10 دیدگاه

هم دانشگاهی جان پارت ۱۴

5
(1)

هم دانشگاهی جان

صدای آهنگ که توی گوشم پیچید روحمو درگیر آرامش کرد خون تو رگام جریانی دوباره گرفت

لبخند بی دلیل،زیبایی اصیل

شب گریه های مست،صبح خمار من

دار و ندار من،دریا کنار من

ابر بهار من،از گریه هام تویی راه فرار من

حالم خوبه با تو،زیبای منی،نفسای منی،تو صدای منی

حالم خوبه با تو،تو کنار منی

بیقرار تو ام،تو قرار منی

….

# حجت اشرف زاده،زیبای منی

تک تک کلمات آهنگ رو که خواننده میخوند

خودمو کنار آریا میدیدم،دست همو گرفته بودیم و قدم میزدیم

کاش واقعی بود…

یگانه: هووووی دلییی؟؟

مردی؟

انقد مغزم‌ درگیر آریا‌ بود که متوجه نمیشدم‌ یگانه چی میگه

به خودم اومدم

_ جونم یگانه؟

کاری داری؟

یگانه: جونمو مرگ

چرا جواب نمیدادی؟

_ ببخشید درگیر بودم

یگانه: تو یچیزیت هست امروز دلی

چیشده؟

_ هیچی نشده یگانه

مگه باید چیزی میشده که نشده؟

هوم؟

یگانه: نه،چیزی نبوده،یاد آریا افتادی؟

اگه بچهای ‌دیگه بودن ‌این حرفا رو نمیزد، رسیده بودیم دم خونه و مبینا با آهسته ترین حالت ممکن کیفشو گذاشته بود زیر سرم و رفته بود داخل

_ نه،یگانه من حوصله ندارم ماشینمو از گاراژ بیارم بیرون میشه با ماشین تو برم؟

یگانه: کجا میخوای بری؟

با این حالت؟

میگی چی شده یا نه دلی؟ از صبح حالت خرابه

چیزی نشده بود

با دیدن مائده و آرتین کنار هم دلم برای آریا تنگ شده بود

دلم دیدنشو میخواست،

هیچوقت کنارش نبودم،اما از دور میدیدمش

شاید میشه گفت بعضی وقتا خونه های خاله رفتنمم بهانه بود برای دیدن آریا

یگانه: باز رفتی اون دنیا که!!

کجایی تو دختر؟؟

_ همینجام بخدا میدی ماشینتو‌ یا نه؟

یگانه: اره بیا برو سوییچ روشه ولی دلی دور نیای من‌نمیدونم جواب بچه ها رو چی بدم

_ ساعت چنده؟

یگانه: ساعت ۲.۵ ظهر

_ تا ساعت ۶,۷ میام

یگانه: من میگم دیر نیای میگی ۶,۷ میای؟

_ یگانه خدایی اذیت نکن،بچه ها هم اگه پرسیدن بپیچونشون

یگانه: باشه تا میتونی زود بیا

_ باشه یگانه باشه مادر بزرگ

یگانه: افرین‌نوه ی خوشگلم

یگانه پیاده شد و من از همون عقب پریدم پشت فرمون و یه بوق برای یگانه زدم و حرکت کردم سمت خیابون

باید چهار ماه صبر میکردم تا بتونم آریا رو ببینیم صبر لازم داشتم اونم خیلی

کاش حد اقل یه بار یه حرکتی ازش میدیدم

تو خیابونا میچرخیدم و آهنگ گوش میدادم و به آریا فکر میکردم

آخری خودمو تو بام تهران دیدم ماشینو پایین پارک کردم و پیاده رفتم بالا هوا خراب بود باد شدیدی میومد

دیگه پلی استری که تنم بود جوابگوی سرما نبود

توی تک تک سلول های تنم سرما رسوخ کرده بود

داشت بارون میگرفت

دونه دونه می‌ریخت روی مقنعه و شال گردنم سرمو گرفته بودم بالا و قطرات بارون با صورتم برخورد میکرد

قدم هامو تند کردم سمت رو به روم زیر بارون موش اب کشیده شده بودم

گوشیمو با خودم نیاورده بودم

معلوم نبود چقد تماس از دست رفته ازشون داشتم

ساعت از دستم در رفته بود

بلاتکلیف بودم،نمیدونستم باید چیکار کنم

سر در گم دنبال آریا میگشتم

شاید میشد گفت دیوانه وار دوسش داشتم

شایدم میشد گفت دیوانه وار عاشقش بودم

نمیدونستم…هیچی نمیدونستم

از تاریکی هوا مشخص بود داره شب میشه و باید برگردم خونه

سرفه های پی در پی نشونه از این میداد که دارم سرما میخورم

مهم نبود برام

الان فقط یه تماس از آریا میتونست حالمو خوب کنه

ولی نه من شمارشو داشتم نه اون شماره ی منو

شاید اون اصلا منو دوست نداشت

شاید اصلا منو‌ نمی‌شناخت

پس چطوری من هر دفعه که بهش نگاه میکردم به من خیره بود؟

خدایا خودت کمکم کن!!⁦⁦(๑˙❥˙๑)⁩

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ثنا
ثنا
1 سال قبل

مرسییی نویسنده جونمم

e_xiu_om
1 سال قبل

قشنگ بود❤️🙌🏻

Parisa
Parisa
1 سال قبل

وا ینی یه شماره هم ازش نداره
حالا خوبه پسرخالشه

e_xiu_om
پاسخ به  Parisa
1 سال قبل

منم شماره ی پسر خالمو ندارم خو شاید روش نشده بگیره😐😂😂

سپیده
سپیده
پاسخ به  e_xiu_om
1 سال قبل

برعکس من شماره هر چی دوست آشنا داریم رو دارم مثلا دایی بابام😂یه پا مخابراتم😄

مهسا
پاسخ به  سپیده
1 سال قبل

🤣🤣

سپیده
سپیده
پاسخ به  Delvin
1 سال قبل

راس میگی ها حواسم نبود😄

...
...
پاسخ به  Delvin
1 سال قبل

وااای چه باحال خیلی کنجکاوم این آریا خان بیاد

Maede.f
Maede.f
1 سال قبل

خیلی قشنگ بود❤️💜

دسته‌ها

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x