رمان عشق با چاشنی خطر پارت 51 - رمان دونی

 
_ا…لو..و
عسل لب زد که آروم باشم
اشکی:چرا گوشیت خاموشه
_نمیدونم
من اصلا چند روز بود سمت گوشیم نرفته بودم و الانم تو خونه بود
اشکی:همین الان بلند شو برو خونه و آماده شو
_هنوز که خیلی مونده تا شب
اشکی:میگم برو خونه
زورگو
_باشه
قطع شد نه سلامی و نه خدافظی اونوقت این زنبور میگه بهت حس داره
با قطع شدن تماس آروم شدم
عسل:این بده خیلیم بده تو نباید اینقدر استرس داشته باشه شاید الان نفهمیده باشه ولی وقتی روبه رو بشین میفهمه که تو همه چیز یادت اومده
_میخواد بفهمه یا نفهمه من میخوام ازش بپرسم که چرا با این که میدونسته امیر کیه اما بهم هیچی نگفت
عسل:مگه دیوونه شدی
_آره دیوونه شدم
عسل خواست حرف بزنه که براش پی ام اومد و گوشیش دست من بود میخواست ازم بگیره که سریع بردمش عقب و پی ام رو باز کردم که از طرف رها بود
رها:دل را قرار نیست مگر در کنار تو
پ*ش*م*ام این رهای خودمونه همچین پی ام هایی میده؟
یکمی دیگه پی ام هاشونو خوندم که همش حرف های عاشقانه بود مدیونید که اگه فکر کنید این رها پسر نیست
یکی از پی ام هاش این بود
رها:تو جان منی و وداع جان آسان نیست تا خود فردا صبح بهت فکر میکنم
سرمو بلند کردم و به عسلی که داشت مظلوم نگام میکرد مشکوک گفتم:رها کیه؟
عسل:هان؟
مشکوک تر از قبل گفتم:رها کیه؟
عسل:رها رهاهه دیگه
_ممده؟
عسل خیلی سریع گفت:نه معلومه که نه
با این سرعت و حالت چشماش بهم ثابت شد که خودشه
_دوسش داری یا نه، مثل قبلی هاس
عسل:دوسش دارم
_واقعا؟
عسل:اوهوم
_پس امیدوارم پی ام هاتون از دوست دارم و عاشقتم برسه یه یک کیلو سیب زمینی پیاز بگیر بیا خونه😂
عسل:خیلی بیشعوری آرام
و این اولین باری بود که من خجالتو تو صورت این عسل دیدم انگار راست راستگی عاشق شده
_ولی سرعتتون خیلی زیاد بودا آخه هنوز چند روز بیشتر نیست که با هم آشنا شدید
عسل:عشق که این چیزا حالیش نمیشه
_نمیدونم والا
بعد از گفتن این حرف بلند شدم
_من برم دیگه
عسل:کجا من هنوز باهات حرف دارم
_شب قراره بریم یه جایی که هم خانواده من و هم اشکی هم هستن
عسل:پس خوب آرایش کن و خودتو تو دل اشکی جا کن
_برو گمشو
چادر رو گذاشتم تو کیفم و رفتم سمت در بعد از خدافظی از خاله از خونه زدم بیرون و رفتم سمت پله ها.
رفتم سر خیابون یه تاکسی گرفتم و آدرسو دادم بعد از رسیدن به خونه کرایه رو حساب کردم و پپاده شدم و خواستم برم سمت خونه که
امیر:آرام
برگشتم سمتش که داشت با دو میومد سمتم و تو چشماش پر از حس پشیمونی بود و ضاهرشم که نگم براتون داغون
روبه روم وایساد
_چی میخوای؟
امیر:آرام عز……
سریع پریدم وسط حرفش و با تعنه گفتم
_جناب آقای حیدری رستگار صدام کنید
امیر که انگار دلخور شده بود گفت:میدونم از دستم عصبانی شدی و اون حرف های تو دانشگاه هم به خواطر این گفتی که پیش بچه ها غرورت نشکنه من میبخشمت
با حرفاش تا مرز عصبانیت بردمو برگردوندم مثلا من باید الان از دستش عصبانی باشم بعد این میگه من میبخشمت
_میخوام صد سال سیاه نبخشی چون تمام حرف هام حقیقت بود
امیر:ولی آرام تو عاشقمی کسی هم که عاشقه به همین راحتی نمیتونه عشقشو فراموش کنه
پوزخندی زدم و با آرامش گفتم:مشگل اینجاست که تو نمیدونی من از اولم دوست نداشتم فقط به خودم تلقین میکردم که دوست دارم
امیر:ولی تو عاشقمی منم همینطور منم عاشقتم
_نه من عاشقت نبودم و گرنه به همین آسونی فراموشت نمیکردم
با این حرفم تعادلشو از دست داد و خواست بیفته اما سریع خودشو جمع کرد و دستشو بلند کرد که دستمو بگیره که یه قدم رفتم عقب

