رمان جرئت و شهامت پارت ۸

1
(1)

 

معلم ماژیکش را در آورد و بر روی تخته خلاصه ی درس را توضیح می‌داد.

 

با دقت به توضیحات او گوش میدادم و در دفترم نکته های او را می نوشتم.

 

_خب بچه ها این نکته ی خیلی مهمی هست. و حتما در،امتحان ترمتون و کنکور وجود‌ داره. و درس آخر و مرور کنید.

 

یکی از بچه های درس خون کلاس که به گفته ی همه ی بچه ها ،خرخون بود دستش را بالا گرفت و گفت:

 

_خانم من یه سوالی دارم..
قرارداد الجزایر چه زمانی بین ایران و عراق منعقد شد؟

 

_ خانم نادری به نکته ی خوبی اشاره کردین ایم سوال خیلی مهمه !
در سال۱۳۵۴ش ایران و عراق برای پایان دادن به اختلافات مرزی و رفع مناقشه بر سر اروند رود قراردادی را با میانجیگری دولت الجزایر امضا کردند.

 

و ماژیکش را به میز ضربه زد و لب زد :

 

_تو سوالات ترم که هفته ی بعد دارین ،این سوال و طرح کردم و صد درصد در  کنکور هم میاد.

 

با صدای زنگ همه ی بچه ها به معلم خسته نباشید گفتند و راحله سریع مرا به سمت حياط برد ..میدانستم دارد از فضولی می میرد.

 

و در صندلی نشوند و گفت:

 

_حالا توضیح بده چه اتفاقی افتاده؟

 

چشمانم را ‌چرخاندم و نفسم را حبس کردم یک غلط کردن خاصی در چشمانم سوق میداد.

 

_چه غلطی کردم بهت گفتم‌..

 

پا هایش را محکم به زانو هایم کوبید و گفت:

 

_بگو دیگه ترنم..اه

 

با درد زانویم مثل مار به خودم پیچیدم و نعره ی زدم و گفتم:

 

_چته وحشییییی !‌! میگم دیگه..

 

لبم را خیس کردم و گفتم_میخواستی چی بشه؟فرید اومد خاستگاریم منم بهش جواب رد دادم به داییم،بر خورد و رفت.

 

_همین؟

 

دندانم را سابیدم و با لحن خشمگین و دردی که زانویم را اذیت می کرد پچ زدم:

 

_توقع داری برات داستان بگم؟

و بلند شدم .

 

حوصله ی کسی را نداشتم ،حتی حوصله ی خودم را انگار یک وزن صد کیلویی در پشت کمرم گذاشته شده است.

 

که حتی راه رفتن هم مرا خسته می کند.پشتم را کردم دیدم راحله پشتم قدم میزند.

 

محلش ندادم‌. و به سمت کلاس رفتم و کتابم را برداشتم و در کتابخانه راه افتادم.

 

_ناراحت شدی ترنم،من منظوری نداشتم.

 

چینی به بینی ام دادم و لب زدم.

 

_باشه..میشه،ولم کنی میخوام تنها باشم.

 

* * * *

 

مادر در حال درست کردن قرمه سبزی بود،و من هم در حال درس خواندن..

 

درس عربی ام را مرور می کردم و نکته های مهم درس را با ماژیک های رنگارنگ هایلایت کشیدم. درست است من دختر بودم. و این یکی از فانتزی هایم بود.

 

داشتن خودکار های رنگی، و ماژیک های رنگارنگ که هر دختری به آن علاقه داشت..

 

کمی در تخت لَم دادم. و کتاب را با دقت بیشتری مرور می کردم.امسال وقت کنکورم بود و من باید امسال ثمره ی درس خواندنم را ببینم..!

 

با شنیدن صدای زنگ،از فکر بیرون آمدم،با دیدن ساعت مغزم سوت کشید،هفت ساعت داشتم مطالعه می کردم..با شنیدن اسم مادر که گفت:

 

_ترنم،برو در و باز کن ببین کیه..

