رمان آوای نیاز تو پارت 127

5
(2)

 

 

پوفی کشیدم و شونه ای بالا انداختم

سمت در اتاقم رفتم‌ و خارج شدم، تند تند از پله ها پایین اومدم و خوشحال از این که اولین نفر من امروز بیدار شدم تو عمارت سمت آشپز خونه رفتم و وارد شدم تا صبحونرو آماده کنم و از اون جا که همیشه عدالت خانم صبحونرو درست میکرد و الان اون نبود وَ گفته بود مسئولیتای اون برای منه پس صبحونرو من باید آماده میکردم

وارد آشپرخونه شدم و نگاهم به دختری افتاد که مشغول چایی دم کردن بود و همین که برگشت و نگاهش بهم خورد تازه فهمیدم همون دختر دیشبیست که رو راه پله ها دیده بودمش و منتظر فرزان بوده!

 

با حضور نور تازه متوجه قیافش شده بودم و تو یه کلمه می‌تونستم بگم خیلی خوشگل بود!

زوم رنگ چشماش شده بودم که اولین چیز تو صورتش دیده میشد و آدم و جذب میکرد و اصلا از حضورش وا رفته بودم و فقط سر تا پاش و میکاویدم و اونم دست کمی از من نداشت ولی در آخر لبخند نه چندان دوستانه ای زد و ابروهاش و داد بالا و گفت:

_سلام!

 

چقدر نچسب، لبخند زورکی زدم و گفتم:

_سلام… عزیزم چه زود بیدار شدی!

 

_زود؟! نه من که عادت دارم از طرفی فرزان ازم خواست این چند روز که عدالت خانم رفتن شهرستان کارا و من عهده بگیرم شما چرا زود بیدار شدی؟

 

دستام و مشت کردم و هر چی فحش بلد بودم تو دلم به فرزان دادم

کلا یه روز از پس کارا بر نیومده بودم اونم به خاطر حال ناخوشم و حوصلم بعد رفته بود جایگزین برای مسئولیتی که بهم داده بود آورده بود؟

مثل این که واقعا من و بی عرضه دیده بود و چرا ازین مضوع این قدر لجم گرفته بود؟

لبخندی زدم و خودم و نباختم و ریلکس طوری که در جریان هستم گفتم:

_آهان آره یادم اومد به فرزان گفته بودم کمک دست برام بزاره!

 

کاملا جا خورد که ادامه دادم ولی ریلکس بودن خودم و کنار نزاشتم و بالاخره یه چیزایی از جاوید و فرزان یاد گرفته بودم

_شمارو جز خدمه ندیده بودم ولی!

 

نه برداشت نه گذاشت

_همچنین من

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4 (8)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x