رمان جرئت و شهامت پارت ۲۷

1
(1)

 

 

در با صدایی باز شد.
و به سمت پله ها آرام حرکت کردم .

 

فیروزه خانم را در راه پله دیدم که لبخند میزد و میگفت:

 

_سلام عروس،بیا تو خسته شدی.

 

تشکری کردم و وارد خانه شدم، و در یکی از مبل ها نشستم و پاهایم را روی آن یکی پا گذاشتم.

 

فیروزه خانم به سمت آشپز خانه رفت و من هم با صدای بلند گفتم:

 

_زن دایی نیازی نیست زحمت بکشی.من فقط گردنبند مامانمو بردارم بعد برم.

 

فیروزه خانم با یه سینی آب میوه و کیک به سمتم آمد اخمی در پیشانی اش بود :

 

_چرا ترنم معذب میشی؟ اینجا خونه ی خودته منم تنهام نمیتونی بیای کنارم باشی؟

 

لبخند ملیحی زدم و آرام زمزمه کردم:

 

_ببینم چی بشه.

 

و آب میوه را از دست فیروزه خانم برداشتم و آن را نوشیدم.طعم آن باعث خنکی گلویم میشد .

 

فیروزه خانم دستانش را بهم گره زد و گفت:

 

_خب دخترم میدونی که دوروز دیگه مراسم عقدته …و تو یه پیراهن قشنگ باید داشته باشی .

 

لب های خشکم را خیس کردم و پچ زدم:

 

_زن دایی نیازی نیست این همه خرج کنیم. یه عقد ساده هم کفایت می کنه.

 

فیروزه خانم لیوان را از دستم گرفت، و گفت:

 

_دخترم هر جور راحتی..امروز لباست و گرفتی، ؟

 

_آره مامانم از یکماه پیش برام لباس مخصوص گرفت که بپوشم .

 

فیروزه خانم لبخندی زد و وارد آشپز خانه شد .خودم هم نمی‌دانستم این چه تصمیمی است که گرفتم.

 

انگار حرف های فرنود و دوست دختر فرید را فراموش کردم.و به این ازدواج تن دادم.

 

چند دقیقه همانطور گذشت و من با فیروزه خانم صحبت می کردم‌. و با او درد و دل می کردم.

 

او زن بسیار مهربانی بود. داشتم میوه هایی که فیروزه خانم به من داده بود را میشستم که تلفنش زنگ خورد

 

فیروزه خانم تلفن را برداشت و صحبت کرد بعد از چند ثانیه قطع کرد و گفت:

 

_ترنم …من باید برم بیرون

 

با دیدن او نگاهی به صورتش گفت و با لحن تعجب گفتم:

 

_چیشده مگه؟

 

فیروزه خانم لباس و مانتو هایش را داشت می پوشید لب زد:

 

_فرید ،از پستچی براش یه نامه ی مهم اداری اومده …بهم گفت برم بیارم ده بیست دقیقه دیگه میام‌.

 

با دست هایم اوپن را گرفتم و لب زدم:

 

_خب منم برم دیگه گردنبند مامانمم داخل کیفم گذاشتم.

 

داشتم از آشپز خانه می رفتم که زن دایی دستانم را گرفت و گفت:

 

_ترنم من کلید خونه رو ندارم.تا ابراهیم و فرید بیان ساعت ۷ میشه‌.تو بی زحمت بمون دخترم.

 

_آخه…

 

_آخه نداره با تابان حرف میزنم اجازه بده..

 

و تلفن را برداشت و بدون اینکه منتظر ادامه ی حرفم بشود از خانه خارج شد.

 

نمی‌توانستم درک کنم ،خودت فرید کارش را انجام دهد؟باید حتما مادرش برود

 

صدای رعد و برق باعث شد تمام شیشه های پنجره به صدا در آید و سکوت خانه را بهم میزد.

 

و اضطراب عجیب در وجودم بیدار می کرد….

