رمان جرئت و شهامت پارت ۲۵

1
(1)

 

 

انگار این حرف بی بی کافی بود که همه ساکت شدن حتی خودم فرنود بالا رفت.و مادر با صدای آرام گفت:

 

_سفره رو بندازید الان حامد میاد.

 

فیروزه نگاهی به مادر کرد و با لبخند خجسته گفت:

_نگو تابان.سر یه حرف ساده ناراحت شدی. که باور نمی کنم

 

مادر پشت چشمی به من نازک کرد و لب زد:

 

_ترنم‌..میخوای صبح تا غروب اینجا وایستی؟برو دیگه…

 

سرمی به نشانه ی باشه تکان دادم و خارج شدم بی بی رو یکی از مبل ها نشست و زیر لب واسه خودش زمزمه می کرد.

 

_خجالت نمی کشن…آخه سر این هم باید دعوا راه بندازن؟

 

من هم کنارش نشستم و دستم را در شانه اش گذاشتم تا من را دید لبخندی زد که همان موقع صدای مادر را شنیدم:

 

_ترنم مگه نگفتم سفره رو بنداز..

_اومدم.

 

و از مبل بلند شدم و سفره را انداختم دیدم فرید دارد با مادر حرف می‌زند و سیب زمینی سرخ کرده را میجود.

 

بی توجه به آن به سمت حياط رفتم..واقعا یک زندگی حوصله سر بری داشتم.

 

زندگی که طعمش برای من تلخ بود.
مثل تلخی قهوه که هیچ وقت قرار نبود از بین برود. خودم هم نمی‌دانستم چیکار کنم.

 

چی درست است و چی غلط.. به سمت درخت بید مجنون رفتم در حال فکر بودم.

 

شاخه ی درخت را با دستانم گرفتم …نمیدانم چقدر گذشته بود که با دیدن هیبت مردانه ای جیغ کوتاهی زدم.

 

_چیه ترنم چرا ترسیدی؟

 

با دیدن فرید اخم هایم تو هم رفت نفس عمیقی کشیدم و گفتم:

_چیزی شده؟

 

لبخندی زد و دستانم را گرفت همانطور دستانش پس دادم گفتم:

 

_حرفت و بگو‌

_اینقدر تو خودت بودی متوجه نشدی بابات اومده و قراره شامم بخوریم.

 

و دوباره دستانم را گرفت اخم هایم کور تر شد و گفتم:

 

_میشه ول کنی دستام و.

 

انگار منتظر همین حرفم بود که سریع گفت”نه” و بعد از کمی مکث لبخند زد و گفت:

 

_بالاخره..تو نامزدمی قراره ازدواج کنیم و دیگه هم به فرنود نزدیک نشو.

 

دندانم را با حرص سابیدم و با لحن مسخره سرم و کج کردم و گفتم:

 

_عه پس قراره ازدواج کنیم پس اون دوست دخترت نقش چی و داشت،؟نقش هویج؟

 

و گوشی فرید زنگ خورد دستم را محکم پس زدم و قدمم را تند کردم موقع ی خارج کردن تلفنش از جیبش نام مسخره ای که گذاشته بود را خواندم.

 

“زندگیم.”

 

چه اسم عجیب و غریبی …
یادم حرف فرنود افتادم ،گفت کار های فرید مشکوک است.به این نتیجه می رسم که انگار کاسه ای زیر نیم کاسه اس.

 

قبل از اینکه آیکون سبز را لمس کند رو به رو اش می ایستم و می‌گویم:

 

_آقا فرید هزار دفعه دیگه تکرار می کنم ..کار هایی که من می کنم به تو هیچ ربطی نداره پس حق نداری دخالت کنی..بعدم دقت کردی عین آفتاب پرست رنگ عوض می کنی؟؟یه روز وحشی و یه روزم خوب و عالی هستی

 

همانطور با چشمانم به تلفنش اشاره ای کردم و پچ زدم:

 

_ و این برام خیلی سواله این نقش دوست دخترت چیه؟… فقط بهم نزدیک نشو فریددد…ازت متنفرم ..از کارات، که خیلی برام عجیبه .

 

و قدم هایم را تند کردم و بدون اینکه اجازه ی صحبت به او بدهم از دیدش خارج شدم. انگار من را نمیدید. که تلفن را در کنار گوشش گرفت و گفت:

 

_جانم عزیزم….ببخشید چیکار کنم اون ترنم…هی حرف میزد…من نه کنارش نبودم داشتم بهش میگفتم شام آمادس بیا تو

 

احساس کردم زیادی چرت می‌گوید اما آخر حرفش باعث شد که یه لحظه به فکر برم.

 

_قول میدم اون کار و بکنم رونیکا جونم…قول میدم..چیکار کنم وا نمیده….اوکی عشقم بای

 

چشم هایم گشاد شده بود…

منظور از حرفش چی بود ؟انگار مغزم کلی برج از سوال برایم ساخته بود.. لب هایم را بهم فشار دادم و با خودم گفتم:

 

_خب حتما منظورش یکی دیگه اس…به من چه اصلا؟

 

و وارد خانه شدم.