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد

  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه و غافل از اینکه امیرحافظ به سس خردل حساسیت داره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکاگیر

    خلاصه رمان:         ارمغان، تکنسین اتاق عمل که طی یه اتفاق مرموز از یک دختر خانواده دوست و برونگرا، تبدیل به دختر درونگرا که روابط باز با مردها داره، میشه. این بین بیمار تصادفی توی بیمارستان توجه‌اش رو جلب می‌کنه؛ طوری که وقتی اون‌و چند روز بعد کنار خیابون می‌بینه سوارش می‌کنه و استارت آشناییش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لانه‌ ویرانی جلد دوم pdf از بهار گل

  خلاصه رمان :         گلبرگ کهکشان دختر منزوی و گوشه گیری که سالها بابت انتقام تیمور آریایی به دور از اجتماع و به‌طور مخفی بزرگ شده. با شروع مشکلات خانوادگی و به‌قتل رسیدن پدرش مجبور می‌شود طبق وصیت پدرش با هویت جدیدی وارد عمارت آریایی‌ها شود و بین خانواده‌ای قرار بگیرد که نابودی تنها بازمانده کهکشان

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 19
دانلود رمان بوسه با طعم خون

    خلاصه رمان:     شمیم دختر تنهایی که صیغه ی شهریار میشه …. شهریارِ شیطانی که بعد مرگ، زنده ها رو راحت نمیذاره و آتش کینه ای به پا میکنه که دودش فقط چشمهای شمیم رو می سوزونه …. این وسط عشقی که جوونه می زنه و بوسه های طعمه خونی که اسمش شکنجه س ! تقاص پس

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلشوره

    خلاصه رمان:       هم اکنون داستان زندگی پناه را تهیه کرده ایم، دختری که بین بد و بدتر گیر کرده و زندگی اش دستخوش تغییراتی شده، انتخاب مردی که برای جان خودش او را قربانی میکند یا مردی که همه ی عمرش عاشقانه هایش را با او رقم زده، ماجرایی سراسر عشق و نفرت و حسرت،

جهت دانلود کلیک کنید
رمان شهر بازي
رمان شهر بازي

  دانلود رمان شهر بازي   خلاصه: این دنیا مثله شهربازی میمونه یه عده وارد بازی میشن و یه عده بازی ها رو هدایت میکنن یه عده هم بازی های جدید طراحی میکنن، این میون یه عده بازی می خورن و حالشون بد میشه و یه عده سرخوش از هیجانات کاذبی که بهشون دست داده بلند بلند می خندن و

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
2 سال قبل

ای وللللل

ثنا
ثنا
2 سال قبل

پسره منفعت طلب

M.h
M.h
2 سال قبل

پارت جدید نداریم؟

سپیده
2 سال قبل

چند وقت نخوندم الان اومدم ۲۰ پارت خوندم وجدانا خیلی کیف داد(:

ثنا
ثنا
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

خیلیییی کیف میده خدایییی

M.h
M.h
2 سال قبل

آرام ب*ر*ین بهش
بیشعور میگه من میبخشمت آخ آخ که من چقدر اینجاش حرص خوردم

رویا سمائی
رویا سمائی
2 سال قبل

خیلی خوبه اما پارت های کوتاهی داره لطفاً بیشتر

رویا سمائی
رویا سمائی
2 سال قبل

خیلی خوبه اما پارت های کوتاهی داره در مقابل رمان های دیگه

سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  رویا سمائی

نسبت ب پارت های رمان دلارای این یه پی دی اف حساب میشه😂

ثنا
ثنا
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

تموم نشد دلارای

فاطمه
فاطمه
2 سال قبل

چرا گفت حیدری مگه فامیل امیر، محمدی نبود؟؟؟

دسته‌ها
11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x