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۵ ۱۷۲۳۵۰۰۹۵

دانلود رمان طعم جنون pdf از مریم روح پرور 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :     نیاز دختر شرو شیطونیه که مدرک هتل داری خونده تا وقتی کار براش پیدا بشه تفریحی جیب بری میکنه اما کیف و به صاحباشون برمیگردونه ( دیوانس) ازطریق یه دوست کار پیدا میکنه تو هتل تهران سر یه اتفاقاتی میشه مدیراجرایی هتل دستشه…
IMG 20240622 010718 301 scaled

دانلود رمان هیچ ( جلد اول ) به صورت pdf کامل از مستانه بانو 3.3 (6)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 43

دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی 4 (4)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم…
00

دانلود رمان رز سفید _ رز سیاه به صورت pdf کامل از ترانه بانو 3.7 (10)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   سوئیچ چرخوندم و با این حرکت موتور خاموش شد. دست چپمو بالا اوردم و یه نگاه به ساعتم انداختم. همین که دستمو پایین اوردم صدای بازشدن در بزرگ مدرسه شون به گوشم رسید. وکمتر از چندثانیه جمعیت حجیمی از دختران سورمه ای پوش بیرون ریختند. سنگینی…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۲ ۱۲۰۱۲۴۶۴۹

دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان :       بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی…
IMG 20240522 075103 721

دانلود رمان طالع آغشته به خون به صورت pdf کامل از مهلا حامدی 5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان :   بهش میگن گورکن یه قاتل زنجیره‌ای حرفه‌ای که هیچ ردی از خودش به جا نمیزاره… تشنه به خون و زخم دیدست… رحم و مروت تو وجود تاریکش یعنی افسانه… چشمان سیاه نافذش و هیکل تومندش همچون گرگی درندست… حالا چی…
رمان هم قبیله

دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند 4.2 (6)

1 دیدگاه
      دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند خلاصه رمان: «آسمان» معلّم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، اتفاقی به شیرینی‌فروشی مقابل مدرسه‌شان کشیده می‌شود و دلش می‌رود برای چشم‌های چمنی‌رنگ «میراث» پسرکِ شیرینی‌فروش! دست سرنوشت، زندگی آسمان و…
IMG 20230128 233643 0412

دانلود رمان بغض پاییز 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     پسرك دل بست به تيله هاى آبى چشمانش… دلش لرزيد و ويران شد. دخترك روحش ميان قبرستان دفن شد و جسمش در كنار ديگرى، با جنينى در بطن!!   قسمتی از داستان: مردمک های لرزانِ چشمانِ روشنش، دوخته شده بود به کاغذ پیش…
رمان دلدادگی شیطان

رمان دلدادگی شیطان 5 (1)

13 دیدگاه
  دانلود رمان دلدادگی شیطان خلاصه: رُهام مردی بیرحم با ظاهری فریبنده و جذاب که هر چیزی رو بخواد، باید به دست بیاره حتی اگر ممنوعه و گناه باشه! و کافیه این شیطانِ مرموز و پر وسوسه دل به دختری بده که نامزدِ بهترین رفیقشه! هر کاری میکنه تا این…
پروفایل عاشقانه بدون متن برای استوری 1 323x533 1

دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی 5 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Sahar Mahdavi
Sahar Mahdavi
11 ماه قبل

وای الان بهش تجاوز میکنههه

لیلا
لیلا
11 ماه قبل

یه سوال
این ترنم آیا مغز خر خورده؟ چون مامانش و زنداییش موافقن اینم باید موافقت کنه؟
خره بی شعور داری میرینی به زندگی خودت الانم فرید دیوث میاد بهت تجاوز میکنه خاک بر سر😐

شیما
شیما
11 ماه قبل

بدبخت شدی رفت خخخخ

****
****
11 ماه قبل

یه کاسه ای زیر نیم کاسه ای هست

دسته‌ها

4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x