رمان جرئت و شهامت پارت ۲۱

1
(1)

 

 

با غیض به دختره نگاه کردم و بدون توجه به حرف فرید گفتم:

 

_فکر کنم حرفم و باید دوبار تکرار کنم.گفتم برو عقب بشین!

 

پا هایش را به زمین کوبید هر لحظه اخم هایم بیشتر گره می‌خورد.این دیگر چه رفتار خودخواهانه ای است؟

_فرید این شیر برنج کیه اصلا؟

 

فرید لبش را تر کرد تا خواست جوابش را دهد گفتم:

 

_چیه هی شیربرنج شیربرنج میکنی؟به من چه که تو سیاهی‌؟حسود

 

فرید چشم هایش را بست دخترک شروع به غر زدن می کرد فرید بلند گفت:

_رونیکا برو عقب بشین..

 

دخترک در را محکم بست و آمد عقب نشست انگار که از این رفتار من به مزاجش خوش نیامده بود.

 

_خب..ترنم این رونیکا هست پارتنر بنده. (نگاهی به آن دخترک که رونیکا بود کرد) و اینم ترنم هست بهت تعریف کردم.

 

و به رونیکا چشمکی زد.هر چقدر فکر کردم چیزی از رفتار آنها متوجه نشدم.

 

همانطور که زبانم را دور لبم می چرخاندم گفتم:

_خب فرید نگفتی،این پارتنرتون نمیدونه که تو به خاستگاری من اومدی و من بهت جواب رد دادم؟

 

رونیکا با حرف من پقی زد زیر خنده و کمی جلو آمد و دستش را دور شانه ام گذاشت و گفت:

 

_برام مهم نیست عزیزم…بالاخره چه اشکالی داره آدم با دو نفر باشه. شما جوش نخور

 

و با آدامسش می جوید فرید ماشین را روشن کرد و حرکت کرد..

 

من هم شانه ای بالا انداختم و گفتم:_برام مهم نیس.

فرید نیشخندی زد و گفت”معلومه.”

 

آهنگ را پخش کرد و آن دخترک تا صدای آهنگ را شنید شروع به رقصیدن کرد.

 

مگه میشه مودم با یکی خیلی جور باشه هر چی میگم در گوشم میگه بیبی جون باشه

بیبی وقتی با منی هست همه چی اوکی
بدون خوبه مودش با تو اوکی

بگو می خوای چیو کجا کی همه چی اوکی
اوکی اوکی اوکی اوکی اوکی اوکی اوکی

شبم پاهات باز می شه مری …..

 

(کسایی که متوجه نشدن برید آهنگ و گوش بدید متوجه میشید.)

 

این دیگر چه آهنگ مضخرفی هست،که داره پخش میشه؟برگشتم و به دختره نگاه کردم که داشت می رقصید.

 

فرید هم داشت سرش را بالا پایین تکون میداد. سریع پخش خاموش کردم و گفتم:

 

_این دیگه چه آهنگیه که گوش میدید.؟

 

فرید پخش و روشن کرد و گفت:_اونش به تو مربوط نیست.

 

و صدا رو بلند کرد چشم هایم گشاد شده بود اینا حیا نداشتن.؟

 

صدا را قطع کردم.خودم هم از این نوع آهنگ خجالت میکشیدم.رونیکا آمد نزدیک و با لحن لوس گفت:

 

_فرید این دختره ی غربتی و واسه چی اوردی گند بزنی به تفریحمون؟

 

دندانم را بهم سابیدم من به تفریحاتشان گند زدم؟کل تفریحاتشان این آهنگ بود؟؟

 

فرید ماشین را پارک کرد و گفت:_پیاده شو ترنم. داری شورشو در میاری،انگار پیغمبری.

 

میخواستم دهانم را باز کنم اما رونیکا گفت:

_خانوادش این و از لپ لپ اوردن؟ایشش

 

برگشتم و گفتم:_فکر کنم همه رو عین خودت میبینی تو…

 

فرید حرفم را قطع کرد و با لحن محکم گفت:_بیــــرون

 

چینی به بینی ام دادم و بدون اینکه به به فرید نگاه کنم در را باز کردم و بیرون اومدم و محکم کوبیدم.

 

اما فرید شیشه ی ماشین را پایین داد و گفت:_فکر کنم تا حالا تو عمرت ماشین مدل بالا ندیدی که طرز بستنش و بلد باشی.

 

رونیکا خنده ی لوسی کرد و گفت”خیلی خودتو میگیری ترنم جوون”

 

پوزخندی زدم و نگاهی به ماشین کردم:آقا فرید یه طوری حرف میزنی انگار ماشینت بنزه، عقده ای …

 

و دیدم رونیکا از ماشین پیاده شد و تا خواست جلو بنشیند گفتم:

 

_تو هم زیادی ضر میزنی مراقب اون دهنت باش.منم بلدم جواب بدم

 

او هم اخمی کرد و من بدون هیچ اینکه نگاهی به آن دو که با نفرت به من نگاه می کردند دور شدم.

