رمان عشق با چاشنی خطر پارت 31 - رمان دونی

 
راننده تاکسی یه مرد مسن بودو تمام راه رو اخبار گوش داد. گرایه رو آماده کردم و وقتی رسیدم بهش دادم پیاده شدم و درو باز کردم و رفتم داخل داشتم میرفتم سمت خونه که
کیان:آرام
وای نه سرعت قدم هامو بیشتر کردم و خودمو زدم به اون راه که مثلا نشنیدم
کیان:آرام توروخدا وایسا کاریت ندارم. وایسا
وایسادم و بدون اینکه سمتش برگردم
_چیه؟چی کارم داری؟
کیان اومدو جلوم وایساد و همون دستی که اشکی پیجونده بود رو گچ گرفته بود و صورتش پر از زخم بود
کیان:ببخشم آرام تو که میدونی من وقتی عصبانیم چیزی حالیم نیست واقعا دست خودم نبود
_اصلا به تو چه که عصبانی شدی اصلا من چیو ببخشم اگه اشکان نبود که الان منو بدبخت کرده بودی
کیان: همه ایناها به خواطر این بود که دوست دارم
_یعنی هر کسی، کسیو دوست داشت باید بزنه اینجوری نجابتشو پاکی طرفو بگیره که عاشقشه هه اگه اینجوریه که از خدا میخوام که هیچ بنی بشری عاشق نشه
کیان:نگو اینجوری آرام من دوست دارم با آقاجونم حرف زدم اگه تو راضی باشی تو با من ازدواج میکنی و ازدواجت با اون عوضی بهم میخوره
من اگه با کیان ازدواج کنم بدبخت میشم ولی اگه با اشکی ازدواج کنم بعد از یه سال میتونم ازش طلاق بگیرم و برم پی زندگی خودم
و برای اینکه کیانو از سر خودم بازش کنم آب پاکیو ریختم رو دستش
_اون عوضیی که داری در موردش حرف میزنی عشقمه و من دوسش دارم
کیان:چرت نگو آرام مگه چند روزه که اینو میشناسی که حالا عاشقشم بشی
_بیا بگیم عشق تو نگاه اول
کیان:عصبیم نکن……..
با اومدن فرشته نجاتم که ماهکان بود حرف کیان نصفه موند
ماهکان:سلام من برگشتم
_سلام کی اومدید
ماهکان دختر عمو سعیدم هست و یک سال از من کوچکتره و یه برادر ۷ ساله هم داره و رفته بودن شهرستان خونه فامیل های مامانش
ماهکان:همین یه ساعت پیش رسیدیم و دیدم دارید با هم حرف میزنید گفتم منم بیام یه خودی نشون بدم
بدون اینکه به کیان نگاه کنم گفتم:حرفمون دیگه تموم شده بود
ماهکان:پس بیا که کلی سوال دارم ازت بدو
و بعدم دست انداخت دور شونه هام و اون دستشم برای کیان تکون دادو راه افتادیم سمت خونمون. زنگ و زدم که آراد درو باز کرد.
آراد:به به ببین کی اینجاست
ماهکان:سلام پسر عمو
آراد:سلام دختر عمو
_ایششش برو کنار بینم حالمو بد کردید دختر عمو پسر عمو
آرادو کنار زدم و رفتم داخل
_مامان کجایی که ببینی عشقت اومده
بابا:حرف مفت نزن عشق مامانت منم من افتاد
خواستم جواب بابا رو بدم که آقاجون زودتر از من گفت
آقاجون:این پسره چش شده بود که اینقدر وحشت کرده از خونه زدی بیرون
مامان هم از آشپز خونه اومد بیرون و منتظر بود تا من حرف بزنم
_بزارید من یه چیزی بخورم بعد میگم. من حتی ظهرم به خواطر اون کیان هیچی نخوردم
آقاجون:اول بگو بعد
_الان ضعف میکنما
آقاجون:میگم بگو
ناچار نشستم رو به روی آقا جون

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کلبه های طوفان زده به صورت pdf کامل از زینب عامل

      خلاصه رمان:   افسون با تماس خواهر بزرگش که ساکن تهرانه و کلی حرف پشت خودش و زندگی مرموز و مبهمش هست از همدان به تهران میاد و با یک نوزاد نارس که فوت شده مواجه می‌شه. نوزادی که بچه‌ی خواهرشه در حالیکه خواهرش مجرده و هرگز ازدواج نکرده. همین اتفاق پای افسون رو به جریانات و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دارکوب به صورت pdf کامل از پاییز

    خلاصه رمان:   رامین مهندس قابل و باسواد که به سوزان دخترهمسایه علاقه منده. با گرفتن پیشنهاد کاری از شرکتی در استرالیا، با سوزان ازدواج می کنه، و عازم غربت میشن. ولی زندگی همیشه طبق محاسبات اولیه، پیش نمیره و….     نویسنده رمان #ستی و #شاه_خشت     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انار از الناز پاکپور

    خلاصه رمان :       خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به دلیل جدایی پدر و مادر ماندن و مراقبت از پدرش که جانباز روحی جنگ بوده رو انتخاب کرده و شاهد انتحار پدرش بوده و از پسر عمویی که عاشقانه دوستش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان 365 روز
دانلود رمان 365 روز به صورت pdf کامل از گل اندام شاهکار

    خلاصه رمان 365 روز :   در اوایل سال ۱۳۹۷ گل اندام شاهکار شروع  به نوشتن نامه‌هایی کرد که هیچ وقت به دست صاحبش نرسید. این مجموعه شامل ۲۹ عدد عشق نامه است که در ۳۶۵ روز  نوشته شده است. وی در نامه‌هایش خودش را کنار معشوق‌اش تصور می‌کند. گاهی آنقدر خودش را نزدیک به او احساس می‌کند که می‌تواند خانواده‌ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نجوای آرام جلد دوم به صورت pdf کامل از سلاله

    خلاصه رمان:   قصه از اونجایی شروع میشه که آرام و نیهاد توی یک سفر و اتفاق ناگهانی آشنا میشن   اما چطوری باهم برخورد میکنن؟ آرامی که زندگی سختی داشته و لج باز و مغروره پسری   که چیزی به جز آرامش خودش براش اهمیتی نداره…   اما اتفاقات تلخ و شیرینی که براشون پیش میاد سرنوشتشون

جهت دانلود کلیک کنید
رمان تمنای وجودم

  دانلود رمان تمنای وجودم خلاصه : مستانه دختر زیبا و حاضر جوابی است که ترم آخر رشته عمران را می خواند. او در این ترم باید در یکی از شرکتهای ساختمانی مشغول بکار شود. او و دوستش شیرین با بدبختی در شرکت یکی از آشنایان پدرش مشغول بکار میشوند. صاحب این شرکت امیر پسر جذابی است که از روز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ثنا
ثنا
2 سال قبل

مثلث عشق دیده بودیم این که داره میشه شیش ضلعی

Maaayaaa
Maaayaaa
2 سال قبل

زیبا بود فقط یکم بیشترش کنید

الہہ افشاری
الہہ افشاری
2 سال قبل

خیلی کمه این همه منتظر بمونیم بعد چند خط بنویس نمیمیری که یکم بیشتر بنویس جون هر کس دوس داری ازت چیزی کم نمیشه به خدا

M.h
M.h
2 سال قبل

عالی❤❤

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x