رمان جرئت و شهامت پارت ۱۹

1
(1)

 

 

بعضی چی اخلاقشان خوب شود؟؟‌..خود فرید آدم نیست اصلا چرا حرف فرنود را نمیارن..

 

بی بی مشخص است ناراضی است اما با من من گفت:

_باشه دیگه ببینیم چی بشه.

 

پا هایم را با با حرص به زمین کوبیدم. خود فرید نمیتوانست خرید ها را انجام دهد؟

 

فرید با دایی ابراهیم و وارد شد شالم را در در صورتم درست کردم با ندیدن پدر چشم هایم را باریک کردم و گفتم:

_دایی ،بابا کجاست.؟

 

فرنود که داشت کلاه را از سرش در می‌آورد گفت:

_رفته،به زمینش سر بزنه ..احتمالا شب بیاد.

 

“اهومی”گفتم و وارد آشپز خانه شدم با دیدن فیروزه خانم انگشتانم را به هم پیچیدم و گفتم:

_کمکی نیست انجام بدم؟

 

فیروزه خانم با مهربانی میخواست مرا خر کند گفت:

_نه دخترم..فقط یه زحمتی هست با فرید برو خرید بچم دست تنهاست.

 

میخواستم بگویم به جهنم تنهاست اما سکوت کردم نمیخواستم دعوا در خانواده بیندازم.و با کمی اعتراض گفتم:

_اما من پاهام حیلی درد می کنه.

 

همانطور مادر داشت پیاز را خورد می کرد سرش را بالا آورد و گفت:

 

_مگه کوه کندی؟همین الانم فرید کل ساعت و رانندگی کرد تو یا گوشی گرفتی یا اخم کردی..زود آماده شو.

 

سری تکان دادم و و دندانم را بهم سابیدم حس خوبی نداشتم حس می کردم این رفتار های مادر قرار نبست پایان بدهد.

 

و تا من را با عقد با فرید در نیاورد ول کن نیست ..‌.خودم هم نمی‌دانستم چیکار کنم.

 

لباس هایم که حس کردم در این گرمای خورشید عرق کرده را عوص کردم و به جای آن شومیز بلند گل‌بهی که بی بی به من هدیه داده بود را پوشیدم.

 

و شلوار مشکی جذبم را پوشیدم و مو هایم بورم را دم اسبی بستم و با شال سفید از اتاق خارج شدم.

 

و مادر به سمتم آمد و لیست خرید را به دستم داد و گفت:

_خب ترنم،اینم خرید ها..فقط گند کاری نکنی.

 

لبخند پر تمسخر زدم و پچ زدم:

 

_مثلا چیکار کنم؟تو خودت نمیدونی نباید من و پیش یه پسر تنها بفرستی یا خودت میزنی به نفهمی؟

 

مادر پیراهن خردلی اش را چنگ زد و گفت :

 

_زبونت و ببر بچه. به من میگی نفهم؟ من میگم تو که از فرید خوشت نمیاد .بیای باهاش آشنا شی.

 

چشم هایم را در حدقه چرخاندم. و با پوزخند گفتم:

 

_مگه فرید فامیلمون نیست؟اگه دوسش داشتم تو این همه سال مشخص میشد.. مامان فرید من و دوست نداره.! بخدا برای یه چیز دیگه اومده خاستگاری

 

مادر دستانش را به علامت سکوت بلند کرد و بی توجه به حرف اولم گفت:

 

_عشق و علاقه همیشه بعد از ازدواج رخ میده ‌.شاید زمانی که تو باهاش ازدواج کنی هم دوسش نداشته باشی شاید به خاطر وجود بچه به فرید علاقمند بشی.و…

 

بدون اینکه به سخنش اهمیت بدم سریع از حیاط بیرون رفتم دیدم مادر بلند میگوید”خیلی بی شعوری ترنم” جوابی ندادم و بیرون رفتم.

 

با دیدن فرید که در کنار ماشین تکیه داده و با عینک آفتابی که زده اخمی کردم.انگار بازیگر معروف است که این گونه قیافه می‌گیرد.

مثلا میخواست نشان بدهد خیلی خوشتیب است..!

 

وقتی نزدیکش آمدم عینک را برداشت و با غیص به من نگاه کرد و گفت:

 

_میدونی چقدر منتطر بودم؟

 

جوابش را ندادم همانطور به لباسم نگاه می کرد گفت:

 

_چه لباس هایی…فهمیدم علت تاخیریت چیه..سوار شو.

