"خدمتکار عمارت درد" پارت 53 - رمان دونی

“خدمتکار عمارت درد” پارت 53

اوم اینجا کجاست؟!
چه قشنگه
وای چقدر اینجا آشناس…

مارال ، کجایی ؟!
+ من خوبم
های من خوبم…

مارال نرو اونجا
مارال میفتی
چرا صدامو نمیشنوه

ندو مارال میفتی

_ نمیفتم کوروچ حواسم هست

میفتی مارال میدونم دست پا چلفتی

اون من و کوروش ایم
آره بچگی مون …

_ کوروچ بیا بریم اونور

مارال اونجا خطر داره مامان و بابا نگران میشن
کیانا تنهاست بیا پیشم

_ نه بیا

بچه لج نکن بیا

رفتم نزدیک کوروش

+کوروش منم
مارال
کوروش…

بی تفاوت از کنارم رد شد

_ آخ پام

دیدی گفتم ندو پاتو ببین اوففف
لباساتو
دختر کی از درخت میره بالا جز میمون
مگه میمونی

_کوروچ من…

هیچی نگو مارال تا نزدم اون پاتو بشکنم

صدای داد دختره بچه بلند شد…

_ میخواستم برات سیب بدم

رفتم بالا سرشون بهشون نزدیک شدم

_ پام درد میکنه …

گریه نکن مارال
حقته بهت گفتم نرووو

_ نمیدونستم… پام…

باشه فهمیدم فین فین نکن
بیا کولت کنم معلومه اینجوری راه بری

_ کمرت درد میگیره

نکه خیلی سنگینی

_ مامانم میگه بزرگ شدم خانم شدم

مشخصه خیلی…

_ حالا ببین
خم شد کولش کرد…

_ باز هم موی مرا مادرم مرا شانه زد

مارال گوشم …

_ روی پیراهن من نقش پروانه زد

صدای خنده هام تو کل فضا میپیچید

مارال جان من نخون لاقل فکر گوش منم باش

_ دلت بخواد چه قشنگ میخونم

همین طور داشتم نگاشون می کردم

از خواب پریدم

+ کیه یه دقه وایسا درو وا میکنم

خاله خزان : دخترم پاشو هر چقدر در میزنم پا نمیشی

+ اوفففف خاله
چه خبره اول صبحی؟!
خوابمه ، خستمه

رفتم سرجام پتو رو سرم کشیدم خوابیدم
خاله ام رفت پرده ها رو کشید کنار
خاله خزان: دختر پاشو ببینم نگاه ساعت کن
پاشو ببینم مهمون داری

+ خاله من الان اومدم مهمون چیه
بهش بگو نمیشناسم‌.‌..

یه صدای جیغ بلندی اومد خیلی آشنا بود

سر جام صاف نشستم

سارا: ها تو منو نمیشناسی…

قشنگ داشتم هنگ می کردم
الانه که رد بدم

سارا: آره رفتی با خارجیا گشتی مثل اونا شدی

+ پناه بر خدا
سارا: آره منو بگو نمیشناسی
هی صبر کردم نیومدی
خودم اومدم بالا
اشتباه کردم اومد

داشت میرفت که از دستش گرفتم…

خواب کلاً از سرم پرید

+ سارا وایسا نرو
وای من نمیدونستم خبر داری اومدم
خودن میخواستم سوپرایزت کنم

سارا: ولم کن تو که منو نمیشناسی

+ وا مگه میشه خواهرمو نشناسم

محکم بغلش کردم دلم براش تنگ شده بود

خاله خزان: الهی
بهت گفتم مهمون داری
پیش پای تو رزام دخترم اومدو رفت

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان هیچ ( جلد دوم) به صورت pdf کامل از مستانه بانو

      خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به ترمه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بن بست pdf از منا معیری

    خلاصه رمان :     دم های دنیا خاکستری اند… نه سفید نه سیاه… خوب هایی که زیر پوستشون خوب نیست و آدمهایی که همه بد میبیننشون و اما درونشون آینه است . بن بست… بن بست نیست… یه راهه به جایی که سرنوشت تو رو میبره… یه مسیر پر از سنگلاخ… بن بست یه کوچه نیست… ته

