رمان جرئت و شهامت پارت ۱۸

1
(1)

 

 

*راحله میشه مسخره بازی در نیاری؟من جدی ام*

 

حس کردم دیگر حرف زدن با راحله حوصله سر بر است .تلفن را در داخل کیف کوچکم گذاشتم .

 

و نگاهی به جاده کردم ،دیدم پدر در ماشین دیگر همراه با فرنود و دایی ابراهیم دارد صحبت می کند و می‌خندد.

 

بی بی هم انگار از آن شرایط راضی نیست. که شروع به غر زدن می کند .

 

آخه در پوست خودم نمی گنجد که چرا باید آنها در ماشین که مشخص است تنگشان هست بنشینند تا من و فرید تنها باشیم؟

 

کمی لبخند زدم دوست داشتم جای آنها بودم نه اینجا کنار فرید.

 

_خب من میگیرم میخوابم ترنم ،یک ساعت دیگه بلندم کن باشه؟

 

برگشتم و نگاهی به مادر کردم و بی حوصله جواب دادم”باشه”

 

صدای موزیک ملایمی را داشتم گوش میدادم ،حوصله ام سر رفته بود نه آنتن داشت در اینجا ،نه من هم صحبت داشتم تا حرف میزدم.

بعد از بیست دقیقه فرید آرام چیزی را گفت به طوری که خودم آن را به سختی شنیدم:

 

_دستت درد می کنه؟

 

نگاهش کردم و با تشر به او پاسخ دادم:

 

_مگه برات مهمه؟

 

کمی به جاده خیره شد انگار داشت فکر می کرد تا بعد از کمی مکث گفت:

 

_نه مهم نیست.چون تو به اندازه یه پشه هم برام اهمیت نداری کک مکی

 

با نفرت به او نگاه کردم خیر سرش ابراز علاقه کرده ..حس کردم از عصبانیت تمام انگشت هایم می لرزد.

 

_خب.پس چرا حرف میزنی؟مگه من سر صحبت و باز کردم.

 

و دوباره گوشی ام را بهانه کردم و آن را به دستم گرفتم.

 

 

نمیدانم چند ساعت گذشته بود که به خانه ی بی بی رسیدیم.

 

خسته و کوفته به خانه رسیدم.طبق معمول خانه ی بی بی اصلا تغییر نکرده بود همان فرش زرشکی رنگ و داشت و همان مبل طوسی را

 

بی بی سریع گوشت یخ زده را در یخچال در آورد و به مادر و فیروزه خانم گفت:

 

_وقتشه غذا درست کنیم..تا ناهار آماده بشه.

 

همانطور که در مبل نشسته بودم و دستم را ماساژ میدادم صدای فیروزه خانم اومد:

 

_خب..دیگه مادر جان ما بریم خونمون .مزاحم نشیم.

 

با خودم دعا کردم که زیاد بی بی اسرار به ماندن آنها نکند. اما تیرم به سنگ خورد.

 

_نه ،دخترم شما مراحمی بمونید دیگه…

 

_باشه دیگه شما اسرار می کنید باشه.

 

همانطور که داشتم فالگوش به صحبت آنها گوش میدادم مادر گفت:

 

_خب دیگه مامان، نه دوغ و نوشابه داری نه سبزی وقتش نیست به فرید بگی بگیره…

 

بی بی به مادر نگاه کرد و گفت:

 

_وقتی ابراهیم هست چرا فرید؟

 

مادر لبخند مصنوعی به لب زد و آرام گفت :

 

_خب ابراهیم خسته اس بعدم ،بزار ترنمم بیاد تا بهتر باهم دیگه آشنا شن خوب نیست؟

 

(بابت اینکه دیر پارت گذاشتم ازتون معذرت میخوام🙏)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240402 203051 577

دانلود رمان اتانازی به صورت pdf کامل از هانی زند 4.8 (12)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   تو چند سالته دخترجون؟ خیلی کم سن و سال میزنی. نگاهم به تسبیحی ک روی میز پرت میکند خیره مانده است و زبانم را پیدا نمیکنم. کتش را آرام از تنش بیرون میکشد. _ لالی بچه؟ با توام… تند و کوتاه جواب میدهم: _ نه! نه…
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۸ ۱۷۴۷۲۵۸۴۲

