این نوشیدنی ها رو بدم بهتون بخورین؟!

 

+ فقط یه چیزی من بخورم

مست میشم؟!

 

زد زیر خنده

چیز بدی پرسیدم مگه؟!

 

فرهاد: اینا رو برا همین گذاشتن رو میز

میخورن که مست شن…

 

+ وا مردم دیوانه ان

خوب بخورن مست بشن که چی بشه؟!

 

فرهاد: که چند دقیقه از این دنیا فارغ بشن

 

+ عجیبن غریبا

 

فرهاد: میخواین امتحان کنین؟!

 

+نه مرسی نمیخواد

 

ای بابا این چرا میخنده

انگار براش جک تعریف کردم

 

فرهاد: ازت داره خوشم میاد

 

+ من چیزی برای خوش اومدن ندارم

 

خدا این سارای در به دری کوجاست؟!

 

فرهاد: چرا داری خودت خبر نداری؟!

من تازه از سفر برگشتم

میخوام اولین رقصمو بعد از چند سال با تو داشته باشم؟!

 

این چی میگه اولین رقص ؟!

اینم شبیه اون پسراس که میگه من تا حالا پیوی هیچ دختری نرفتم

 

+  اگه قبول نکنم چی؟!

سفر چی اصن؟!

 

_  اگه خواهش کنم چی؟!

من تازه از آلمان برگشتم متخصص قلبم…

 

+ پس دکتری

چقدر خوبه زندگی خیلیا تو دستای شماست

 

فرهاد: بحث عوض نکنیم یه دور برقصیم

بعدش من در خدمت شمام

 

خدا این چقدر زود فهمید چجوری ردش کنم

ولی میتونم بهش بگم من دانشگاه قبول شدم .نمره هامم که بالاس

منم ببره آلمان…

سارام که نیست

 

فرهاد: بریم تو سالن؟!

 

مجبورم قبول کنم مگر نه این تا خود صبح پیله اس

 

+ بله بفرمایید

 

دستشو اورد جلو

الان من باید دستشو بگیرم

یا خدا

 

+ میشه دست همو نگیریم

من راحتم مرسی

دستشو عقب کشید

 

فرهاد: هر جور شما راحتین لیدی

 

حس می‌کرد همه دارن نگاهمون میکنه

 

من زیاد نرقصیدم اصن بلد نیستم اونم یکم از فیلما یاد گرفتم

 

+  آقای دکتر من رقص بلد نیستم

بیاین بیخیال شین

الان آبروتون میره

زشته

 

فرهاد: خوب بلد نباشی

فقط حرکتای منو دنبال کن

دستتو بزار رو شونه ام

 

فرهاد دستشو گذاشت رو پهلوم یه آن لرزیدم

منو به خودش نزدیکتر کرد

 

منم حرفشونو گوش میکردم حرکتاشو دنبال میکردم

 

چه آهنگ آرومیه

دلم میخواست اول رقصم با کوروش باشه…

آروز بر جوانان عیب نیست…

 

کاش زود تموم شه

 

فرهاد: آخ پام

 

+ تورو خدا ببخشید

من گفتم بلد نیستم…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان اغیار pdf از هانی

  خلاصه رمان :     نازلی ۲۱ ساله با اندوهی از غم به مردی ده سال از خود بزرگتر پناه میبرد، به سید محمد علی که….   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کام بک pdf از آنید 8080

  خلاصه رمان : کام_بک »جلد_دوم فلش_بک »جلد_اول       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لیلی به صورت pdf کامل از آذر _ ع

    خلاصه رمان:   من لیلی‌ام… دختر 16 ساله‌ای که تنها هنرم جیب بریه، بخاطر عمل قلب مادربزرگم  مجبور شدم برای مردی که نمیشناختم با لقاح مصنوعی بچه بیارم ولی اون حتی اجازه نداد بچم رو ببینم. همه این خفت هارو تحمل کردم غافل از اینکه سرنوشت چیزی دیگه برام رقم زده بود     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روزگار جوانی

    خلاصه رمان :   _وایسا وایسا، تا گفتم بریز. پونه: بخدا سه میشه، من گردن نمیگیرم، چوب خطم پره. _زر نزن دیگه، نهایتش فهمیدن میندازی گردن عاطی. عاطفه: من چرا؟ _غیر تو، از این کلاس کی تا حالا دفتر نرفته؟ مثل گربه ی شرک نگاهش کردم تا نه نیاره. _جون رز عاطییی! ببین من حال این رو نگرفتم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان

      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ شده بود. مرد تلخ و گزنده پوزخند زده و کمرِ

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نذار دنیا رو دیونه کنم pdf از رویا رستمی

  خلاصه رمان:     ازدختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختریکه کلفت خونه ی مردی شدکه تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه….روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختریرو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد…پایان خوش…قشنگه شخصیتای داستان:پانیذ۱۷ ساله: دختری آروم که

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
2 سال قبل

عالیه 😍 

ثنا
ثنا
2 سال قبل

قشنگه

نفس
نفس
2 سال قبل

زن داداش من هیچ رمانی نخوندم الان که رمانت خوندم عااااااشقش شددددمممممم😍😍😍💓💓💓
انشاالله موفق باشی اوجل خودوم🥺♥️🥺♥️

نفس
نفس
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

عهههه خدانکنهه
خوبی از شماس🥺♥️
مشیییی😍❤

وانیا
وانیا
2 سال قبل

رمانت عالیههههه
و ببخشید نویسنده جان میتونم آیدی شما رو توی هر پیام رسانی که راحتیت داشته باشم..
چند تا سوال درباره ی نوشتن رمان داشتم خصوصی…

وانیا
وانیا
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

سروش، ایتا، روبیکا، آیگپ
تلگرام هم دارم ولی اینترنت کنده و فیلتر شکن بازش نمیکنه…

paeez
paeez
2 سال قبل

بعد از تموم شدن وهم
اولین رمانیه که میخونم
اصلا زندگیم به بعد و قبل از رمان وهم تقسیم شد 😂😔💕
رمانت خیلی قشنگه کاش روزی دو پارت بزاری ♥️

SARINA
SARINA
2 سال قبل

خسته نباشی انقد زیاد نوشتی 😐

Mobina
Mobina
2 سال قبل

ای بابا چرا رمانای دیگ رو نمیزاریددددددد

ربکا
ربکا
2 سال قبل

عجب سمی شد این پارت😂😂😂

دسته‌ها
14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x