رمان تارگت پارت 383

5
(2)

 

 

 

 

 

تاییدم و که گرفت رفت زنگ بزنه و من تا جلوی در رفتم و مشغول پوشیدن کفشم شدم.. واقعاً این حال بد و آشفتگی به خاطر چی بود؟

چرا داشتم انقدر راحت وا می دادم؟ چرا تا میران و دیدم دوباره از این رو به رو شدم و یادم رفت که تو این یک سال و نیم یاد گرفته بودم که بدون اونم می تونم زندگی کنم؟

اون یه آدمی بود توی زندگی گذشته ام که خیلی اتفاقی دوباره هم و دیدیم.. مثل همه دوست پسر دوست دخترایی که بعد از کات کردن ممکنه بازم با هم چشم تو چشم بشن و حالا فرق ما این بود که رابطه امون.. یه کم غیر عادی تر از بقیه پیش رفت..

ولی این چیزی نبود که بخواد اصل قضیه رو تغییر بده و باعث بشه فکرای عجیب غریب و نشدنی به سرم راه بدم.. من اتفاقاً باید خودم و آماده می کردم و از همین موقعیت برای اثبات خیلی چیزا به میران استفاده می کردم و بهش می فهموندم هرچی بین ما بوده تو همون گذشته مونده و حداقل از جانب من تموم شده..

حتی اگه خودم باور داشته باشم که حرفام دروغ محضه.. ولی باید این و هرجوری که می تونستم به میران.. ثابت می کردم.. یعنی امیدوار بودم که بتونم!

*

..همه اون روزایی که بی تو گذشت..

..کنار تو بودم و..

..غصه رفتن تو یه روزی گرفت..

..تمام وجودم و..

..نمی دونم کجایی چه تلخه که من..

..یه خاطره بودم و بس..

بعد از ده تا آهنگی که از گوشیم پخش شد و من هیچ توجهی به متنش نشون ندادم.. صدای این یکی رو.. بی اهمیت به این که تو شرکت کوروش بودم و مثلاً قرار بود کارایی که بهم محول کرده رو انجام بدم.. بالا بردم و با پیشونی تکیه داده شده به شیشه میز.. غرق شدم تو متن ترانه!

..نمی تونم از عشق تو دل بکنم..

..تو این همه خاطره..

..نمی دونم به چشم کی زل بزنم..

..نگاهت و یادم بره..

..هنوزم عشق و خاطره هات تو دلِ..

..کسی که دوست داره هست..

 

 

 

 

 

دو روز بود که از اون دیدار می گذشت و من دیگه هیچ نشونه ای از حضور میران توی زندگیم ندیدم.. حتی می ترسیدم با کسی درباره اش حرف بزنم.

تو این دو روز.. هم با آفرین حرف زده بودم و هم با امیرعلی.. که حالا دیگه اونم از همه چیز خبر داشت و می دونست میران چرا رفته و چه اتفاقاتی این جا افتاد که تهش به خارج رفتنش منجر شد! ولی بازم هیچی بهشون نگفتم تا ته حرفم.. سرزنش و نصیحتی ازشون نشنوم!

..همه گوشم و پر می کنن که دیگه..

..گریه واسه تو بسه..

..دستایی که جدا بوده این همه سال..

..محاله به هم برسه..

..اونی که همه چیزت و دادی براش..

..واسه یکی دیگه دلواپسه..

نمی دونم دلیل سکوتم چی بود.. جدا از اون سرزنشی که دوست نداشتم بشنوم.. شاید می ترسیدم از برخورد بقیه.. یا شایدم.. می ترسیدم از واکنش خودم موقع به زبون آوردن این جریان..

می ترسیدم جوری این قضیه رو تعریف کنم.. که شنونده خیلی راحت بفهمه تمام این مدت بلوف می زدم که فراموشش کردم و دیگه بهش فکر نمی کنم.

..همه می دونن عمریه رفتی و من..

..همون جوری دوست دارمت..

..نمیای و می میرم و کاش خبرش..

..برسه یه روزی بهت..

..دل دیوونه راضی نمی شه تو رو..

..به یکی دیگه بسپارمت..

می ترسیدم از قلبم که هر بار با یادآوری اون برخورد چند دقیقه ای تو سینه ام بالا و پایین می پرید.. من و بازم رسوا کنه سرِ این احساسی که از نظر همه.. حتی عقل و منطق خودم ممنوع بود.. ولی دلم این چیزا رو نمی فهمید!

..می دونی دل بریدن از این همه عشق..

..درست مثل مرگمه..

..خیابونای خلوت و پرسه زدن..

..بدون تو حقمه..

..رفتی و هرچی بین من و تو گذشت..

..رسیده به گوش همه..

ولی شاید مغزمم داشت با قلبم همکاری می کرد.. وگرنه چه لزومی داشت که تو این دو روز.. انقدر اون کلمات و با همون لحن و همون صدا تو گوشم تکرار کنه..

..نمی تونم بدیت و به روت بیارم..

..غرورت و بشکنم..

..دلم می خواد صدات و یه بار دیگه..

..با دلهره بشنوم..

..با تو تموم پاییز و زیر یه چتر..

..دوباره قدم بزنم..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.4 (5)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

13 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
8 ماه قبل

عالیه

علوی
علوی
9 ماه قبل

نویسنده محترم:
اگه قراره صبرمون رو امتحان کنی، باید بگم من عشق ممنوعه استاد رو تو این سایت خوندم!!
بقیه انقدر حوصله دارند که دلارای رو می‌خونن و براش چندصد کامنت می‌ذارن.
پس خیالت راحت، کل مثنوی معنوی رو هم تایپ کنی و لابه‌لاش یه خط از افکار اینا بگی بازم از رو نمی‌ریم.
اما خودت احترام خودت رو نگه دار و این نوشته رو جلو ببر!!
ادمین جان، بازم ممنون. پایدار باشی

الهه
الهه
پاسخ به  علوی
9 ماه قبل

دمت گرمممم😂😂😭

زهرا
زهرا
9 ماه قبل

یعنی چی با اهنگ اخه

آدم معمولی
آدم معمولی
9 ماه قبل

میگما نویسنده آهنگ درخواستی هم میزاری ؟

الهه
الهه
پاسخ به  آدم معمولی
9 ماه قبل

😂😂😂😂😂

آدم معمولی
آدم معمولی
پاسخ به  الهه
9 ماه قبل

والا چه وضعی ساختن واسمون فقط منتظرم این رمان تارگت و دلارای تموم بشه

خواننده رمان
خواننده رمان
9 ماه قبل

ممنون که کل پارتو با آهنگ تموم کردی

ℳℯℓ𝒾𝓈𝓈𝒶
ℳℯℓ𝒾𝓈𝓈𝒶
9 ماه قبل

مثلا این پارت بود بابا دس خوش

Anya
Anya
9 ماه قبل

نویسنده دستخوش بابا…..چهارکلمه از مغز مریضت تراوش میکنه همونو مینویسی میره پی کارش….بابا پارتا رو طولانی کن رمانت سه تا سور به دلارای زده

دیانا
دیانا
9 ماه قبل

یعنی یک دونه مکالمه هم نداشت همش داره با خودش حرف میزنه🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
9 ماه قبل

خوب خوب این دفعه ک فقط اهنگ خوند خدددداااااا
من دیگه رد دارم

آخرین ویرایش 9 ماه قبل توسط 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
:///
:///
9 ماه قبل

کل پارت اهنگ بود که:/

دسته‌ها

13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x