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هکمن
رمان هکمن

دانلود رمان هکمن   خلاصه : سمیر، هکر ماهری که هیچکس نمی تونه به سیستمش نفوذ کنه، از یه دختر باهوش به اسم ماهک، رو دست می خوره و هک می شه و همین هک باعث یه کل‌کل دنباله دار بین این دو نفر شده و کم کم ماهک عاشق سمیر می شه غافل از اینکه سمیر… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان میرآباد pdf از نصیبه رمضانی

  خلاصه رمان:     قصه‌ی ما از اونجا شروع می‌شه که یک خبر، یک اتفاق و یک مورد گزارش شده به اداره‌ی پلیس ما رو قراره تا میرآباد ببره… میراباد، قصه‌ی الهه‌ای هست که همیشه ارزوهایش هم مثل خودش ساده هستند.   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دنیا دار مکافات pdf از نرگس عبدی

  خلاصه رمان :     روایت یه دلدادگی شیرین از نوع دخترعمو و پسرعمو. راهی پر از فراز و نشیب برای وصال دو عاشق. چشمانم دو دو می‌زند.. این همان وفایِ من است که چنبره زده است دور علی‌ِ من؟ وفایی که از او‌ انتظار وفا داشته‌ام، حالا شده است مگسی گرد شیرینی‌ام… او که می‌دانست گذران شب و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آرامش بودنت
دانلود رمان آرامش بودنت به صورت pdf کامل از عسل کور _کور

    خلاصه رمان آرامش بودنت: در پی ماجراهای غیرمنتظره‌ای زندگی شش دختر به زندگی شش پسر گره می‌خورد! دخترانِ در بند کشیده شده مدتی زندگی خود را همراه با پسرهای عجیب داستان می‌گذرند تا این‌که روز آزادی فرا می‌رسد، حالا پس از اتمام آن اتفاقات، تقدیر همه چیز را دست‌خوش تغییر قرار داده و آینده‌شان را وابسته هم کرده

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رویا
رویا
1 سال قبل

واو خدا پارت جدید
مرسی که گذاشتی
عالیه
قلم تو دوست دارم

seviiin
seviiin
1 سال قبل

باید چند تا رمان خونده باشی و بلد باشی چطور بنویسی قدم اول: از ذهن و خیالت استفاده کن هرچی به نظرت جالب اومد یادداشت کن
قدم دوم: موضوع قشنگی پیدا کن (همون که تو قدم اول گفتم خودت تصور کن) و سعی کن تکراری نباشع
قدم سوم….اسم واسه شخصیت هات انتخاب کن و سعی کن اسم ها در یک رده باشن مثلا (محمد و یسنا در یه ردن…..آدرین و ماریا در یه رده)
قدم چهارم…..منظور رمان و شخصیت هارو به درستی برسون تا وقتی خواننده میخونه گیج نشه
قدم پنجم….اگهـ میخوای رمانت جذاب بشه یا از زبون خوده شخصیت ها بنویس یا از زبون راوی
قدم ششم…..سعی کن زاید از الفاظ رکیک استفاده نکنی و زیاد از صحنه های باز استفاده نکن
قدم ششم…..شخصیت ها زود عاشق هم نشن تا داستان قشنگ بشه
قدم هفتم…..رمانت رو تو دفترچه یادداشت یا یادداشت بنویس و چند بار بخونش و اشکالاتش رو برطرف کن
قدم هشتم…همون طور که گفتم تو انتخاب اسم شخصیت ها بیشتر دقت کن مثلا یه اسمی انتخاب نکن که در یک رده نباشن مثلا اسم دختر خیلی امروزی (رایا) اسم پسر خیلی قدیمی(علی) من توهین نمیکنماا فقط بریا جذابیت رمانت میگم
قدم آخر…..رمانت رو تو سایت بارگذاری کن و یا تویه کانال تو هر پیام رسانی و یا فایلش کن
ببخشید زیاد شد و هر سوالی باشه جواب میدم

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  seviiin

ب ادمین سایت (فاطمه) بگو
اگه قبول کردرمانت رو بزاری ادمینت میکنه

seviiin
seviiin
1 سال قبل
پاسخ به  seviiin

خواهش میکنم💛
تلگرام داری؟ اگه داری به فاطمه پیام بده تو تلگرام و اگه نداری یه زیر یکی از رمانا کامنت بزار و بهش بگو
راستی اینو یادم رفت بالا بهت بگم
یه اسم مناسب هم برای رمانت انتخاب کن

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x