 

زیب کیفم را باز کردم و دنبال کیف پول گشتم با یادآوری اینکه آن را در میز آرایش گذاشتم آهم گرفت.

 

آخه چرا باید فراموش کنم؟ مگه آدم بدون پول هم بیرون می رود؟ به گوشی نگاه کردم دیدم دو بار تماس بی پاسخ از مامان داشتم.

 

زیپم را بستم و با مادر تماس گرفتم با کمی مکث مادر پاسخ داد:

 

_ترنم ..میمیری جواب بدی؟؟

 

لبم را تر کردم و همانطور که هوای گرم کل پیراهنم را خیس کرده بود لب زدم:

 

_چیکار کنم مامان گوشیم سایلنت بود.

 

_خب..دیگه چه خبر..

همانطور که داشتم با قدم های بلند حرکت می کردم گفتم:

 

_توقع داری چی بشه.؟فرید با دوس دخترش اومد منم پرت کرد بیرون عین یه آشغال.

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
Romantic profile picture 50

دانلود رمان ما دیوانه زاده می شویم pdf از یگانه اولادی 0 (0)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان :       داستان زندگی طلاست دختری که وقتی هنوز خیلی کوچیکه پدر و مادرش از هم جدا میشن و طلا میمونه و پدرش ، پدری که از عهده بزرگ کردن یه دختر کوچولو بر نمیاد پس طلا مجبوره تا تنهایی هاش رو تو خونه عموی…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۴ ۱۳۴۱۱۴۶۷۰

دانلود رمان رثا pdf از زهرا ارجمند نیا و دریا دلنواز 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     امیرعباس سلطانی، تولیدکننده ی جوانیست که کارگاه شمع سازی کوچکی را اداره می کند، پسری که از گذشته، نقطه های تاریک و دردناکی را با خود حمل می کند و قسمت هایی از وجودش، درگیر سیاهی غمی بزرگ است. در مقابل او، پروانه حقی، استاد…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۸۰۵۳۰۲۵۷

دانلود رمان ارتعاش pdf از مرضیه اخوان نژاد 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     روزی شهراد از یه جاده سخت و صعب العبور گذر میکرده که دختری و گوشه جاده و زخمی میبینه.! در حالیکه گروهی در حال تیراندازی بودن. و اون دختر از مهلکه نجات میده.   آیسان دارای گذشته ای عجیب و تلخ است و…
Screenshot 20221015 143117 scaled

دانلود رمان مارتینگل 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۲ ۱۵۵۸۴۷۶۳۹

دانلود رمان دژ آشوب pdf از مریم ایلخانی 0 (0)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان:     داستان خاندانی معتبر در یک عمارت در محله دزاشیب عمارتی به نام دژآشوب که ابستن یک دنیا ماجراست… ماجرای یک قتل مادری جوانمرگ پدری گمشده   دختری تنها، گندم دختری مهربان و سرشار از محبت و عشقی وافر به جهاندار خان معین شهسواری پیرمردی چشم…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۵ ۱۴۰۲۴۳۳۱۴

دانلود رمان در حسرت آغوش تو pdf از نیلوفر طاووسی 5 (1)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :     داستان درباره ی دختری به نام پانته آ ست که عاشق پسری به نام کیارشه اما داستان از اونجایی شروع میشه که پانته آ متوجه میشه که کیارش به خواهرش پریسا علاقه منده و برای خواستگاری از پریسا پا به خونه ی اونها میذاره…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۲ ۲۳۱۵۱۳۵۵۲

دانلود رمان دروغ شیرین pdf از Saghar و Sparrow 0 (0)

11 دیدگاه
    خلاصه رمان :         آناهید زند دانشجوی پزشکی است او که سالها عاشقانه پسر عمه خود کاوه را دوست داشته فقط به خاطر یک شوخی که از طرف دوست صمیمی خود با کاوه انجام میدهد کاوه او را ترک میکند و با همان دختری که…
IMG 20230127 013504 2292

دانلود رمان سعادت آباد 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :         درباره دختری به اسم سوزانه که عاشق پسر عموش رستان میشه و باهاش رابطه برقرار میکنه و ازش حامله میشه. این حس کاملا دو طرفه بوده ولی مشکلاتی اتفاق میوفته که باعث جدایی این ها میشه و رستان سوزان رو ترک…
اشتراک در
اطلاع از
guest

7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Setiii
Setiii
9 ماه قبل

به نظرم عزیزم یا کتابی بنویس یا نه
اخه جملاتت با هم جور در نمیاد

بانو
بانو
9 ماه قبل

داره جالب میشه

ساناز
ساناز
9 ماه قبل

ترنم چه عادی برخورد کرد

ساناز
ساناز
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
9 ماه قبل

نه آخه تعجب نکرد 🤕😂 یا مثلا کلییییی فحش به فرید میداد😶😂

دسته‌ها

7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x