 

و سوار ماشین شد.دندان قروچه ای کردم فقط میخواستم سکوت کنم..چون حس می کنم با حرف زدن یه دعوای پر حسابی اتقاق می افتد.

 

سوار ماشین شدم و در را محکم کوبیدم و با غر زدن فرید رو به رو شدم:

 

_چیه در و این مدلی میبیندی ؟به چی خودت مینازی که این ادا ها رو در میاری کک مکی ها؟

 

یا پرویی جوابش را میدهم:

 

_من هیچ ادایی در نیوردم، مامانم من و اجبار کرد ناراحتی میخوای برم؟

 

با سکوت بیش از حد فرید کلافه شدم و در ماشین را باز کردم .

 

اما با دستان فرید که در ران پاهایم بود هینی کشیدم صدایش را دقیقا در چاهسار گوشم حس می کردم….

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230128 234002 2482 scaled

دانلود رمان گیسو از زهرا سادات رضوی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   آریا رستگار استاد دانشگاه جدی و مغروری که بعد از سالها از آلمان به ایران اومده و در دانشگاه مشغول به تدریس میشه، با خودش عهد بسته با توجه به تجربه تلخ گذشتش دل به هیچ کس نبنده، اما همه چیز طبق نظرش پیش…
IMG 20240623 195232 003

دانلود رمان بازی های روزگار به صورت pdf کامل از دینا عمر 4.3 (4)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:   زندگی پستی و بلندی های زیادی دارد گاهی انسان ها چنان به عمق چاه پرتاب می شوند که فکر میکنن با تمام تاریکی و دلتنگی همانجا میمانند ولی نمیدانند که روزی خداوند نوری را به عمق این چاه میتاباند چنان نور زیبا…
IMG 20230123 225816 116

دانلود رمان تقاص یک رؤیا 2.3 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   ابریشم دختر سرهنگ راد توسط گرگ بزرگترین خلافکار جنوب کشور دزدیده میشه و به عمارتش برده میشه درهان (گرگ) دلبسته ابریشمی میشه که دختر بزرگترین دشمنه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه باورود ابریشم به عمارت گرگ رازهایی فاش میشه که…
IMG 20240701 112102 217

دانلود رمان اوهام به صورت pdf کامل از بهاره حسنی 4.3 (13)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : نیکو توی بیمارستان به هوش میاد در حالی که همه حافظه اش رو از دست داده.. به گفته روانشناس، نیکو از قبل دچار مشکلات روانی بوده و تحت درمان.. نیکو به خونه برمیگرده ولی قتل های زنجیره ایی که اتفاق میوفته، باعث میشه نیکو…
1050448 سیم خاردار روی حصار تاریک عکس سیلوئت تک رنگ

دانلود رمان حصاری به‌خاطر گذشته ام به صورت pdf کامل از ن مهرگان 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:       زندگی که سال هاست دست های خوش بختی را در دست های زمستانی دخترکی نگذاشته است. دخترکی که سال هاست سر شار از غم،نا امیدی،تنهایی شده است.دخترکی با داغ بازیچه شدن.عاشقی شکست خورده. مردی از جنس عدالت،عاشق و عشق باخته. نامردی از جنس شیطانی،نامردی…
InShot ۲۰۲۳۰۴۲۲ ۱۸۱۰۳۸۳۶۶

دانلود رمان سکوت سایه ها pdf از بهاره شریفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته داستان زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت می کند. داستان با گروهی از دانشجویان که مجمعی سیاسی- اجتماعی…
IMG 20240622 010718 301 scaled

دانلود رمان هیچ ( جلد اول ) به صورت pdf کامل از مستانه بانو 3.3 (6)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که…
۱۶۰۵۱۰

دانلود رمان تموم شهر خوابیدن 0 (0)

3 دیدگاه
    خلاصه رمان:       درمانگر بيست و چهارساله ای به نام پرتو حقيقی كه در مركز توانبخشی ذهنی كودكان كار می‌كند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش كه به اوتيسم مبتلا است، درگير شخصيت عجيب و پرخاشگر او می‌شود. كسری بهراد از نظر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
صحرا
صحرا
11 ماه قبل

به نظرم فرید خیلی داره زیاده روی می‌کنه و شخصیت ترنم هم باید یکم قوی تر باشه نباید سکوت کنه تا فرید هر کاری دلش خواست انجام بده

Asaadi
Asaadi
پاسخ به  صحرا
11 ماه قبل

دقیقاااااااااا

مینا
مینا
پاسخ به  صحرا
11 ماه قبل

مادرش خیلی عوضیه

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x