 

از تخت بلند شدم و با بیخیالی، به سمت آینه رفتم و به خودم نگاه کردم،پیراهن بلندی داشتم و پوشیده بود.یک شالی طوسی سر کردم و به سمت در رفتم.

 

نمیدانم حس و حالم انگار فرق داشت.

انگار یک اتفاقی قراره است بیوفتد. حس هیجان در دلم جوانه زده بود.

 

کفشم را پوشیدم و در را باز کردم..با دیدن کسی یک لبخند شوق داری زدم.حسم هیچ وقت به من دروغ نمی‌گفت و من مطمئن بودم..!

 

_بالاخره اومدی….

 

‌⊱⋅—————⋅ 𔘓 ⋅—————⋅⊰

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۸۱۶۶۸۶

دانلود رمان پرنیان شب pdf از پرستو س 0 (0)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :       پرنیان شب عاشقانه ای راز آلود به قلم پرستو.س…. پرنیان شب داستان دنیای اطراف ماست ، دنیایی از ناشناخته های خیال و … واقعیت .مینو ، دختریه که به طرز عجیبی با یه خالکوبی روی کتفش رو به رو میشه خالکوبی که دنیای…
IMG 20230128 234015 1212 scaled

دانلود رمان رقصنده با تاریکی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     کیارش شمس مرد خوش چهره، محبوب و ثروتمندیه که مورد احترام همه ست… اما زندگی کیارش نیمه پنهان و سیاهی داره که هیچکس از اون خبر نداره… به جز شراره… دختری باهوش و بااستعداد که به صورت اتفاقی سر از زندگی تاریک کیارش…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۲ ۱۴۳۷۵۸۲۶۲

دانلود رمان نذار دنیا رو دیونه کنم pdf از رویا رستمی 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ازدختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختریکه کلفت خونه ی مردی شدکه تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه….روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختریرو که از زور کتک مردی سرد و…
IMG 20230128 233828 7272

دانلود رمان برای مریم 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         روایتی عاشقانه از زندگی سه زن، سه مریم مریم و فرهاد: “مریم دختر خونده‌ی‌ برادر فرهاده، فرهاد سال‌ها اون رو به همین چشم دیده، اما بعد از برگشتش به ایران، همه چیز عوض می‌شه… مریم و امید: “مریم دو سال پیش…
photo 2019 01 08 14 22 00

رمان میان عشق و آینه 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان میان عشق و آینه خلاصه : کامیار پسر خشن که با نقشه دختر عمه اش… برای حفظ آبرو مجبور میشه عقدش کنه… ولی به خاطر این کار ازش متنفر میشه و تصمیم میگیره بعد از ازدواج انقدر اذیت و شکنجه اش کنه تا نیاز مجبور به طلاق…
1682363596840

دانلود رمان افگار pdf از ف میری 0 (0)

41 دیدگاه
  خلاصه رمان :         عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که…
پروفایل عاشقانه بدون متن برای استوری 1 323x533 1

دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی 5 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۹ ۲۱۰۲۱۸۰۲۹

دانلود رمان سقوط برای پرواز pdf از افسانه سماوات 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   حنانه که حاصل صیغه ی مریم با عطا است تا بیست و چند سال از داشتن پدر محروم بوده و پدرش را مقصر این دوری می داند. او به خاطر مشکل مالی، مجبور به اجاره رحم خود به نازنین دخترخوانده عطا و کیامرد میشود. این در…
اشتراک در
اطلاع از
guest

7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Asaadi
Asaadi
10 ماه قبل

فک کنم باباش اومد😃😂

Asaadi
Asaadi
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
10 ماه قبل

عه این ینی لو نمیدییی

Asaadi
Asaadi
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
10 ماه قبل

باباش اومد هههه هههههههه😃🤣

تی تی
تی تی
10 ماه قبل

این پسره عکسش رو جلده چه قدر چندشههه‌ اون یکی شخصیت پسر تو گرگ و میش خیلی قشنگ تر از این بود

تارا
تارا
10 ماه قبل

چه دختر لوسیه این ترنم 😐

دسته‌ها

7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x