 

《خب بچه ها پارت بعد  آدرس خونه ی فرید و تابان و میفرستم …چون قراره حسابی از دستشون کفری بشید 😂》

ممنونم که از من حمایت می کنید 🩵💛

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۵ ۱۷۳۲۳۶۸۷۷

دانلود رمان شاهکار pdf از نیلوفر لاری 0 (0)

4 دیدگاه
    خلاصه رمان :       همه چیز از یک تصادف شروع شد، روزی که لحظات تلخی و به همراه خود آورد ولی می ارزید به آرزویی که سالها دنبالش باشی و بهش نرسی، به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی می ارزید، به یک شاهکار می ارزید، به یک…
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۹ ۱۳۳۱۲۳۴۴۸

دانلود رمان تردستی pdf از الناز محمدی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   داستان راجع به دختری به نام مریم که به دنبال پس گرفتن آبروی از دست رفته ی پدرش اشتباهی قدم به زندگی محمد میذاره و دقیقا جایی که آرامش به زندگی مریم برمیگرده چیزایی رو میشه که طوفانش گرد و خاک بزرگتری توی زندگی محمد…
IMG 20230123 235641 000

دانلود رمان روزگار جوانی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   _وایسا وایسا، تا گفتم بریز. پونه: بخدا سه میشه، من گردن نمیگیرم، چوب خطم پره. _زر نزن دیگه، نهایتش فهمیدن میندازی گردن عاطی. عاطفه: من چرا؟ _غیر تو، از این کلاس کی تا حالا دفتر نرفته؟ مثل گربه ی شرک نگاهش کردم تا نه…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۴۲۹۹۴۷

دانلود رمان وسوسه های آتش و یخ از فروغ ثقفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     ارسلان انتظام بعد از خودکشی مادرش، به خاطر تجاوز عمویش، بعد از پانزده سال برمی‌گردد وبا یادآوری خاطرات کودکیش تلاش می‌کند از عمویش انتقام بگیرد و گمان می کند با وجود دختر عمویش ضربه مهلکی میتواند به عمویش وارد کند…  
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۷۵۴۸۵۵

دانلود رمان سیاهپوش pdf از هاله بخت یار 0 (0)

5 دیدگاه
    خلاصه رمان :   آیرین یک دختر شیطون و خوش‌ قلب کورده که خانواده‌ش قصد دارن به زور شوهرش بدن.برای فرار از این ازدواج‌ اجباری،از خونه فراری میشه اما به مردی برمیخوره که قبلا یک بار نجاتش داده…مردِ مغرور و اصیل‌زاده‌ایی که آیرین رو عقد میکنه و در…
پروفایل عاشقانه بدون متن برای استوری 1 323x533 1

دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی 5 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۱۶۴۵۸۳۷

دانلود رمان کفش قرمز pdf از رؤیا رستمی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :         نمی خواد هنرپیشه بشه، نه انگیزه هست نه خواست قلبی، اما اگه عاشق آریو برزن باشی؟ مرد قلب دزدمون که هنرپیشه اس و پر از غرور؟ اگه این مرد قلب بشکنه و غرور له کنه و تپش قصه مون مرد بشه برای…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۷ ۱۶۱۹۳۵۹۶۰

دانلود رمان خشت و آیینه pdf از بهاره حسنی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   پسری که از خارج میاد تا یه دختر شیطون و غیر قابل کنترل رو تربیت کنه… این کار واقعا متفاوت خواهد بود. شخصیتها و نوع داستان متفاوت خواهند بود. در این کار شخصیت اولی خواهیم داشت که پر از اشتباه است. پر از ندانم…
اشتراک در
اطلاع از
guest

12 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مینا
مینا
9 ماه قبل

والا من که شک دارم این زن مادر واقعی ترنم باشه کدوم مادری هست بهش بگن پسره دوست دختر داره بازم طرف پسره باشه خااااککک عالم تو سرش شک ندارم نقشه این دو تا لجن تجاوز به ترنمه حتما بلایی سرش میاد اونوقت میخوام ببینم این مادر کثافتش چجوری میخواد تو روی دخترش نگاه کنه بابا صد رحمت به نامادری سیندرلا

مینا
مینا
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
9 ماه قبل

سلام به روی ماهت کاش فقط رمان بود ولی من متاسفانه و صد افسوس چنین پدر مادرهایی رو تو جامعه زیاد دیدم که با خودخواهی هاشون باعث یک عمر بدبختی بچه هاشون علی الخصوص دختراشون شدن یه نمونش تو خانواده مادریم بود به زور دخترش و شوهر داد فقط چون پسره پولدار بود دختره هر چی خودش و کشت بابا این پسر لا ابالیه گفتن تو بچه ای نمیفهمی دختره تو زندگی کلی زجر کشید تا جایی رسید که پسره جلو چشمش دختر می‌آورد خونه میرفت به مادرش میگفت محکوم میشد تو عرضه شوهر داری نداری بعد کار به جایی رسید که دختره خودکشی کرد الان همون پدر مادر نشستن میزنن سرشون دخترمون جوون مرگ شد رمان شما من و یاد اون طفلک میندازه😔😔😔😔😔😔

خواننده رمان
خواننده رمان
9 ماه قبل

ممنون میشه پارتا رو طولانیتر کنین

رضا میر
رضا میر
9 ماه قبل

مطمئنم این فرید و دوس دخترش ی نقشه ای دارن
آفرین آدرس خونشونو بده بریم دخلشونو بیاریم😈🤬

مینا
مینا
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
9 ماه قبل

تو رو خداااا این رمانم با تجاوز همراه نباشه حساسیت گرفتم از بس هر رمان خوندم توش تجاوز بوده فقط لطفاااا ترنم قبل اینکه بلایی سرش بیاد به پدرش بگه و دست فرید و رو کنه و بی آبروش کنه لطفااااااااااااااا

مینا
مینا
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
9 ماه قبل

قربون چشات من از مکالمه فرید و کاراش و ترس ترنم چنین برداشتی کردم معذرت میخوام اگه جسارت کردم امیدوارم ناراحتتون نکرده باشم😘😘😘😘

دسته‌ها

12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x