رمان آوای نیاز تو پارت 184

3.7
(3)

 

 

قاشق چنگالش و تو بشقاب غذاش گذاشت

_اگه منظور حرفت اینه که گیتار دیگه ای دارم یا نه باید بگم ندارم… گیتار زدنمم برای دوره نوجوونیم بود و سرگرمی

الان حتی نوتاشم یادم نیست!

 

زوم شدم تو چشماش

_ یه درصد فکر کن که فکر کنم تو چیزی یادت میره… درضمن خیلی هم عالی که گیتار دیگه ای نداری فکر کن قرار من هر روز و هر شب این گیتار خوشگل ایتالیایی و ازین پله ها هی بالا پایین کنم تا تو با صدتا زیر لفظی یه بله بدی و گیتار بزنی… البته اگه به بله تو برسه و یه وقت خدایی نکرده از دستم نیفته

 

خیره نگاهم میکرد که ادامه دادم

_از اون جایی که میدونم به وسایلت حساسی پس گیتار و میزنی

 

بازم سکوت کرد، شونه ای انداختم بالا و کم نیاوردم

_سکوتم علامت رضایت!

 

هیچی نمی‌گفت و نگاهش دیگه سنگین شده بود برای همین نگاهم و ازش گرفتم و نگاهی به کاسه‌ی خالی ترشی کردم… کاسرو گذاشتمش رو میز و ادامه دادم

_حالا به عدالت خانمم بگو برات ترشی بیاره!

 

بازم تو سکوت خیره بود بهم که توپیدم

_ای بابا چیه دوباره روزه سکوت گرفتی؟

 

نگاهش و ازم گرفت و نفس عمیقی کشید

_بعضی وقتا فکر میکنم با یه دختربچه لجباز هفت هشت ساله دارم یکی به دو میکنم تا حرف زدن با یه دختر بالغ بیست و خورده ای ساله!

 

 

×

 

 

با ذوق نگاهی به گیتار تو دستش انداختم که کلافه پوفی کشید…از جام بلند شدم و رو میز‌ش نشستم‌ و گفتم:

_چند دقیقه هی نگاه میکنی به گیتار بعد یه پوفی می‌کشی و نمیزنی دِ بزن دیگه…

 

توپید

_یادم رفته نوتارو!

 

_اصلا سازو چرا گذاشتیش کنار؟

 

نگاهش و به گیتار تو دستش داد

_دغدغم زیاد شد کم کم فراموش شد تو زندگیم

 

_حالا میزنی یادت میاد

 

صادقانه بدون این‌که نگاهشو بده جواب داد

_تا حالا جلو کسی نزدم!

 

شونه ای انداختم بالا

_من میشم اولین کسی که جلوش می‌نوازی

 

هیچی‌ نگفت که ادامه دادم

_بزن دیگه!

 

با مکث چشماشو بست و بعد دستش و رو تارای گیتار به حرکت دراورد… سکوت کردم و خیره نگاهش میکردم که بدون حرفی یا آهنگی موسیقی غمگین و آروم شروع به زدن کرده بود تقریبا خوب میزد ولی آخر سر صدای نوتش به اشتباه درومد که پوفی کشید و چشماش رو باز کرد

_نمیتونم!

 

_داشتی خوب میزدی بابا

 

حرصی نگاهم کرد و انگار دوست داشت زودتر از دستم خلاص شه این دفعه

_آوا گیر نده این یه موردو!

 

 

نفس عمیقی کشیدم و یاد آهنگای سیاوش قمیشی افتادم… تنها آهنگایی بود که تو فایلای مدسیقی ماشین فرزان پیدا میشد و لبخندی زدم و گفتم:

_یکی از آهنگای سیاوش قمیشی رو بخون جون من… شاید این طوری یادت بیاد نوتا!

 

با مکث نگاهش و ازم گرفت و هیچی نگفت که با یاد قسمتی از آهنگ‌ نوازش سیاوش قمیشی لب زدم

_میشه بشینی پیشمو و یه شعر برام بخونی…؟

 

نگاهش و بهم داد و لبخندی زد که با صدا خندیدم… بعد مدتی چشماش رو بست و دستاش رو گیتار به حرکت دراورد… دقیقا داشت ریتم آهنگ نوازش سیاوش قمیشی رو میزد و لبخند روی لبام شکل گرفت ولی با شنیدن صدای فززان لبخند از رو لبام رفت و فقط خیره نگاهش کردم!

داشت می‌خوند؟

_میشه نوازشم کنی وقتی گرفته حالم…

میشه ببندی بالمو آخه شکسته بالم…

میفهمی چی میگم بهت میبینی خستگیمو…

میشه بزارم پیش تو چند روزی زندگیمو‌..‌‌.

میشه بشینی پیشمو و یه شعر برام بخونی …

امشب یه کم تنها شدم میشه پیشم بمونی….