دانلود رمان نقطه سر خط pdf از gandom_m 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان :       زندگیم را یک هدیه می دانم و هیچ قصدی برای تلف کردنش ندارم هیچگاه نمی دانی آنچه بعدا بر سرت خواهد آمد چیست… ولی کم کم یاد خواهی گرفت که با زندگی همانطور که پیش می آید روبرو شوی. یاد می گیری هر…
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۴ ۲۳۱۴۳۵۵۹۹

دانلود رمان حبس ابد pdf از دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی 2.7 (3)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:     یادگار دختر پونزده ساله و عزیزدردونه‌ی بابا ناخواسته پاش به عمارت عطاخان باز شد اما نه به عنوان عروس. به عنوان خون‌بس… اما سرنوشت جوری به دلش راه اومد که شد عزیز اون خونه. یادگار برای همه دوست شد و دوست بود به جز توحید……
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۳ ۱۵۱۴۲۱۶۳۷

دانلود رمان باید عاشق شد pdf از صدای بی صدا 2 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       پگاه دختر خجالتی و با استعدادی که به خواست پدرش با مبین ازدواج میکنه و یکسال بعد از ازدواجش، بهترین دوستش با همسرش به او خیانت می‌کنن و باهم فرار میکنن. بعد از اینکه خاله اش و پدر و مادر مبین ،پگاه رو…
IMG 20230128 233828 7272

دانلود رمان ماه دل pdf از ریحانه رسولی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   مهرو دختری ۲۵ ساله که استاد دفاع شخصی است و رویای بالرین شدن را در سر می‌پروراند. در شرف نامزدی است اما به ناگهان درگیر ماجرای عشق ناممکن برادرش می‌شود و به دام دو افسر پلیس می‌افتد که یکی از آن‌ها به دنبال انتقام و…
IMG 20230129 004339 7932

دانلود رمان نت های هوس از مسیحه زادخو 4 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   ارکین ( آزاد) یه پدیده ناشناخته است که صدای معرکه و مخملی داره. ویه گیتاریست ماهر، که میتونه دل هر شنونده ای و ببره.! روزی به همراه دوستش ایرج به مهمونی تولدی دعوت میشه. که میزبانش دو دختر پولدار و مغرور هستن.‌! ارکین در…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۳۴۹۶۸۰

دانلود رمان رگ خواب از سارا ماه بانو 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       سامر پسریه که یه مشکل بزرگ داره ..!!! مشکلی که زندگیش رو مختل کرده !! اون مبتلا به خوابگردی هست ..!!! نساء دختری با روحیه ی شاد ، که عاشق پسر داییش سامر شده ..!! ایا سامر میتونه خوابگردیش رو درمان کنه؟…
IMG 20240701 230458 934

دانلود رمان سالاد به صورت pdf کامل از لیلی فلاح 4 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     افرا یکی از خوشگل ترین دخترای دانشگاهه یکی از پسرای تازه وارد میخواد بهش نزدیک. بشه. طرهان دشمنه افراست که وقتی موضوع رو میفهمه با پسره دعوا میگیره و حسابی کتکش میزنه. افرا گیجه که میون این دو دلبر کدوم ور؟ در آخر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 3.6 (7)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مینا
مینا
1 سال قبل

وااای خداااا من چقدرررررر از این مادرش متنفررررررممممممممممممممممممممممممممم

Haj.ali
Haj.ali
1 سال قبل

چقدر چرت😐این چرا هنوز داره پارت گذاری میشه

مینا
مینا
پاسخ به  Haj.ali
1 سال قبل

کجاش چرته؟میدونی چند تا دختر قربانی خودخواهی پدر مادرشون شدن که به خیال خودشون صلاح بچشون و بهتر میدونن و انداختنش وسط جهنم؟

ساناز
ساناز
1 سال قبل

نویسنده عزیز لطفاً رمان رو هیجانی تر کنید
همش زندگیه عادیشونه

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x