رمان صیغه استاد پارت ۵۵

 

 

سوزن و داخل گوشتش کردم و با این که خواب و بیدار بود نعره ای زد و اشک از چشماش سرازیر شد؛ چشمام و محکم روی هم فشار دادم چجوری می‌خواستم این کار و بکنم با بی تابی های ساغر؟!

جون خودم داشت می‌رفت از دردی که اون می‌کشید!

اشک هاش تند تند روی گونه هاش می‌ریختند و دلم رفت برای گریه هاش!
رگش و خیلی نبریده بود ولی زخمش عمیق عمیق بود!

موهام و بالا زدم و دوباره سوزن و داخل گوشتش بردم و بخیه زدم.

زیر لب همش اسمم و صدا می‌زد و می‌خواست که تمومش کنم؛ ولی با این زخم چجوری ولش می‌کردم؟!
بخیه آخر و که زدم جیغی کشید که دستاش و محکم گرفتم و هیسی زیر لب گفتم.
– تموم شد!
– هامون…؟

جانمی زیر لب گفتم و کنار شقیفه اش و بوسیدم.

هق هق می‌کرد و هنوز هم گریه اش تموم نشده بود؛ درد زیادی داشت؛ خدا لعنتم کنه نباید تو اون حالم تنهاش می‌زاشتم.

سریع زنگ زدم به بادیگارد های عمارت که یه جوری هم خدمه محسوب می‌شدند.

چند تا آمپول و سرم که احتیاج داشتم گفتم بخرند و خودم ساغر و تو آغوشم کشیدم و بردمش سمت تختمون.

آروم روی تخت گذاشتم؛ اصلا حواسم به گیتی نبود و برامم مهم نبود!

ازش سرد شده بودم انگار….بخاطر این کارم که بیشتر به ساغر توجه می‌کردم و گیتی و از یاد برده بودم از خودم بدم می‌اومد ولی این دل لامصبم…!

روی تخت دراز کشش کردم و موهاش و از صورت خوشگلش کنار زدم.

از درد بیهوش بیهوش شده بود؛ نفس‌ عمیقی کشیدم و با تکونی که خورد پتو روی تنش کشیدم و پیشونیش و بوسیدم.

دستم و روی گونه های نرمش کشیدم و با حسرت نگاهش کردم؛ از وقتی که دستش و بخیه زدم تا الان که مثل یه فرشته آروم خوابیده بود خودم و مدام لعنت می‌کردم که چرا تنهاش گذاشتم…؟!

اگه تنهاش نمی‌زاشتم اینجوری نمی‌شد.

لب هاش روی هم کشید و صدای جالبی از دهنش در اومد که خندیدم و موهاش نوازش کردم.

از کی این دختر اینقدر تو دلم جا شده بود؟ کی عشق گیتی دود شد و رفت هوا؟

چطوری مگه این دختر چی داشت؟ نکنه فقط بخاطر نیازم بهش دل بستم؟
من حتی سر گیتی تا به این حد غیرتی نمی‌شدم!

برای گیتی این اخلاقا رو نداشتم! بخدا که حسم برای ساغر خیلی قوی تره این دختر مثل شرابی بود که مست می‌شدم باهاش.

با خنده هاش جون می‌گرفتم و بهترین حس دنیا برای من بود؛ با ناله ای که کرد به خودم اومدم و با ترسی که نمی‌دونم از سر چی بود نگاهش کردم و صورتش و نوازش کردم.

نفس‌ عمیق و راحتی کشید و از این پهلو به اون پهلو شد؛ خندیدم و با صدای زنگ در بلند شدم و در و باز کردم.

آمپول و سرم و چند تا قرصی که گرفته بود رو برداشتم و سرم قندی براش زدم تا جون بگیره.
خون زیادی از دست داده بود و شانس آورده بود که زود رسیدم!

ساغر ناله ای کرد که دستش و گرفتم و صداش زدم.
باید غذا می‌خورد! اینجوری به سرم و آمپول که دوام نمی‌آورد می‌آورد؟!