 

انگار یه بغضی تو گلوم داره شکسته میشه

اینجوری که پلکای تو هی باز و بسته میشه

میشه نوازشم کنی وقته گرفته حالم

میشه ببندی بالمو اخه شکسته بالم

 

به این جای آهنگ که رسید سکوت کرد و فقط دستش و رو سیمای گیتار می‌کشید و صدای دلنشینی پخش میشد ولی بعد مدتی باز شروع کرد خوندن که ناخوداگاه منم همراهیش کردم

_میشه نوازشم کنی وقته گرفته حالم

میشه ببندی بالمو اخه شکسته بالم

میفهمی چی میگم بهت میبینی خستگیمو

میشه بزارم پیش تو چند روزی زندگیمو

میشه بشینی پیشمو و یه شعر برام بخونی

امشب یه کم تنها شدم میشه پیشم بمونی

 

انگار یه بغضی تو گلوم داره شکسته میشه

اینجوری که پلکای تو هی باز و بسته میشه

میشه نوازشم کنی وقته گرفته حالم

میشه ببندی بالمو اخه شکسته بالم

میشه نوازشم کنی وقته گرفته حالم

میشه ببندی بالمو اخه شکسته بالم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
1648622752 R8eH6 scaled

دانلود رمان هذیون به صورت pdf کامل از فاطمه سآد 3 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان:     آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیم‌خیز شدم تا بتونم بشینم. یقه‌ام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس می‌زدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم. ساق دستم درد می‌کرد و رد ناخون، قرمز و خط خطی‌اش کرده…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۶ ۱۰۵۵۵۹۲۹۹

دانلود رمان انتقام آبی pdf از مرجان فریدی 0 (0)

7 دیدگاه
  خلاصه رمان :   «جلد دوم » «جلد اول زندگی سیگاری»   این رمان از یه رمز شروع می شه که زندگی دختر بی گناه قصه رو زیر و‌رو می کنه. مرگ پدر دختر و دزدیده شدن دلسای قصه تنها شروع ماجراست. یه ماجرای عجیب و پر هیاهو.
رمان فرار دردسر ساز

رمان فرار دردسر ساز 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان فرار دردسر ساز   خلاصه : در مورد دختری که پدرش اونو مجبور به ازدواج با پسر عموش میکنه و دختر داستان ما هم که تحمل شنیدن حرف زور نداره و از پسر عموشم متنفره ,فرار میکنه. اونم کی !!؟؟؟ درست شب عروسیش ! و به خونه…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۹۱۷۶۲۱

دانلود رمان انار از الناز پاکپور 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به دلیل جدایی پدر و مادر ماندن و مراقبت از پدرش که جانباز روحی جنگ بوده رو انتخاب کرده و شاهد…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۲ ۱۴۳۸۱۸۴۶۹

دانلود رمان همین که کنارت نفس میکشم pdf از رها امیری 0 (0)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:       فرمان را چرخاندم و بوق زدم چند لحظه بعد مرد کت شلواری در را باز میکرد میدانستم مرا می شناسد سرش را به علامت احترام تکان داد ماشین را از روی سنگ فرش ها به سمت پارکینگ سرباز هدایت کردم. بی ام دابلیو مشکی…
IMG 20230129 004339 7932

دانلود رمان نت های هوس از مسیحه زادخو 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   ارکین ( آزاد) یه پدیده ناشناخته است که صدای معرکه و مخملی داره. ویه گیتاریست ماهر، که میتونه دل هر شنونده ای و ببره.! روزی به همراه دوستش ایرج به مهمونی تولدی دعوت میشه. که میزبانش دو دختر پولدار و مغرور هستن.‌! ارکین در…
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۹ ۱۳۳۱۲۳۴۴۸

دانلود رمان تردستی pdf از الناز محمدی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   داستان راجع به دختری به نام مریم که به دنبال پس گرفتن آبروی از دست رفته ی پدرش اشتباهی قدم به زندگی محمد میذاره و دقیقا جایی که آرامش به زندگی مریم برمیگرده چیزایی رو میشه که طوفانش گرد و خاک بزرگتری توی زندگی محمد…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۹ ۱۸۳۹۲۰۰۷۰

دانلود رمان من به عشق و جزا محکومم pdf از ریحانه 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       یلدا تو دوران دبیرستان تو اوج شادابی و طراوت عاشق یه مرده سیاه‌پوش میشه، دختری که حالا دیپلم گرفته و منتظر خواستگار زودتر از موعدشه، دم در ایستاده که متوجه‌ی مرد سیاه‌پوش وسط پذیرایی خونه‌شون میشه و… شروع هر زندگی شروع یه…
رمان دل کش

دانلود رمان دل کش به صورت pdf کامل از شادی موسوی 4.3 (12)

17 دیدگاه
  خلاصه: رمان دل کش : عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه… فکر می کردم اونم منو می خواد… اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود‌…! تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه! نمی…
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Shaghayegh
Shaghayegh
1 سال قبل

نصف این پارت به اهنگ گذشت عاقا انصاف نیست ولی دمتون گرم اگه همینجوری پارتارو روز به روز بذارین

دسته‌ها

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x