رمان آوای نیاز تو پارت 180

5
(2)

 

 

سوالی نگاهم کرد که ادامه دادم

_خب یادمه جاوید از کله پاچه بدش میومد و اولین بار که قرارمون بود یه جورایی قیافش دیدنی بود!

 

 

لبمو از مرور خاطرات گاز گرفتم و ادامه دادم

_من تورو بردم‌ طباخیو منتظر یه واکنش بد از طرفت بودم تا یکم بخندم اما خب خیلی ریلکس نشستی خوردی یکم اون جا تو ذوقم خورد مثلا داداشین یه ذره سلایقتون عین هم نیست به خدا تنها ویژگی مشترکتون علاقه به کاره همین

 

 

چند بار پلک زد و هیچی‌ نگفت ولی یهو بی هوا دستم و گرفت و کشید

تو تختش پرت شدم و چشمام گرد شد که لب زد

_بگیر بخواب خستم… درضمن کارای تو مسافرت و دیگه تو خواب ببینی که تکرار شن

 

کلافه گفتم:

_باشه ولی من الان خوابم نمیاد!

 

چشماش و بست و بی توجه گفت:

_چه عجب تو برای یک بار هم خوابت نمیاد

 

_والا خودمم نمیدونم… فکر کنم مرضی چیزی گرفتم همش می‌خوابم، نمیدونم چم شده موهامم رنگ کردم سر گیجه و حالت تهوع گرفتم

 

 

پلکای و بستش و یهو باز کرد و خیره نگاهم کرد و خواست چیزی بگه اما انگار پشیمون شد که سوالی گفتم:

_چی شد؟!

 

کمی نگاهم کردو دوباره چشماش و بست

_هیچی… بخواب یا برو بزار من بخوابم

 

از جام بلند شدم و رو تخت نشستم، خیره به عکس بزرگ روبه روی تختش لب زدم

_فرزان؟

 

_بله؟

 

_میگم از این به بعد فرزان صدات کنم یا جابان؟

 

نگاهمو بهش دادم‌ که با مکث چشماش باز کرد و نگاهشو بهم داد

_من از وقتی پدر ناتنیم سرپرستیم و به عهده گرفت، اسم و فامیل پسر مُردش و که تو بچگی مرده بود و روم گذاشت… می‌دونی انگار اصلا همون آدم شدم و کسی دیگه به اسم‌ جابان صدام نزده

 

 

هیچی نگفتم که نگاهش و ازم گرفتو اخماش رفت توهم و ادامه داد

_وَ زیادم دوستم ندارم کسی جابان صدام بزنه

 

سری به معنی فهمیدن تکون دادم که نگاهش و بهم داد و ادامه داد

_ولی تو هر چی دوست داری صدا بزن

 

_عه چیه من تافته جدا بافتم؟!

 

_وقتی اسم از جاوید جلوم میاری و راحت میگید برادرین و من جوش نمیزنم و هیچ حس بدی بهم القا نمیشه پس وقتی جابانم صدام بزنی هیچ حس بدی پیدا نمیکنم و شاید خب آره تافته جدا بافته ای

 

لبخندی زدم

_ولی من همون فرزان صدا میزنم که دوست داری

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۹ ۲۳۲۳۱۳۸۷۱

دانلود رمان به گناه آمده ام pdf از مریم عباسقلی 0 (0)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان :   من آریان پارسیان، متخصص ۳۲ ساله‌ی سکسولوژی از دانشگاه کمبریج انگلیسم.بعد از ده سال به ایران برگشتم. درست زمانی که خواهر ناتنی‌ام در شرف ازدواج با دشمن خونی‌ام بود. سایا خواهر ناتنی منه و ده سال قبل، وقتی خانوادمون با فهمیدن حاملگی سایا متوجه رابطه‌ی…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۱ ۰۷۱۹۰۴۲۳۰

دانلود رمان آوای جنون pdf از نیلوفر رستمی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       سرگرد اهورا پناهی، مأموری بسیار سرسخت و حرفه‌ای از رسته‌ی اطلاعات، به طور اتفاقی توسط پسرخاله‌اش درگیر پرونده‌ی قتلی می‌شود. او که در این راه اهداف شخصی و انتقام بیست ساله‌اش را هم دنبال می‌کند، به دنبال تحقیقات در رابطه با پرونده، شخص…
1676877298840

