بی توجه به لباس زیر دخترانهای که زیر پایش افتاده بود وارد اتاق شد
ارسلان برهنه روی تخت به شکم خوابیده و ملحفه ای کمر به پایینش را پوشانده بود
دلارای بی مقدمه با عصبانیت گفت:کار تو بود؟؟
ارسلان بدون اینکه چشم باز کند لبخند زد
_ازش خوشت اومد؟
_از کی؟؟
_از دختره!
اگه چند ساعت زودتر اومده بودی می تونستیم سه تایی خوش بگذرونیم
دلارای خشمگین صدایش را بالا برد:
_مزخرف نگو ارسلان
کار تو بود مگه نه؟؟
ارسلان خندید:
_مثل اینکه تصادف دیشب عصابتو بهم ریخته دختر حاجی
آره کار من بود
_تصادفو نمیگم. کار تو بود که حاجی به هومن پول نداد مگه نه؟
روی تخت نیم خیز شد و با اخم های درهم غرید:
_اسم اون حرومزاده رو تو خونه ی من نمیاری فهمیدی؟
دلارای صدایش را بالا برد:
_همه چیو بهش میگم
میگم کار تو بوده ارسلان
به همه میگم
ارسلان خندید:
_نکن دختر حاجی
سرصبحی ترسوندیم
دلارای سکوت کرد
میدانست حق با ارسلان است
برای او اهمیتی نداشت حتی اگر همه بفهمند
پوزخند زد
به خوبی میدانست چطور ارسلان را از صفر به صد برساند!
_بخاطر اینکه بابات به هومن پول نده چیکار کردی ارسلان؟
یک قدم نزدیک شد:
_رفتی پیشش؟پیش همون کسی که ادعات میشد هیچ وقت هیچی ازش نمیخوای؟
کنار تخت ایستاد و خندید:
_حسود شدی؟
«دوستان پارتا کمه ینی هر روز همینقدره متاسفانه…. اگه دوس ندارید
ی روز در میون بزارم؟…»
کاش بازم مث اولش جذاب بود
میشه یکی به من بگه این رمان هر روز ساعت چند میاد؟
فقط ایشالا بمیری دلارای با این عاشق شدنت
خب ارسلان اگه تو رو میخواست دختر نمیورد خونه که. برو گمشو زندگی تو بکن البته بعد از توبه و همچنین جراحی که آبروت نره😑
پارت 96=ارسلان دلارای رو بیرون میکنه
پارت97=دلارای گریه میکنه
پارت 98=دلارای تاکسی میگیره
پارت 99=دلارای میره خونه
پارت100=مامانش میگه چرا با هومن نیومدی
غصه چرا میخورید دوستان؟!
بیاید خودم 5 پارت براتون گذاشتم😃😂
😂😂😂😂👍
از نویسنده رمان هم شانس نیوردیم 💔
این چه وضعشه؟
نه بابا چیچیو یه روز در میون😐
دلارای و هومن زجر نمیکشن از دست ارسلان ما داریم تلف میشیم از دست نویسنده بمیری که بالا نمیاری 😬
قشنگگگ وارد خونه شد دوقدم نرفته بود پارت تموم..
خندم میایه🙂😂
حرص بخورم الان؟
همینجوری ادامه بده حاجی بزار زجر کش بشیم😂
😂😂😂
بچها میدونم پارتا کمه ولی همه ی نویسنده ها هر روز پارت نمیدن یا ی روز در میون ،،هفته ای ی بار،، ماهی ی بار ،،
من دوس دارم هر روز بزارم براتون
که اینقدر کمه
کاملا مخالم که گفتین نویسنده ها هر روز پارت نمی دن اتفاقا من یه رومان می خونم هر شب یه پارت می زاره از این رمان خیلی ام بیشتره
گفتم همه نویسنده ها …..
این ی شوخیه دیگه مگه نه؟
خدایا منو گاو کن
والا اگر هفته ای یه بارم بذارید بازم این نویسنده اندازه یه بند انگشت بیشتر نمینویسه 🤣🤣🤣🤣کلا نویسنده این رمان یه فاز خاصی داره
نه خب اگه هفته ای باشه میشه ۷ تا پارت اینقدری باهم
باشه عزیزم پس همون چند روز یه بار بذار حداقل حس کنیم داریم رمان میخونیم 😁😁😁
عاقااااا چرا من از ارسلان خوشم میاااد😂بقول دوستام ادمای برج زهرمار رو میپسندم😂
نه عزیزم ما غلط بکنیم بگیم کمه همینم خوبه فقط تو رو خدا یه روز در میون نزار
(ولی کمه😿)
نه همین طوری خوبه دوس دارم زجرکش بشم😂😂
یه چیزی بدید یا نویسنده رو بزنم یا ارسلانو
پسره بووووووووووق🤐
👡بیا اینم دمپایی سیاه وکبودش کن بجای منم بزنش😂
دوستان عزیز به نظرتون چرا دلم میخواد ارسلان رو خفه کنممممممممممممم
چراااا خوبه کههه، وقتی حرص دختره رو در میاره من کیییف میکنم😂😂دخترهی نفم🚶🏻♀️همون بهتر که ارسلان اذیتش کنه😂
نه همینطوری خوبه حداقل کمتر زجر میکشیم
نویسنده فکر نمیکنه شورشو درآورده؟
ن همینطوری خوبع
اون طوری دق میشم