رمان آوای نیاز تو پارت 139

 

 

با ناباوری خیره بودم به آدمی که تو ذهنم ستایشش می‌کردم به خاطر بی نیازیش از بقیه آدما و اراده ای که داشت ولی الان وقتی این طوری حرف میزد و غم درونیش که خیلیم کهنه بود و بروز میداد می‌تونستم‌ بگم هیچ آدمی خالی از درد و غم نیست

 

نمی‌دونستم به آدمی‌ که همیشه حرفاش با معنی و با مفهوم بود چی بگم فقط ناخوداگاه دستاش و که رو میز بود و بین دستام گرفتم

_اگه من بشم اون آدمی که با حوصله این پازل هزار تیکه رو درست کنه و در آخر تکمیلش کنه چی؟!

 

 

تو چشمام خیره موند و بعد مکثی نیشخندی زد، خواست دستش و از بین دستام بیرون بکشه که اجازه ندادم و خیره نگاهش کردم و لب زدم

_تو داری به من کمک میکنی منم می‌خوام به تو کُ…

 

 

مکث کردم و می‌دونستم از کلمه کمک خوشش نمیومد… آدمی که این قدر داره برای زندگیش تلاش میکنه و خودش به تنهایی به همه چی رسیده به کمک اصلا احتیاج نداشت برای همین تغییر جمله دادم و ادامه دادم

_می‌خوام من این پازل هزار تیکه رو بچینم و کامل کنم!

 

_من بهت کمک نمی‌کنم آوا من با تو دارم یه هدف و طی میکنم این و هنوز نفهمیدی؟

 

_چرا…چرا فهمیدم اما من نمیدونم هدفت با من چیه و تا اون موقع دوست دارم این پازل هزار تیکه رو کامل کنم!

تو اصلا بزار پای بیکاری و کنج کاویم… می‌خوام‌ ببینم این آدمی که روبه روم‌ نشسته و به قول خودش هزار تیکست کیه آخر داستان!

آدم خوبست یا بده؟

اون فرشته هست یا شیطان؟!

بزار بفهمم بزار خودت بفهمی…

 

 

خیره نگاهم کرد و ادامه دادم:

– من مثل تو آدمی نیستم که همه ی کارام و با دلیل و برهان انجام بدم شاید ار نظر تو این حماقت باشه اما از نظرم گاهی ریسک خوبه

 

 

فقط‌ نگاهم میکرد و با تردید دهن باز کرد چیزی بگه اما پشیمون شد و یکم نگاهش و به اطراف داد

کلافگی و تو نگاهش میدیدم و این اولین شبی بود که فرزان جز ریلکس بودن و خنثی بودن حس های دیگم تو نگاهش پیدا میشد حسایی که معلوم بود خودش اونا رو از بین برده یا بهتره بگم هنوزم در تلاشه از بین ببرشون!

 

بالاخره بعد مدتی دست از نگاه کلافش به اطراف برداشت و نگاهش رو دستامون زوم شد وَ بعد به چشمام خیره شد

4.4/5 - (58 امتیاز)
پارت های قبلی همین رمان

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest
7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Nili
Nili
1 ماه قبل

فک کنم قرار بود فقط یه مدت پارتا کوتاه باشه

Nili
Nili
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 ماه قبل

لطفا تا وقتی که نویسنده ها فایل کامل رمان رو ندادن بهتون رمانشون رو اپ نکنین اینجوری فقط ارزش و اعتبار سایتتون رو میارین پایین🙂

Sahar
1 ماه قبل

این اوا داره به این فرزان دیوث نخ میده 🪡😑😐
الان دلم برای جاوید سوخت🥲

اتاق فرمان
اتاق فرمان
پاسخ به  Sahar
1 ماه قبل

جاوید که بمیره بهتره (:

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط اتاق فرمان
یه بنده خدا
یه بنده خدا
1 ماه قبل

قبلا پارت ها بیشتر بود🥲

7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x