رمان جرئت و شهامت پارت ۲۰

1
(1)

 

 

_کجا؟

 

و در را بست. و به چشم هایم خیره شد.از آن چشم هایش هیچ حسی نبود پوچ و خالی بود.

 

_چرا الکی هین می کشی؟مگه قراره بخورمت؟

 

دستش را محکم از ران پاهایم برداشتم و با تشر به او گفتم:

 

_بار آخرت باشه به من دست میزنی.

 

به حرفم اهمیت نداد.

 

و کمربند ماشین را بست و ماشین را روشن کرد و گاز داد.

آهنگ ملایمی همانطور داشت پخش می‌شد. و منی که علت کارش را نمی‌دانستم.یک لحطه خوب بود و یک لحظه بد میشد.

 

تا در فروشگاه نگه داشت و گفت:

 

_میتونی اون کاغذ که خرید ها رو نوشته بود و بدی؟

 

اما با یاد اینکه مادر بهم داد و من او را نگرفتم آهم گرفت .لبم را تر کردم و گفتم:

 

_یادم رفت.

 

با نفرت به من نگاه کرد و زیر لب گفت”دختر به خر بودن تو ندیدم.”عصبانی شدم و با تشر گفتم:

 

_خودت خری.به من چه خودت کاغذ رو میگرفتی.

 

پوفی کشید و تلفنش را در آورد و خم شد و از داشبورد یک کاغد و خودکار بیرون آورد و شماره را گرفت.

 

تلفن را در گوش هایش گرفت و با کمی مکث گفت:

 

_سلام مادر جون،اگه میشه بگی خرید ها رد انجام بدم ترنم یادش رفته.

 

و کمی خنده ی کوتاهی کرد .همانطور که داشتم با انگشتانم ور می رفتم سریع در کاغد چیزی نوشت و از ماشین پیاده شد.

 

یهو به سمت دختری رفت همانطور که حس کنجکاوی هم گل گرده بود با حیرت نگاه می کردم.

 

دیدم دختر را در آغوش گرفت و بعد از چند دقيقه به داخل فروشگاه رفتن‌.

 

نمیدانم چقدر گذشت که از فروشگاه بیرون آمد چشم هایم را باریک کردم بله آن دختر هم دارد به سمت فرید می آید.

 

فرید سوار شد و دخترک در را باز کرد و به سر تا پای من نگاه کرد.

 

آدامس را در دهانش جوید گفت:_میشه پیاده شی؟؟

 

به لباس هایش نگاه کردم یک شلوار بگ داشت و یک مانتو جلو باز که سبز رنگ بود.چشم هایش آبی بود و یک آرایش سنگین داشت.

 

اخمی کردم و حرصی گفتم:_صندلی عقب و واسه چی گذاشتن تا بری اونجا بشینی.

 

دوباره آدامسش را جوید صدای ملچ مولوچش اعصابم را خط خطی می کرد.و با لحن لوسی به فرید گفت:

 

_میشه به این شیربرنج بگی بره عقب بشینه فرید. لطفااا

 

فرید با لحن محکم به من نگاه کرد و گفت:ترنم،برو عقب بشین..!

 

《بچه ها متاسفانه مشکلی برام پیش اومده شاید نتونم تا شنبه پارت بزارم..اما اگه به اینترنت دسترسی پیدا کردم یه پارت طولانی میزارم》

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230123 235654 617

دانلود رمان التهاب 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     گلناز، دختری که برای کار وارد یک شرکت ساختمانی می‌شود، اما به‌ واسطهٔ یک کینه و دشمنی، به جرم رابطه با صاحب شرکت کارش به کلانتری می‌کشد…      
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۲۱۲۳۲۹۳۷

دانلود رمان ناگفته ها pdf از بهاره حسنی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد، آشنایی او با جوانی در هواپیما و در مورد زندگی خود، این داستان را شکل می دهد ……
567567

