رمان آوای نیاز تو پارت 170

5
(2)

 

 

سیاوش بدون حرف از کنارم رد شد و من وارد اتاق شدم

در و پشت سرم بستم و گاهم و به فرزانی دادم که دو روز قید سرکار رفتن و زده بود و از اتاق کارشم بیرون نیومده بود، خیره بهش لب زدم

_همرو شنیدم

 

_خب؟

 

_از من چیا به جاوید دروغ گفتی برای این‌ که روح و روان مریضت و درمان کنی برای این که…

 

 

هنوز حرفم تموم نشده بود که صدای تقریبا عصبیش بلند شد

_آوا!

 

ساکت شدم

خیره نگاهش کردم و دلم خیلی گرفته بود

دوست داشتم یه حرفی یه چیزی از مرد روبه روم بشنوم تا قانع شم… نفس عمیقی کشید و خیره بهم این بار آروم و خونسرد لب زد

_ببین من الان تو شرایط درستی نیستم بهتر باهم حرف نزنیم!

 

_نه من دیگه نمیتونم… یه توضیح بهم بده یه توضیح قانع کننده

 

_باید بابت چی بهت توضیح بدم؟

 

عصبی جلو رفتم

_بابت همون چیزی که من و نگه داشته تو خونت!

من میفهمم خونسردی و صورت بی حست اَدا…

من میفهمم برای این که احساساتت کار دستت نده این نقابو زدی رو صورتت من همون دو شب پیش فهمیدم برعکس چیزی که نشون میدی آدم احساسی هستی

پری از احساساتی که داری خفشون می‌کنی

من میفهمم تنهاییو انتخاب کردی تا کسی از حال روحی روانیت بویی نبره…

من میفهمم داری از بیماری که داری فرار میکنی من میدونم روانشناسی خوندی تا خودتو درمان کنی من اینارو میفهمم که موندم این جا تا این لحظه…

اما بهم ثابت کن…

ثابت کن فرزان من نشدم وسیله سرگرمی روح و روانت مثل ژیلا!

 

تو سکوت خیره نگاهم میکرد و در آخر نگاهش و ازم گرفت و به نقطه دیگه ای خیره شد

_برو بیرون آوا

 

سری به چپ و راست تکون دادم

_تا کی میخوای فرار کنی؟

تا کی میخوای ادا آدمای قوی بدون درد و بازی کنی؟!

تو هیچی نمیفهمی از زندگیت چون زندگی این قدر وقت نداره که تو بخوای همیشه فرار کنی از خودت… خود واقعیت

 

 

کمی اخماش رفت توهم و ادامه دادم

_من نمی‌خوام ترکت کنم چون چون… نمیدونم ولی نمیخوام از این جا برم و دوباره تتها شم ولی تو هم اگه میخوای من بمونم برام توضیح بده چرا و برای چی من و آوردی تو بازیت… وگرنه میرم

 

هیچی نگفت که پشتم و کردم و بدون حرف دیگه ای از اتاقش خارج شدم.

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علوی
علوی
1 سال قبل

سلام بازم سال نو مبارک
ادمین جان، ساعتت رو اصلاح کن. امسال ساعت تابستونی نداریم، ساعت 8 پارت گذاشتی که البته استقبال هم می‌کنیم ما 😉😉
ولی وارد تنظیمات دستگاهت بشو، در قسمت ساعت و تاریخ، یا تیک ساعت تابستانه رو بردار، یا زون زمانی رو از 4:30+ بذار رو 3:30+ یا دستی خودت زمان بده و بی‌خیال اینترنتی به روز شدن ساعت بشو

دسته‌ها

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x