دانلود رمان عبور از غبار pdf از نیلا 1 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           گاهی وقتها اون چیزایی رو ازدست می دیم که همیشه کنارمون بوده وگاهی هم ساده ساده خودمونو درگیر چیزایی میکنیم که اصلا ارزششو ندارن وبودونبودشون توزندگی به چشم نمیان . وچه خوب بودکه قبل از نابودشدنمون توی گرداب زندگی می فهمیدیم…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۳ ۱۷۳۲۵۴۰۸۹

دانلود رمان عقاب بی پر pdf از دریا دلنواز 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:           عقاب داستان دختری به نام دلوینه که با مادر و برادر جوونش زندگی میکنه و با اخراج شدن از شرکتِ بیمه داییش ، با یک کارخانه لاستیک سازی آشنا میشه و تمام تلاشش رو میکنه که برای هندل کردنِ اوضاع سخت زندگیش…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۷ ۱۶۲۱۴۷۷۳۵

دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی…
IMG 20230128 233556 6422

دانلود رمان نفرین خاموش جلد دوم 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         دنیای گرگ ها دنیای عجیبیست پر از رمز و راز پر از تنهایی گرگ تنهایی را به اعتماد ترجیح میدهد در دنیای گرگ ها اعتماد مساویست با مرگ گرگ ها متفاوتند متفاوت تر از همه نه مثل سگ اسباب دست انسانند…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۲ ۱۲۰۱۲۴۶۴۹

دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان :       بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۲ ۲۳۱۵۱۳۵۵۲

دانلود رمان دروغ شیرین pdf از Saghar و Sparrow 0 (0)

11 دیدگاه
    خلاصه رمان :         آناهید زند دانشجوی پزشکی است او که سالها عاشقانه پسر عمه خود کاوه را دوست داشته فقط به خاطر یک شوخی که از طرف دوست صمیمی خود با کاوه انجام میدهد کاوه او را ترک میکند و با همان دختری که…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۷۵۴۸۵۵

دانلود رمان سیاهپوش pdf از هاله بخت یار 0 (0)

5 دیدگاه
    خلاصه رمان :   آیرین یک دختر شیطون و خوش‌ قلب کورده که خانواده‌ش قصد دارن به زور شوهرش بدن.برای فرار از این ازدواج‌ اجباری،از خونه فراری میشه اما به مردی برمیخوره که قبلا یک بار نجاتش داده…مردِ مغرور و اصیل‌زاده‌ایی که آیرین رو عقد میکنه و در…
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Nastaran
Nastaran
1 سال قبل

حامله ست وای خیلی مسخره میشه که

عسلی
عسلی
1 سال قبل

حالا خداکنه ای وسط حامله نباشه از جاوید از جاوید خوشم نمیاد

kim.ias
kim.ias
1 سال قبل

یه نکته به اوا

یه مرد وقتی دوستت داره دستش هم خالی باشه ،عمق چشماش میبینی میخواد دنیارو برات بهشت کنه ،اما مردی که کمتر دوستت داره یا اولویت های مهم تر از تو در زندگی اش داره ،هیچ وقت تو سختی ها کنارت نیست ،تو چشماش اثری از خودت نمیبینی ،شاید زبانا اقرار کنه ،اما هیچ وقت اثرشو نمیبیی.خلاصه زندگی با مردی که خیلی دوستت نداره جهنمی هست برای خودش
ف.....ه
ف.....ه
1 سال قبل

پارت ها خیلی کوتاهن

علوی
علوی
1 سال قبل

از جاوید حامله است. نتیجه بابابزرگه در راهه. اما از شانس باحالش درست الان که رو یه تخت با فرزان در حال مکالمه هستند در باز می‌شه و جاوید عین گاو میاد تو!

kim.ias
kim.ias
پاسخ به  علوی
1 سال قبل

عه خدانکنه حامله باشه
ولی جاوید این دوتارو اینجوری ببینه دلم خنک میشه

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x