دانلود رمان بید بی مجنون به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان: سید آرمین راد بازیگر و مدل معروف فرانسوی بعد از دوسال دوری به همراه دوست عکاسش بیخبر از خانواده وارد ایران میشه و وارد جمع خانواده‌‌ش میشه که برای تحویل سال نو دور هم جمع شدن ….خانواده ای که خیلی‌هاشون امیدی با آینده روشن آرمین نداشتن…
127693 473 1

دانلود رمان راز ماه 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         دختری دورگه ایرانی_آمریکایی به اسم مهتا که در یک رستوران در آمریکا گارسونه. زندگی عادی و روزمره خودشو میگذرونه. تا اینکه سر و کله ی یه مرد زخمی تو رستوران پیدا میشه و مهتا بهش کمک میکنه. ورود این مرد به زندگی…
nody عکس های شخصیت بهار و کامران در رمان ازدواج اجباری 1626111507

رمان ازدواج اجباری 0 (0)

1 دیدگاه
  دانلود رمان ازدواج اجباری   خلاصه : بهار یه روز که از مدرسه میاد خونه متوجه ماشین ناشناسی میشه که درخونشون پارکه که مسیر زندگیش و تغییر میده… پایان خوش  
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۵۳۷۱۸۵

دانلود رمان نفس آخر pdf از اکرم حسین زاده 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختر و پسری که از بچگی با هم بزرگ میشن و به هم دل میدن خانواده پسر مذهبی و خانواده دختر رفتار ازادانه‌تری دارن مسیر عشق دختر و پسر با توطئه و خودخواهی دیگران دچار دست انداز میشه و این دو دلداده از…
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۶ ۲۳۳۰۲۳۹۵۴

دانلود رمان حس مات pdf از دل آرا دشت بهشت 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       داستان درباره سه خواهره که در کودکی مادرشون رو از دست دادن.پسر دوست پدرشان هم بعد از مرگ پدر و مادرش با اونها زندگی میکنه ابتدا یلدا یکی از دختر ها عاشق فرزین میشه و داستان به رسوایی میرسه اما فرزین راضی به ازدواج…
images 1

رمان هیچکی مثل تو نبود 1.7 (3)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان هیچکی مث تو نبود خلاصه : آنا مفخم تک دختر خانواده مفخم کارشناس ارشد معماریه. بی کار و جویای کار. یه دختر شاد و سر زنده که با جدیت سعی میکنه مطابق میل پدرو مادرش رفتار کنه و اونها رو راضی نگه داره. اما چون اعتقادات و…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۳ ۱۵۱۴۲۱۶۳۷

دانلود رمان باید عاشق شد pdf از صدای بی صدا 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       پگاه دختر خجالتی و با استعدادی که به خواست پدرش با مبین ازدواج میکنه و یکسال بعد از ازدواجش، بهترین دوستش با همسرش به او خیانت می‌کنن و باهم فرار میکنن. بعد از اینکه خاله اش و پدر و مادر مبین ،پگاه رو…
IMG 20210725 110243

دانلود رمان دلشوره 1 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:       هم اکنون داستان زندگی پناه را تهیه کرده ایم، دختری که بین بد و بدتر گیر کرده و زندگی اش دستخوش تغییراتی شده، انتخاب مردی که برای جان خودش او را قربانی میکند یا مردی که همه ی عمرش عاشقانه هایش را با…
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مینا
مینا
9 ماه قبل

وا این پسره چه مرگشه هم ترنم و میخواد هم با یکی دیگه پلاسه؟☹☹

ساناز
ساناز
9 ماه قبل

حداقل اینجا تمومش نمی‌کردی 🤕🤦 دخترووووو کییییه

بانو
بانو
9 ماه قبل

ان‌شاءالله مشکلات حل بشن

ولی عجب جایی موندیم تو خماری

Haj.ali
Haj.ali
9 ماه قبل

آخه این چه رمانیه😐

رضا میر
رضا میر
پاسخ به  Haj.ali
9 ماه قبل

مشکل داری اون دکمه ی لامصب و بزن خارج شو ما خوشمون میاد

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x