هوفی کشیدم و کمی نیم خیزش کردم و باز صداش زدم: ساغر!! خوشگل خانم پاشو.
ناله لرزونی کرد و نمی‌دونم چرا بدنش انقدر می‌لرزید؟

تو بغلم گرفتمش و آروم آروم نوازشش کردم کم کم چشماش و باز کرد و با چشمای لرزون خیره ام شد.

از اون جایی که با لباس خیس رگش و زده بود؛ لباس های خیسش و درآوردم و تنش و توی ملافه پیچیدم.

با لرز ملافه رو مدام دور خودش می‌پیچید و همچنان گیج به اطراف نگاه می‌کرد.

– چته ساغر؟ حالت خوبه؟ چرا اینجوری نگاه میکنی؟ هوم؟ ببین من و باید غذا بخوری!

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۳.۸ / ۵. شمارش آرا ۴

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری
دانلود رمان پینوشه به صورتpdf کامل از آزیتاخیری

    دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری خلاصه رمان :   چند ماهی از مفقود شدن آیدا می‌گذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیست. او به خانه انتهای بن‌بست مشکوک است؛ خانه‌ای که سکوت طولانی‌اش با ورود طاهر و سوده و بیوک از هم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان معشوقه پرست

    خلاصه رمان :         لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی »بانوی ایرانی«، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از رازهای ناگفته و از خط به خطِ هر صفحهاش، بوی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دردم pdf از سرو روحی

    خلاصه رمان :         در مورد دختری به نام نیاز می باشد که دانشجوی رشته ی معماری است که سختی های زیادیو برای رسیدن به عشقش می کشه اما این عشق دوام زیادی ندارد محمد کسری همسر نیاز که مردی شکاک است مدام در جستجوی کاری های نیاز است تا اینکه… به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستاره های نیمه شب

    خلاصه رمان:   مهتاب دختر خودساخته ای که با مادر و برادر معلولش زندگی می کنه. دل به آرین، وارث هولدینگ بزرگ بازیار می دهد. ولی قرار نیست همه چیز آسان پیش برود آن هم وقتی که پسر عموی سمج مهتاب با ادعای عاشقی پا به میدان می گذارد.       به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اغیار pdf از هانی

  خلاصه رمان :     نازلی ۲۱ ساله با اندوهی از غم به مردی ده سال از خود بزرگتر پناه میبرد، به سید محمد علی که….   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز ۵ / ۵. شمارش آرا ۱ تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان درجه دو

    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در مقابل پسرداییش فرحان، که تو حرفه خودش موفقه و نور

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

12 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Elahe
3 سال قبل

چرا شما هنوز پارت نذاشتین؟

Hana
3 سال قبل

رمان خان رو تو هیچی سایتی تا اخرش نیست؟
لطفا جواب بدین
نویسنده برای همیشه نمیخواد رمان خان رو ادامه بده ؟

پرنسس
پرنسس
3 سال قبل

من هرچی گشتم پارت ۵۶ رو پیدا نکردم کسی پارت ۵۶ رو نداره؟؟؟!!

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  پرنسس
3 سال قبل

نزاشته

Fateme
3 سال قبل

نویسنده عزیز وقتی دیر به دیر دو سه خط پارت میزاری جذابیت رمان از بین میره امیدوارم حواست به این موضوع باشه

کیاناااااا
کیاناااااا
3 سال قبل

چرا دیگه چت روم ها نیستن
من پیداشون نمیکنم

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  کیاناااااا
3 سال قبل

خوبه
آخه من همیشه از اون پایین که عکسو اینا میزنن میرفتم پیدا نکردم ایندفعه
باشه مرسی ماچ موچ

ایدا
ایدا
3 سال قبل

وای تعریف جز بع جز لحظات در موقعیت های حساس واقعا انسانو هیجان زده میکنه،😍😍😍😍ولی کاش پارت هات بیشتر بود😞😞چقدر صبر کنیم حا ما نیستی به مولا😶😶😶

Mahshid
Mahshid
3 سال قبل

ایول دمت جیز نویسنده ،عالی بود

sara
sara
3 سال قبل

خسته نباشی مرسیییی

지만
지만
3 سال قبل

عالی خسته نباشی

دسته‌ها
12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x